امام خميني (ره)
بر در مكيده ام پرسه زنان خواهي ديد
پير دل باخته با بخت جوان خواهي ديد
نو بهار آيد و گلزار شكوفا گردد
بي گمان كوتهي عمر خزان خواهي ديد
مرغ افسرده كه در كنج قفس محبوس است
بر فراز فلك از شوق پران خواهي ديد
دلبر پردگي از پرده برون خواهد شد
پرتو نور رخش در دو جهان خواهي ديد
دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم . با خود گفتم : بگذار یک بار هم او فریب بخورد .
به خانه آمدم و در کوچک جعبه عبادت را باز کردم .توی آن اما جز غرور چیزی نبود . جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت .
فریب خورده بودم ، فریب .
دستم را روی قلبم گذاشتم ، نبود !
فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته ام . تمام راه را دویدم . تمام راه لعنتش کردم . تمام راه خدا خدا کردم . می خواستم یقه نامردش را بگیرم . عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم .
به میدان رسیدم ، شیطان اما نبود .
آن وقت نشستم و های های گریه کردم . اشکهایم که تمام شد ، بلند شدم تا بی دلی ام را با خود ببرم که صدایی شنیدم ، صدای قلبم را و همانجا بی اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم .
به شکرانه ی قلبی که پیدا شده بود .
منصوره دیلم / طلبه پایه دوم /همراه بانوان /ص 61
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده شد . بعد از مدتی شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم .
از روزی که این آدم به جهنم آمده مدام در جهنم گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و ….
حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است :
با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند .
معاون فرهنگی /خانم شریعتی
خدایا مرا ببخش …. اگر صدایت نمی زنم ، فراموشت نکرده ام .
خدایا مرا ببخش …. اگر چیزی از تو نمی خواهم ، همه چیز را از تو گرفته ام .
خدایا مرا ببخش …. اگر طنابم را گسسته ام ، پوسیده بود محکم ترش را می خواهم .
خدایا مرا ببخش …. اگر آتش عشقت را با اشکهایم بیرون می رانم ، دارم شعله ور می شوم .
خدایا مرا ببخش …. اگر خودپرستم ، در وجودم تو را یافته ام .
خدایا مرا ببخش …. اگر به دنیا دل بسته ام ، در شوره زارش رد تو را می جویم .
خدایا مرا ببخش …. اگر در عشقت کفر می گویم ، قلبم گنجایش این همه رحمت را ندارد .
خدایا مرا ببخش …. اگر چشمانم را بسته ام ، می خواهم امشب خواب تو را ببینم .
زهرا جوادیفر / طلبه پایه چهارم
گفتم سئوالاتی دارم که می خواهم با دلیل محکم و جواب صحیح دیگران را روشن کنم و از نورانیت کلامت بهره ببرم .
گفت : یا ایها الناس قد جاء کم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا / نساء 174
ای مردم ! دلیل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد ؛ و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم .
گفتم : حضرت آدم(ع) برای تو به درگاه الهی چگونه به پیامبر و آل او متوسل شد .
گفت : فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه / بقره 37 .
سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت او با آنها توبه کرد و خداوند توبه او را پذیرفت .
گفتم : پس حضرت محمد و خاندان پاکش وسیله خوبی برای ارتباط با خدا است .
گفت : یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله / مائده 35 .
ای کسانی که ایمان آورده اید از (مخالفت فرمان ) خدا بپرهیزید ! و وسیله ای برای تقرب به او بجویید .
گفتم : آیا می توانیم روزی را که خدا نعمت بزرگی به ما داده مثل روز تولد پیامبر و آل طاهرش را جشن بگیریم .
گفت : ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا / مائده 114 .
پرودگارا ! از آسمان مائده ای بر ما بفرست ! تا برای اول و آخر ما عیدی باشد .
گفتم : ممکن است یک نمونه قرآنی در مورد تبرک و استشفاء به من ارائه کن .
گفت : اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا / یوسف 93 .
این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید ، بینا می شود !
گفتم : سوالات من ادامه دارد ولی وقت تمام است .
گفت : ولا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا / کهف 23 .
و هرگز در مورد کاری نگو : من فردا آن را انجام می دهم بلکه حتما بگویید ان شاء الله .