موضوع مقامات و كرامات امام حسين (ع)در احاديث معصومين (ع)
تدوين :دانش پژوهانمدرسه علميه كوثر (س)
امام حسین (ع)دارای کرامات و مقامات والایی می باشد از جمله اهمیتی که به تربت امام حسین (ع)داده شده که این امر را می توان از احادیث اءمه اطهار (ع)به دست آورد که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می شود:
قَالَ الصَادِق(ع):حَنّکوا أَولادَ کُم بِتُربَة الحُسین(ع)فَإِ نّها أَمَان.
قَالَ الصَادِق(ع):فی زِیَارَتِهِ لِلحُسَین (ع): أشهَدُ أَ نّکَ نّورّاللّه الذي لَم یَطفَاء وَ لَا یَطفَاءاَبَدَا اَفّ وَجهِ اَلَلّه الذي لَم یُهلَک وَ لَاَ یَهلَک.
امام صادق (ع):در زیارت امام حسین (ع)فرمودند:شهادت می دهم که تو نور خدا هستی که خاموش نشده هرگز خاموش نخواهد شد و تو وجه خدا هستی که هلاک نشده و هلاک نخواهد شد.ارزش و مقام والاي امام حسين(ع) را به خوبي مي توان از اين حديث فهميد ؛به نحوي كه ايشان را امام صادق به نور خدا و وجه خداتشبيه كرده اند،يعني امام حسين (ع) مظهر اسماء و صفات الهي است.
همچنين جايگاه امام حسين به قدري بالا است؛ كه خاك كربلا بواسطه قدمهاي ايشان داراي قداست شده است ؛كه اين امر از احاديث استنباط مي شود مانند حديث امام صادق(ع)كه ايشان مي فرمايند:
کام فرزندان خود را با تربت امام حسین (ع)بگیرید که آن موجب امان می شود؛و در حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) درباره خوردن خاک و گل فرموده اند: خوردن خاک و گل حرام است مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوک؛مگر خاک قبر امام حسین (ع)که در خاک حسین (ع) برای هر دردی ،دارو،و از خوفی امان است.ارزش و قداست خاك امام حسين(ع) را مي توان از اين دو حديث فهميد؛ به نحوي كه خوردن خاك و گل در اسلا م حرام است ؛اماخوردن تربت امام حسين داروي هر دردي قرار داده شده است.
از احاديث فوق مي توان ارزش ومقام امام را درك و استنباط كرد؛ پس بايد شناخت بيشتري نسبت به ايشان با مطالعه مطالب و كتابها داشته باشند ومراسم هاي ما صرف عزاداري و گريه هرچند داراي فضيلت است نباشد و عزاداري هاي مان همرا با معرفت و شناخت باشد .
(پیام های عاشورا،ص299-300)
موضوع:تبیین اباعبدالله و ثارالله در یک نگاه
تدوین:گروه دانش پژوهان مدرسه علمیه کوثر(س)
کنیه امام حسین(ع):
در فرهنگ عرب برای عنوان و معرفی افراد،سه کلمه به کار برده می شود؛اول اسم،دوم لقب و سوم کنیه.
نام افراد همان کلمه ای است که موقع ولادت برای معرفی آنان گذارده می شود و لقب افراد برای معرفی شخصیت و اوصاف آنان به کار برده می شود و کنیه افراد عبارت است از کلمه ای که با لفظ ابن و اب آغاز شده باشد تا موجب تعظیم و بزرگداشت صاحب آن بگردد.
کنیه از کلمه کنایه است و کنایه عبارت است از این که کلمه ای گفته شود و به واسطه ی آن استدلال و راهنمایی شود به آن چه از او کنایه شده؛حضرت حسین (ع) تنها یک کنیه دارد و آن کلمه ی اباعبدالله است،اما لقب های آن حضرت بسیار است،مشهورترین آن ها لقب زکی است.
در اینجا این سؤال مطرح می شودکه چرا به حضرت حسین (ع)،ابا عبدالله می گویند؟آیا از آن جهت است که آن حضرت دارای فرزندی بوده است به نام (عبدالله)یا از جهت دیگری می باشد؟
جواب:درست است که حضرت حسین (ع)فرزندی به نام عبدالله داشته است،ولی نمی شود گفت که آن حضرت را منحصراٌ به این جهت اباعبدالله گفته اند زیرا که او را قبل از ولادت این فرزند به کنیه ابا عبدالله یاد کردند.علاوه بر این ،در میان عرب رسم است که شخصی را به خاطر داشتن فضیلتی به همان فضیلت کنیه می دهند؛و چون حضرت حسین (ع)در عبودیت خداوند به پایه کمال نائل بودند او را اباعبدالله کنیه دادند.
کلمه اباعبدالله در لسان وحی:
شیخ صدوق از حسین بن علی (ع) روایت کرده است که فرمودند:خدمت رسول خدا(ص)وارد شدم و ابی بی کعب نیز در خدمت آن حضرت بود،رسول خدا(ص)به من فرمودند:مرحبا به تو ابا عبدالله ،ای زینت آسمان ها و زمین ها.پس ابی بن کعب گفت:ای رسول خدا!چگونه کسی به غیر از تو می تواند زینت آسمان ها و زمین باشد؟!
رسول خدا(ص)فرمودند:ای ابی!سوگند به آن خدایی که مرا به نبوت مبعوث نمود همانا که حسین بن علی (ع)در آسمان ها بزرگتر است از آن مقامی که در زمین دارد،همانا که از جانب راست عرش خداوند نوشته شده است که حسین (ع)چراغ هدایت و کشتی نجات است.
ثار به چه معناست؟
یکی از کلمات زیارت عاشورا که همواره مورد گفتگو قرار گرفته واژه “ثار"است؛درباره این کلمه معانی و تفسیرهای گوناگونی ذکر شده است که اکنون به برخی ازآن ها به طور مختصر اشاره می شود:
1-ثار به معنای خون:عده ای گفته اند،ثار به معنای خون است؛و این معنا در میان بسیاری از مردم که خواننده زیارت عاشورا هستند رایج است وتا حدودی هم به شأن و مقام حضرت حسین(ع) سازگار و مناسب است.
اولاٌ:اگر شناخت و توحید خدا در آیین و دین خدا تجلی داشته باشد و اگر بتوان دین خدا را به صورت پیکر و بدنی فرض نمود معلوم است که خون این پیکر آن کسی خواهد بود که مانند خونی که در بدن می گردد و موجب زندگی و بقاء آن می شود،موجب حیات و بقاء دین خدا شده است و این شخص یقیناٌ حضرت حسین (ع) می تواند باشد ،زیرا شهادت امام حسین (ع)باعث بقاء دین خدا و محو نقشه های دشمنان دین گردید.
ثانیاٌ:نسبت دادن خون به خدا به خاطر احترام به این خون است که امام حسین (ع) باشد.
2-ثار به معنای خون طلب شده:برای این معنا در اینجا دو تفسیر ذکر می شود:
اول:در اینجا مقصود خون طلب شده خداست،یعنی خون خدا که ریخته شده است و انتقام و دیه و قصاص آن باز پس گرفته نشده است و باید طلب و خونخواهی شود،که طالب و خونخواهش خداست.
دوم:خون طلب شده اگر به خدا اضافه شده است برای این است که گفته شده شود:ولی حقیقی و صاحب مخصوص این خون خداوند متعال است،زیرا خون هایی که ریخته می شود دارای ولی و صاحب است،که اگر ولی و صاحب هم نداشته باشد،حاکم شرع به عنوان ولی دم و صاحب خون می تواند و باید خون خواهی کند،اما از آنجایی که حضرت اباعبدالله (ع) بالاترین جانبازی و از خود گذشتگی را در راه خدا انجام داده است ولی دم و صاحب خون او به طور کامل فقط ذات احدیت است.
(پیام عاشورا،شیخ علی صحت-اسرارعاشقان در مقامات عارفان،مرتضی زاهدی)
صديق ترين ،بي توفيق ترين،مفيد ترين ودايمي ترين رفيق براي هركس كتاب است.
موضوع:نقش قلم در حیات دانش(با محوریت سوره قلم)
تدوين:گروه دانش پژوهان مدرسه علميه كوثر
-سوره قلم در یک نگاه
بِسمِ اللهِ الَّرحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده مهربان
ن وَالقَلم وَمایَسطُرُون قسم به نون و قسم به قلم و آنچه خواهد نگاشت.
آیه فوق اولین آیه ازسورۀ مبارکه قلم است این سوره جزو سوره های مکی است .ابن عباس در رابطه با مکی و مدنی بودن این سوره می گوید:از اول سوره تا آیه16وآیات47-33-16همگی مکی هستند و ما بعد آن مدنی است.
سوره مبارکۀ قلم بدون هیچ اختلافی دارای 52 آیه است که در اینجا به بررسی آیه اول آن«ن وَالقَلَمَ وَما یَسطُرُون» می پردازیم !
( تفسیر صافی جلد6- صفحه:372)
ن و قلم در تفاسیر علما
قبل از پرداختن به تفسیر ن و قلم و ما یسطرون لازم است به این موضوع بپردازیم که آیه مذکور به دو موضوع از مهمترین مسائل زندگی بشر سوگند یاد کرده در واقع ظاهر آیه بیانگرموضوع کوچکی است یک قطعه نِی ناچیزویا چیزی شبیه آن و کمی ماده سیاه رنگ وسپس سطوری که بر صفحه ی کاغذ ناچیز رقم می زند.
امادر واقع همین دو موضوع سر چشمه پیدایش تمام تمد نهای انسانی و پیشرفت تکامل علوم،اندیشه ها و افکاروسر چشمه هدایت و آگاهی بشر است تا انجا که دوران زندگی بشر به دو دوره تقسیم می شود دوران تاریخ و ما قبل تاریخ ودوران تاریخ بشر از زمانی شروع میشود که خط اختراع شده و انسان توانست دست به قلم شود وما يسَطُرُون را به يادگار بگذارد اهميت اين سوگندزماني آشكار مي شود كه توجه داشته باشيم زماني كه اين آيه نازل شد تعداد نويسندگان و كساني كه مختصرسواد خواندن و نوشتن داشتند در محيطي كه مكر عبادي و سياسي و اختصاصي مجاز بود به بيست نفر هم نمي رسيد. سوگند به قلم در چنين محيطي عظمت خاصي دارد.
( تفسيرنمونه جلد24-صفحه378 )
برخي مفسران قلم رابه قلمي تفسير كرده اند كه فرشتگان بزرگ خداوند وحي و يا نامه اعمال آدميان را با آن مي نويسند اما اين تفسير نمي تواند تفسيركاملي باشد؛چرا كه آيه مفهوم گسترده تري دارد كه اين تفسير يكي از مصداقهاي آن است همان طور كه ما يَسطُرُون مفهوم وسيعي دارد تمام آنچه را در اين راه هدايت و تكامل فكري،اخلاقي وعملي بشر را به رشته ي تحرير در مي آورد شامل مي شود و منحصربه وحي آسماني يا اعمال انسانها نيست.
( تفسيرنمونه جلد24 - صفحه 378)
رازهاي نهفته در سوگند به ن و قلم ومايَسطُرُون
-خداوند در اين آيه به مال و قدرت و شمشير سوگند ياد نكرده ولي به قلم و نوشته سو گند ياد كرده و اين سو گند نشاندهنده رشد و تكامل و ارزش بالاي آن است.
-سوگند به قلم به جاي سوگند به بيان تشويق سوادآموزي و تمام دانش پژوهي است ونشاندهنده اولويت مبارزه با بي سوادي و تر غيب به نوشتن و خواندن در اسلام و به طور كلي اهميت ويژه اي كه دين اسلام به علم داده است. –قلم حافظ علوم و دانشها و پاسدارافكار دانشمندان و پل ارتباطي گذشته و آينده بشر است به طور يكه قلم انسانهايي را كه جدا از هم از نظر زمان و مكان زتدگي مي كنند به يكديگر پيوند مي دهدو تفكر همه ي متفكران بشر را در تمام طول تاريخ در يك كتابخانه جمع مي كنند.
( تفسيرنمونه جلد12- صفحه173)
- قلم راز دار بشر و خزانه دار علوم و گرداورنده تجربيات قرون و اعصاراست اگر قرآن به آن سوگندياد ميكندبه دليل عظمت وارزش آن است چرا كه همواره سوگند به يك امر عظيم وپرارزش ياد مي شود. – در روايات آمده كه نخستين چيزي را كه خداوندآفريده قلم بود و البته قلم وسيله اي براي«مايَسطُرُون»ونوشته ها كه قرآن به آن دو سوگند ياد كرده يعني هم به ابزاروهم به محصول اين روايتاز امام صادق(ع)توسط محدثان شيعه و اهل سنت به عنوان يك خبر معروف نيز آمده است.