چرا همه انسانها در يك رتبه خلق نشده اند...؟؟
اگر بنا بود كه خدا تك تك موجودات را در يك سطح وجودى بيافريند در آن صورت ديگر جهان، نظام مند آفريده نمى شد بلكه تنها بايد يك موجود مى آفريد. در حالى كه هر موجودى در عالم هستى نقش ويژه خود را ايفا مى كند. سوال از اين كه «خدا چرا همه را در عالى ترين حدّ وجود نيافريده؟» مثل اين است كه پرسيده شود: «چرا خدا تمام اعضاء بدن را مغز نكرد؟» روشن است كه اگر خدا چنين مى كرد ديگر پيكر انسان و نظام جهان پيدا نمى شد. همانطور كه ممكن نيست همه اعداد 9 باشند بلكه هر عددى بايد جاى خود باشد تا سلسله اعداد موجود شوند.
اما چگونه يك سلول در بافت گياه قرار مى گيرد و يا در بافت حيوان و يا انسان و يا چگونه يك انسان در رتبه هاى مختلف علمى و يا موقعيت هاى اجتماعى قرار مى گيرد، بستگى به عوامل متعدد دارد كه مهمترين آنها شرايط محيطى و عوامل ژنتيكى و تلاش و هوشمندى مى باشد، از اين رو هر موجودى متناسب با شرايط محيطى و ژنتيكى و فراهم شدن زمينه ها فعل و انفعالات و كوشش ها و كنش ها مى تواند به درجات عالى ارتقا يابد و يا به لايه هاى زيرين فروكاسته شوند چنان كه دانه ميوه در شرايط مناسب كاشت و داشت و برداشت و نگهدارى مى تواند بهترين محصول را از جهت طراوت و شادابى داشته باشد و در شرايط مناسب تبديل به كود و خاك شود انسانها نيز مى توانند با اخلاص به درگاه خداوند و خلاصى از بندهاى هواى نفس به مقامات عالى نايل شوند و همراه و هم نشين معصومان شوند چنان كه درباره سلمان فارسى از پيامبر (ص) روايت شده است: «سلمانُ مِنّا اهل البيت».
بنا بر آنچه گفته شد، هر موجودى در هر موقعيتى قرار گرفته از «سنگ» بودن تا «فرشته» بودن و هر انسانى در هر رتبه اى كه قرار دارد از «كافر» بودن تا «پيامبر» بودن همگى براساس قابليت ها و لياقت هاى آنها و متناسب با شرايط و موقعيت هاى آنان است كه در فرهنگ و ادبيات دينى از اين نظام مندى استوار و زيبا به «حكمت» الهى ياد مى شود. البته به مقدارى كه شعور، اراده و اختيار و تلاش هر موجود در دستيابي به آن موقعيت ويژه دخالت داشته باشد نشانه ارزشمندى و يا كوتاهى آن است و سزاوار برترى و يا پستى و يا پاداش و مجازات خواهد بود كه از آن به «عدالت» خداوند ياد مى شود و از جلوه هاى «عدالت» خداوند آن است كه هر موجودى به تناسب امكانات و موقعيت بالاتر، مسئوليت بيشتر بر عهده او خواهد بود و سزاوار پاداش يا مجازات سنگين تر مى باشد.(همانطور كه ملاحظه مي شود تمركز بحث در اينجا بر نظام مندي جهان هستي است كه خالقيت و ربوبيت آن در دستان خداوند يگانه متعال است. لذا كاستي ها و تبعيض هاي سطوح پايين تر از جمله نظام اجتماعي، كه در جاي خود بسيار اهميت دارد، در اين مبحث لحاظ نشده است.)
با اين نگاه كلان مجموعه جهان هستى براساس حكمت و نظام مندى و به دور از هر گونه تبعيض و ظلم مى باشد و هر كس آرزوى بهره مندى از مقامات پيامبر (ص) و اميرمؤمنان (ع) را دارد بايد در مسير آراستگى به قابليت ها و لياقت ها و تحمل مسئوليت هاى آن بزرگواران گام بردارد و به مقدار ايثارها و جهاد و هجرتها وبه تناسب، طى مسير و ارتقاى رتبه، امكان نزديكى و همنشينى با پيامبران و اولياى الهى را پيدا مى كند. چنان كه در قرآن مجيد مى خوانيم:
(«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً »)؛ «و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند».
محمدرضا كاشفي، خداشناسى، ص119.