یکی از اصلیترین رموزِ موفقیتِ شهیدهمت
14 اردیبهشت 1399
سرتاپاش خاکی ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود. از چهرهاش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره؛ اما رفت وضوگرفت
تا نماز بخونه.گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم… کنارش ایستادم. حس میکردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش. محمدابراهیم حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده…
?منبع: یادگاران«کتاب همت» صفحه56 به روایت همسرشهید