روزه داری و بهداشت روانی
تدوین :دانش پژوهان مدرسه علمیه کوثر
روزه یکی از تعلیمات اساسی و ارزشهای معنوی اخلتاقی و اجتماعی در اسلام است و مستلزم فراهم امدن مجموعه ای از رفتارها در یک روند واخد است که به نوبه ی خود زمینه های صفا ،پاکی ،خلوص،یکرنگی، وارستگی و از خود گذشتگی ،وسوسه ستیزی و زیبا پزستی را فراهم می آورد.
بخشی از این تغییر و تحولات که به دنبال فریضه ی مقدس روزه در فرد ظاهر میشود هدف نهایی روان در مانگران خبره است که با تلاش فراوان و طی جلسات مکرر روانشناس باید به آن برسد، زیرا واقعا دستیابی به آن همه تغییرات روانی و رفتاری که به دنبال فریضهخ مقدس روزه در مومنان ظهور می یابد صرفا در چهارچوب دستمایه های مذهبی فراهم میشود و نمی تواند حاصل انجام روان درمانیهای بر گرفته از مکاتب گوناگون روان شناسی معطوف به تغییر یک یا چند ویژگی محدود در شخص و سازگار کردن او با محیط اطرافش است ، اما پیامد روزه در فردی که خالصانه این عبادت را برای نزدیکی به پروردگار و پیمودن راه کمال انجام می دهد ، میتواند ابعاد فردی و اجتماعی وسیعی را در شخصیت او در بر میگیرد ، و همزمان تغییرات مختلفی را در زمینه رشد شخصی و پیشروی او به سوی تکامل به همراه داشته باشد.
اصولا انگیزه های بشری دو دسته اند دسته اول انگیزه های حیاتی مانند تشنگی ، گرسنگی ،میل جنسی و … .
دسته دوم انگیزه های اکتسابی هستند که شخص از محیط کسب میکند .روزه میتواند مکوجب تعادل ،کنترل و تنظیم این انگیزه ها میشود و شخص را به سوی کمال مطلق به حرکت در آورد و آرامش درونی فرد را تامین کند. سازمان بهداشت جهانی سلامت و رفاه و آسایش جسمی، روانی و اجتماعی دانسته و این سه جنبه را دارای تاثیر متقابل بر یکدیگر نشان داده است.
تاثیر روانی روزه داری ماه رمضان بوسیله توضیحات افرادی که روزه میگیرند به خوبی مشاهده میشود ،آنان درون خود آرامش را تجربه می کنند . در این ماه میزان خشونت اجتمتعی و جرائم و رفتارهای ناهنجار و خود کشی به حداقل میرسد . پژوهش های انجام شده در ایران در زمینه بهداشت روان و روزه داری نیزی بیانگر تاثیر روزه داری بر کاهش میزان اضطراب و افسردگی
است.
قال الصادق (عليه السلام)
راس السنة ليلة القدر يكتب فيها ما يكون من السنة الى السنة.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آينده نوشته مىشود.
وسائل الشيعه، ج 7 ص 258 ح 8
التماس دعا
ویژگیهای شخصیتی امام حسن مجتبی (ع)
تدوین :دانش پزوهان مدرسه علمیه کوثر (س)
امام حسن مجتبی دومین پیشوای ما شیعیان و از سلاله ی پاک نبی اکرم (ص)میباشند . این امام والاتبار از جمله چهار نور مقدسی است که رسول اکرم (ص)به اتفاق انان با مسیحیان نجران به مباهله پرداخت و در زمره ی پیراستگانی است که خداوند پلیدی را از آنان دور و از نزدیکان پیامبر (ص)است که خداوند مردم را به دوستی ومحبت آنان فرمان داده البته این امام بزرگوار همانند دیگر ومعصومین دارای صفات و ویژ گیهای مثبت فراوانی میباشند و شایسته این محبت و دوستی هستند. از ویژگیهای این امام بزرگوار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بردباری و گذشت
امام حسن (ع)به بردباری فوق العاده معروف بود و بزرگترین دلیل بر آن صبر و شکیبایی آن بزرگوار بر پی آمدهای صلحش با معاویه بود که همواره با پدر ارجمندش امیرمومنان(ع) در کشمکش و طی آن به ناحق بر مسند حکومت تکیه زده بود . امام حسن (ع)پس از ماجرای صلح از ناحیه ی بهترین یاورانش آماج انواع سرزنش ها قرار گرفت و با گذشت و بردباری با آنان روبرو گردید و در راه خدا انواع جور و جفا از آنان دید ولی برای رضای خدا آنها را تحمل نمود.
جود و بخشش
سخاوت واقعی این است که انسان بذل و بخشش را به انگیزه خیر و احسان را به انگیزه احسان انجام دهدو این صفت در برترینشکل و برجسته ترین مفاهیم آن در وجود مبارک امام حسن مجتبی (ع) تبلور داشت به همین دلیل به کریم اهل بیت لقب گرفت.
فروتنی و پارسایی
تواضع و فروتنی ،دلیل کمال و ارج و عظمت نفس آدمی تلقی شده و بر بزرگی و عظمت انسان می افزاید ، امام حسن(ع)در اخلاق نکو وپسندیده اش از پدر و جد بزرگوارش پیروی میکرد و در این راستا تاریخ ،موارد زیادی را ثبت نموده که به فضائل بلند اخلاقی آن حضرت اشاره دارد ازجمله :
روزی امام حسن (ع)سوار بر مرکب بر جمعی تهیدست گزارش افتاد که روی زمین نشسته و پارهای نانی پیش روی خود نهاده و میخوردند. وقتی چشمشان به امام (ع)افتاد عرضه داشتند : فرزند رسول خدا بفرمایید از غذای ما تناول کنید ، حضرت از مرکب خود فرود آمد و فرمود: خداوند متکبران را دوست ندارد و با آنان شروع به خوردن کرد تا همگی سیر شدند و به برکت امام (ع)غذا همچنان باقی بود ،سپس امام آنا را به میهمانی خود فراخواند و از آنان پذیرایی کرد ولباس نو بر اندامشان پوشاند.
منبع:پیشوایان هدایت
موضوع: نقش حضرت خدیجه در گسترش اسلام
تدوین :دانش پژوهان مدرسه علمیه کوتر (س)
حضرت خديجه قبل از ازدواج با پيامبر (ص) ثروتمندترين شخص جزيره العرب بود و حدود هشتاد هزار شتر داشت، کاروان هاي تجارتي او شب و روز در طائف، يمن، شام، مصر و ساير بلاد در حرکت بودند، برده هاي بسياري داشت که به تجارت مشغول بودند. حضرت خدیجه بانویی بود که در ناز و نعمت زندگی میکرد و از مال دنیا چیزی کم نداشت .از ايثار و فداکاري بسيار عجيب خديجه اينکه، پس از ازدواج با پيامبر همه ي اموالش را در اختيار پيامبر قرار داد تا آن حضرت هر گونه که مي خواهد آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، چنین فداکاری بزرگی در جامعه ای که مال و ثروت را مایه ی فخر و مباهات میدانستند و کاری به اخلاق و اخلاق مداری نداشتند،بی سابقه بوده اما خدیجه (س)از مال و ثروت خود چشم پوشید و به جای چند برابر کردن اموال خود همه آن را در راه اسلام و قرآن فداکرد وچه بسا اگر این فداکاری ایشان نبود اسلام در آن زمان گسترش نمی یافت .
مصرف هاي اموال خديجه
رسول خدا مي فرمايند:«هيچ مالي به من سود نبخشيد، آن گونه که ثروت خديجه به من سود بخشيد.»
1-پيامبر از اموال خديجه بدهکاران را از قيد بدهکاري آزاد مي کرد، به تهيدستان کمک مي نمود، به بينوايان و يتيمان رسيدگي ميکرد، مسلماناني که از مکه به مدينه هجرت مي کردند و مشرکان مال هاي آنان را مصادره مي کردند، پيامبر به آنان کمک مي کرد تا خود را به مدينه برسانند. کوتاه سخن آنکه: پيامبر هرگونه که صلاح مي دانست از اموال خديجه استفاده مي نمود.
2- هنگامي که پيامبر(پانزده سال قبل از بعثت)با خديجه ازدواج کرد حليمه سعديه، مادر رضاعي پيامبر روزي به مکه آمد و از قحطي و خشکسالي آن سال شکايت کرد، پيامبر اين موضوع را با خديجه در ميان گذاشت و خديجه چهل شتر و گوسفند به حليمه بخشيد، او با شادماني به سوي خاندانش بازگشت، پس از طلوع اسلام حليمه به همراه شوهرش به مکه آمد و مسلمان شدند.
3- در آستانه ازدواج پيامبر با خديجه، وقتي ورقه بن نوفل پسر عموي خديجه، سخن از فقر پيامبر به ميان آورد، خديجه گفت: «اذا کان ماله قليلا فمالي کثيرا» اگر مال او اندک است، مال من بسيار است. و شعري خواند که مصرع دومش اين است:«فما المال الا مثل قلم الاظفار» ثروت در برابر او جزمانند گرفتن ناخن ها نيست. يعني ثروتم را از خودم جدا کرده همه را در اختيار او قرار مي دهم.
4-در ماجراي سه يا چهار سال محاصره ي شعب ابيطالب، (چنان چه خاطر نشان مي شود) در متن روايت آمده:«و انفق ابو طالب و خديجه جميع مالها» ابوطالب و خديجه همه ي اموال خود را براي حفظ اسلام و محاصره شدگان انفاق نمودند.
طبق بعضي روايات در ماجراي محاصره اقتصادي، از اموال خديجه ديگر چيزي باقي نمانده بود و خديجه گفت:«چيزي جز دو پوست که هنگام استراحت يکي را زير انداز و ديگري را رو انداز قرار مي دهيم.»
اين انفاق واِيثار خدِيجه است که پِيامبر مِي فرماِيد: «ما قام الاسلام الا بسيف علي و ثروه خديجه.» اسلام جز به شمشير علي و ثروت خديجه برپا نشد.
آري بيشتر ِي ثروت خديجه در اين سه يا چهار سال محاصره به مصرف رسيد، چراکه بني هاشم و پيامبر در شعب ابيطالب در محاصره شديد مشرکان بودند، در اين مدت ابوالعاس بن ربيع داماد خديجه، شتر ها را مي آورد و با آن ها گندم و خرما حمل مي کرد و با زحمت و خطر زياد، آن ها را به بني هاشم مي رسانيد، محاصره شده گان در شعب؛ هيچ گونه طعامي نداشتند و مصارف سه ساله آن ها از اموال خديجه بود. خديجه با کمال ايثار و مقاومت، از جان پيامبر و بني هاشم که مدافعان پيامبر بودند، حفاظت مي کرد و آنچه را داشت در اين راه به مصرف رسانيد، آري چنين ايثاري بود که، انفاق ثروت خديجه را در پيشبرد اسلام با شمشير علي برابر ساخت، همان شمشيري که طبق فرموده ي پيامر، يک ضربه ي آن در روز جنگ خندق بهتر از عبادت جن و انس معرفي شد. چنانچه جهاد با مال در آيات قران«مانند آيه 11صف، (ص)5نساء،44و81 و88 توبه و(ع)2 انفال و…»با جهاد جان در کنار هم همطراز قرار داده شده است. اين بود گوشه اي از ايثار و فداکاري حضرت خديجه در راه حمايت از پيامبر و پيشرفت اسلا.
5.در تنگناي محاصره: هنگامي که پيامبر اسلام (ص) پس از سه سال دعوت پنهاني، به امر خداوند مأمور به دعوت آشکار و گسترش دامنه پيام الهي خود شد، نداي دعوتش توفان خشم جاه طلبان و گردنکشان را برانگيخت. از اين رو، کافران، آنان را از شهر بيرون کرده و به «شِعب ابي طالب» روانه ساختند و در تنگناي محاصره اقتصادي قرار دادند. شدت اين محاصره به قدري بود که يا از گرسنگي بميرند و يا به سوي بت پرستان و خدايانشان باز گردند. هنگامي که رسول خدا (ص) با يارانش از شهر بيرون مي رفتند، خديجه نيز بدون ذره اي ترديد با آنان همگام شد. او در طول اين سه سال، هزينه محاصره شدگان را به عهده گرفته بود و هر از چند گاه مايحتاج آنان، از اموال خديجه (س) و مخفيانه به شعب ابي طالب مي رسيد.
وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده ، هرچه داشت در راهپیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام (ص) انفاق کرد . او تمام اموالخویش را به پیامبر (ص) بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف رساند . تا جایی که هنگام ارتحال ، پارچهای برای کفن نداشت.
موضوع :تفاوت عفاف و حجاب
تدوین :دانش پژوهان مدرسه علمیه کوثر (س)
حجاب و حیا به معنی پنهان کردن است کلمه ی حجاب به معنی پرده یا حائل میان دو چیز است (و من بیننا و بینک حجاب…)وبین ما و شما پرده ای است یا ممنوعیت یا فاصله یا چیز پنهان شده ای .
آیه ی 45 سوره ی اسرا میفرماید :(و هنگامی که قرآن را قرائت میکنی بین تو و آنان که ایمان به آخرت ندارند حائلی قرار دادیم .)
چون “مستورا “صفت حجاب است پس این حجاب غیرمرئی است ؛مثل مومن و غیر مومن یا عالم و غیر عالم ،با آن که در کنار یکدیگرند ،از هم بیگانه و به زبان هم ناآشنا هستند و احوالات و اموراتشان ازهم پنهان است ؛ به همین دلیل نیز تعبیر شده است به این که میانشان پرده ای نامرئی وجود دارد که آنها را از هم جدا میکند.
بنابراین کلمه حجاب در قرآن همه جا به معنای پنهان کردن پوشش یا امر پنهانی ،فاصله یا پرده و یا پوشاننده یا حائل میان دو چبز به کار رفته است .
حجاب ، چیزی غیر از لباس است . گاهی لباس ،حجاب تلقی میشود ، ولی یه طور کلی لباس ، به معنای حجاب به کار نمی رود .
اما عفت به معنای مناعت و عفیف به معنای خود نگهدار و با مناعت به کار میرود
سوره ی نحل آیه 112 می فرماید: (آنانکه امکان ازدواج برایشان فراهم نشده باید عفت بورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند.)
بنا براین عفاف در قرآن به معنای این است که شخص غرایز خود را کنترل کند و به سمت گناه نرود.
عفاف مقدمه حجاب است و تا عفاف در جامعه نباشد حتی افرادبا حجاب نیز بتدریج در تقیدات دینی ضعیف خواهند شد . یکی از دلایل بد حجابی بی توجهی به مسئله عفاف است. گاهی ممکن است حجاب رعایت شود ولی عفاف نادیده گرفته شود ،رعایت نکردن حدود شرعی به ویژه از سوی زنان مصداق همین امر است . عفاف ، روح پوشش وپوشش کالبدعفاف است . و عفاف ، فلسفه حجاب و حجاب نیز تضمین کننده سلامت روح و روان انسان است .
گر چه عفاف و حجاب رابطه مستقیم و تنگاتنگ دارند ، ولی اینگونه نیست که عفاف تنها مخصوص حجاب باشد بلکه عفاف عبارت است از وقار ومتانتی که تمام حرکات و سکنات مومن را همراهی می کند مانند عفاف در نگاه ، کلام، پوشش و….
بنابراین عفاف و حجاب دو مسئله کاملا جدا از هم هستند ولی رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند به طوری که هر یک مکمل دیگری است.
تدوین : دانش پژوهان مدرسه علمیه کوثر (س)
اگر مشتاق پژوهش هستيد و علاقه مند يد يك محققي موفق گرديد بايد در ابتدا نسبت به ويژگيهاي يك پژوهشگر شناخت كافي داشته باشيد
1) خلاقيت :اگر يك محقق ،خلاقيت نداشته باشد، نمي تواند چيز جديدي بيافريند ،در حاليكه كار محقق وپژوهشگر، آفرينش و توليد جديد است؛ توليد علم و دانش، اگر بخواهيد فقط همان را كه ديگران گفته اند ،گرد بياورد يا آنها را تدوين كند، هر چند اين هم مي تواند ارزشمند باشد. اما پژوهش محسوب نمي شود. كارهاي از قبيل :ترجمه، نمايه سازي و گرد آوري، اگر چه مفيد و لازمند و ارزش دارند، پژوهش نيستند ؛بلكه زمينه سازپژوهشند.
2) علاقه : ممكن است يك كار گر مكانيك هيچ علاقه اي به تعمير خودرو نداشته باشد، اما براي گذران زندگي و مزدي كه مي گيرد خودرو را تعمير ميكند ؛او چه علاقه داشته باشد چه نداشته باشد كارش به نتيجه مفيد مي رسد ؛پژوهش اينچنين نيست تا شما به اصل كار پژوهش علاقه نداشته باشيدموفق نمي شويد .بايد به پژوهش عشق بورزيد .
3) صبر: پژوهش فرايندي است زمان بر ودير بازده محقق بايد . پشتكار داشته باشد و پيوسته كار كند ؛اگر كار در ميانه رها شود ،كار مشكل مي شود .تا شخص دوباره كار را آغاز كند و گرم شود ،زمان مي برد و عمرش تلف مي شود .
4) تمر كز ذهي :وقتي نتواني خوب روي موضوع و مسائل پيرامون و زواياي آن تمر كز كني بجاي نمي رسي ؛دوام تمر كز هم بسيار مهم است بسياري از افراد تمركز دارند اما تمر كز آنها دوام ندارد .طلبه بايد هر گاه زمينه برايش فراهم شد پژوهش را شروع كند البته نه پژوهش رسمي و حرفه اي او نبايد بترسد بايد پابه ميدان بگذارد چند گام به جلو برود و چند كار پژوهشي انجام دهد و ببيند چه نمره هاي كسب مي كند .نبايد از شكست در گامها و كارهاي نخست ،هراسي به خود راه دهد .اگر با پشتكار اين راه را در پيش بگيرد ،پس از مدتي خواهد فهميد كه به درد اين حرفه مي خورد يا نه .
موفق و مؤید باشید .