دوران نوجواني از سنيني است كه آستانه تحمل پذيري كاهش پيدا مي كند؛ يعني بچه ها در برابر محيط، عكس العمل هاي بيشتري از خود بروز مي دهند. گاهي والدين در شرائطي كه -ختي- انتقادات حقيقي به فرزندان خود دارند اما چون نصيحت به صورت ذاتي بار منفي دارد، بيان آن عكس العمل نوجوانان را در پي دارد. لذا انتقادات بايد تلطيف شود و در ميان ويژگي هاي مثبت فرزند نوجوان ابراز شود.
اگر والدين انتظار دارند كه فرزندانشان به ايشان احترام گذارده و نكات مورد نظر ايشان را بپذيرند اول قدم اين است كه مقبول فرزندان خود باشند. لازم است والدين براي ايجاد مقبوليت در قلوب فرزندان، بر دو نكته ذيل متمركز شوند:
1. موفقيت: والديني كه در نگاه خود موفق هستند، فرزندان نيز نگاهشان را با زاويه ديد ايشان وفق مي دهند و به عكس، والديني كه خود را موفق نمي دانند، مثلا مادر خود را در تحصيل موفق نمي داند، در امور خانه خود را موفق نمي داند، در منزل دائما مشغول غر زدن است يا پدر و مادري كه در حضور فرزنان احترام همديگر را نگه نمي دارند، با تندي با هم صحبت مي كنند و … والديني كه چنين تصوير ذهني از خود ارائه مي دهد، به صورت طبيعي مقبول فرزندان خود نخواهند بود و مورد بي احترامي قرار خواهند گرفت؛ به قول معروف «حرمت امامزاده در اختيار متولي آن است».
2. محبوبيت: محبت از ديگر رموز مقبوليت است. وقتي والدين در حضور فرزندان به همديگر ابراز محبت مي كنند، همديگر را با نام مناسب و مهربان صدا مي زنند، و توصيفات زيبايي نسبت به همديگر ابراز مي كنند … فرزندان نيز در اين چارچوب هرگز به خود جرات نخواهند داد كه به والدين بي احترامي كنند.
گاهي محبوبيت از اموري مانند نوع پوشش والدين سرچشمه مي گيرد؛ نوع پوشش، در كنار انديشه و تفكر در روابط اجتماعي افراد داراي اهميت بسيار است. چنانكه مرحوم شيخ عباس قمي (ره) در كتاب «شمائل المحمديه (ص)» به ويژگي هاي ظاهري پيامبر (ص) پرداخته اند؛ آراستگي ظاهر، موهاي آراسته، استفاده از عطر و … . پيامبر اكرم(ص) همواره داراي ظاهري آراسته بوده اند و اين امر در روابط اجتماعي ايشان اهميت داشت.
در شيوه انتقاد، لفظ و لحن مهم است. هنگام سخن گفتن با نوجوان بايد كلمات مناسب استخدام نمود و لحن مناسبي را اتخاذ كرد. مثلا لفظ «بفرما» در مقابل لفظ «بيا» و اتخاذ لحن آرام و مناسب، درصد بالايي از نفوذ و تاثيرگذاري كلام را بر عهده دارد. همچنان كه نوع بيان نيز داراي اهميت است؛ همانطور كه هنگام دعا و راز و نياز با خداوند فرموده اند خواسته خود را در لفافه دو صلوات مطرح نمائيد تا حاجات شما برآورده شود، در انتقاد و نصيحت كه خود به خود بار منفي دارد، براي اينكه از وجوه منفي آن كاسته شود و سازنده باشد بايد ميان ويژگي هاي مثبت، كادو پيچ شود. اساسا ديدن خوبيهاي نوجوانان مهم است.
برداشت از جلسات تربيت فرزند، حجت الاسلام استاد تراشيون.
آیت الله محمد علی ناصری:
هر روز یک پرونده داریم که باید روز قیامت جواب آن را بدهیم.
این مطلبی نیست که شوخی یا اغراق باشد؛ عین حقیقت و بیان صریح قرآن است «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید/ انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد، مگر اینکه همان دم، فرشته ای مراقب و آماده برای ضبط آن است. »
روز قیامت، وقتی پرونده را به دست افراد میدهند، میگویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته، مگر اینکه آن را به شمار آورده است!؟ » و [این در حالی است که] همه اعمال خود را حاضر می بینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی کند.
در پرونده اعمال حتی شوخیها را هم نوشته اند، همه ما روز قیامت با سواد میشویم، لذا وقتی پرونده را به دستمان میدهند، میبینیم همه را نوشتهاند. عزیز من! یک مقدار چشمها و زبانمان را بیشتر کنترل کنیم.
کسی دلش به حال ناصری نمی سوزد، ناصری باید خودش دلش به حال خودش بسوزد، من باید خودم به فکر خودم باشم.
دستور العملی برای کنترل چشم
در نجف اشرف که بودیم، کسی از استاد ما پرسید: چشم کسی که هرزه است و نمی تواند آن را کنترل کند؛ چه کند؟ ایشان فرمودند: سوره نور را بخوان، اگر خواندن سورة نور ادامه داشته باشد، خیلی چشم را کنترل می کنید و موفق می شوید که اختیار چشمت، دست خودت باشد.
این، اثر سوره نور است، علاوه بر آن که آیة نور (الله نور السموات و الارض) هم در همین سوره است که آن هم آثار بسیار عجیبی دارد!
ارزش اشک
از پیغمبر اکرم صل الله علیه وآله حکایت شده: « یا علی! بلند شو دو رکعت نماز بخوان و از خوف خدا و آثار اعمال، گریه کن»
به گزارش عتیق
کد خبر : ۱۰۷۳۰۸
پاسخ اجمالی
اگرچه دعاهای زیادی از امامان معصوم (علیه اسلام) نقل شده است که مورد اجابت واقع شده و سریع الاجابة هستند، که ذکر متن آنها در این جا مقدور نیست و فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می شود:
1. دعای توسل
2. دعای فرج
3. دعای اسم اعظم
4. دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد(علیه اسلام)
5. دعایی تحت عنوان سریع الاجابة: از امام موسی بن جعفر (علیه اسلام) با این شروع که: «اللهم انی اطعتک فی احب الاشالیک یاء و ….»
6. دعایی از امام صادق (علیه اسلام) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟
7. دعایی از امام جعفر صادق (علیه اسلام) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟
این دعا ها در کتاب مفاتیح الجنان تحت عنوان دعای سریع الاجابة آمده است.
پاسخ تفصیلی
دعا ارتباط نیازمندانه بنده با ذات حق تعالی، برای رفع نیازهای دنیوی و اخروی است.
استجابت دعا، مانند هر پدیده دیگری، قوانین آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت می رسد و اگر آن شرایط موجود نباشد، یا مانعی در استجابت آن باشد که ما به آن علم نداریم، اگر چه سریع الاجابة ترین دعا هم باشد، باز ممکن است مورد اجابت واقع نشود. [1] به هر حال چون ذکر متن دعاها در این جا مقدور نیست، فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می شود:
1. دعای توسل:
محمد ابن بابویه دعای توسل را از ائمه (علیه اسلام) نقل کرده و گفته است که این دعا را در هیچ امری نخواندم، مگر آن که اثر اجابت آن را به زودی یافتم دعای توسل از دعاهای مشهور است که در شب های چهارشنبه خوانده می شود. در این دعا با توسل به چهارده معصوم (علیه اسلام) و واسطه قرار دادن آنها به درگاه الاهی پس از اتمام دعا، حاجت خود را از خدا در خواست می کنیم. جملات صدر و ذیل آن چنین است: « خدایا من از تو می خواهم و روی می آورم به سوی تو، به پیامبرت، پیامبر رحمت… «یا وجیها عند..اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة.»الله اشفع لنا عندالله» ای آبرومند نزد خدا، شفاعت کن برای ما نزد خدا [2] .
2. دعای فرج:
کفعمی درکتاب بلدالامین دعایی از حضرت علی (علیه اسلام) نقل کرده که اگر شخص گرفتار، ترسیده، نگران و غم دیده، آن را بخواند، حق تعالی گشایش در کار او ایجاد نماید، که ابتدا و انتهای این دعا چنین است:
«یا عماد من لا عماد له…» : ای پشتیبان کسی که پشتیبان ندارد… «وافعل بی ما انت اهله»: با من چنان کن که تو اهل آنی [3] . و آنگاه پس از دعاء حاجت خود را بطلبد.
3. دعای اسم اعظم:
سید علیخان شیرازی درکتاب کلم طیب نقل فرموده: اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او « الله» و اختتام او «هو» است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار بدهد، هرآینه هر امر مهم جزئی و کلی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره ی مبارکه ی بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آنها صورت نمی گیرد:
1. «الله لا إله إلا هو الحی القیوم ... » تا آخر آیة الکرسی
2. «الله لا اله الا هو …نزل علیک الکتاب …»
3. «الله لا إله ان هو لیجمعنکم ...»
4. «الله لا إله ان هو له الاسماء …»
5. «الله لا إله الا هو و علی إلله…» [4]
4. دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد (علیه اسلام):
امام سجاد (علیه اسلام) به مقاتل بن سلیمان، دعایی را تعلیم داده، که مقاتل گوید هر کس این دعا را صد بار بخواند ، دعایش مستجاب خواهد شد. ابتدا و انتهای این دعا چنین است: «الهی کیف ادعوک و انا...:» خدایا چطور بخوانم تو را و حال من منم… «تفرج عنی فرجا عاجلا غیر اجل نفسک و رحمتک یا ارحم الراحمین» گشایش فوری بدون مدت دار، به من عطا کن به فضل و رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان. [5]
5. دعای سریع الاجابة:
کفعمی در بلدالامین دعایی از امام موسی کاظم (علیه اسلام) نقل کرده و فرموده: عظیم الشأن و سریع الاجابة است که جملات صدر و ذیل آن چنین است:
«اللهم انی اطعتک فی احب الاشیاء الیک و هو التوحید»: خدایا من تو را اطاعت کردم در آنچه بیشتر دوست داری و آن یگانه دانستن تواست.
«و ارزقنی من حیث احتسب و من حیث لا احتسبه، انک ترزق من تشاء بغیر حساب»، روزی ام ده، از آن جا که گمان می برم و از آن جا که گمان نمی برم؛ زیرا تو روزی دهی هر که را بخواهی بی حساب؛ پس از اتمام دعا حاجت خود را بطلب.
6. دعایی از امام صادق (علیه السلام) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟.
7. دعایی از امام جعفر صادق (علیه السلام) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟.
همه ی این دعاها را مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان، فصل پنجم آورده است.
منبع:
[1] برای آگاهی بیشتر در باره ی دعا آداب و شرایط آن رجوع کنید به نمایه های :
1. شرایط حتمی استجابت دعا، سؤال شماره ی 983.
2. نحوه و چگونگی تشخیص مصلحت در دعا، سؤال شماره ی 764.
[2] مفاتیح الجنان، دعای توسل، ص 225.
[3] همان؛ دعای فرج.
[4] همان، آیات اسم اعظم، ص 224.
[5] همان، دعای مقاتل بن سلیمان، ص 236.
[6] مفاتیح الجنان، دعای سریع الاجابة، ص 237 و 754.
[7] اصول کافی، کتاب الدعاء، باب: هر کس ده بار یا الله بگوید.
[8] همان، باب هر کس یا الله یا رب بگوید تا نفس بند آید.
بنا بر آنچه در قرآن کریم آمده است زنان با ایمان در قیامت در کنار زنان بهشتى (حورالعین) با مردان بهشتى قرین است؛ و زنان با ایمان با همسران با ایمان خود وارد بهشت مى شوند.
اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ
وارد بهشت شوید شما و همسرانتان در نهایت شادباش (زخرف، آیه ۷۰)؛ و منظور از ازدواج، همان زنان با ایمانى هستند که در دنیا بودند، (تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص ۱۲۹)؛ و بودن در کنار همسران با ایمان و مهربان هم براى مردان لذتبخش است و هم براى زنانشان.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَى اَلْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ
آنها و همسرانشان در سایههاى قصرها و درختان بهشتى بر تختها تکیه کردهاند (یس، آیه ۵۶)؛ و آیاتى که داخل شدن همسران صالح را به بهشت وعده داده شده است. از جمله:
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ اَلَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ (مؤمن، آیه ۸).
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ (رعد، آیه ۲۳).
از این آیات می توان اینگونه تعبیر کرد که؛ زنان و مردانى که در این دنیا همسر یکدیگرند هرگاه هر دو با ایمان و بهشتى باشند در آنجا به هم ملحق مى شوند و با هم در بهترین شرایط و حالات زندگى می کنند و حتى از روایات استفاده مى شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحى که در این جهان انجام داده اند، و در برخی منابع کلامى و روایى چنین آمده که در روز قیامت، اگر همسر زن مؤمن، اهل بهشت بود، او را اختیار مى کند و اگر از اهل جهنم بود، یک مرد را از میان مردان بهشتى برمى گزیند. شاید فلسفه این کار این باشد که زن برخلاف مرد، از نظر طبیعت تعدّد پذیر نیست. به همین جهت مردى را انتخاب مى کند.
اما گروهى؛ در مقابل مدعى اند که حورالعین مى تواند مذکّر هم باشد.
براساس این نظر شاید علت اینکه اوصاف حورى که در قرآن به کار رفته، بر مؤنث دلالت مى کند، به این جهت باشد که گفتگو و محاوره در آن آیات، با طایفه مردان مؤمن بوده است، نه با زنان مؤمن دنیوى.
از این رو شیوه محاوره، اقتضا دارد که چنین اوصافى براى این موجودات، ذکر شود.
از مضمون برخى آیات و روایات، چنین برمى آید که مسئله لذت ، اختصاصى به مردان ندارد؛ بلکه زنان نیز در بهشت مى توانند براى خویش شوهرانى دلخواه برگزینند.
اصطلاح «حور» نیز اختصاصى به زنان ندارد؛ بلکه حورهاى مذکر نیز در بهشت وجود دارند.
در بهشت هم حوریان بهشتى وجود دارند که از نعمتهاى بهشتى اند و در دنیا نبوده اند و هم زنان دنیا که اهل بهشت باشند با زیبایى و شکوهى برتر از حوریان در بهشت حضور دارند و چنانچه مایل باشند، به شوهران خویش مى پیوندند؛ بنابراین لذتهاى بهشت مخصوص مردان بهشتى نیست، بلکه کسى که داخل بهشت می شود از نعمتها و زیبایى ها لذت خواهد برد.
چنان که قرآن مى فرماید:
وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ اَلْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اَلْأَعْیُنُ
در بهشت آنچه دل خواهد و چشم از آن لذت مىبرد موجود است (زخرف، آیه ۷۱) و در این امر نیز بین مرد و زن بهشتى فرقى نیست هر کدام از آنها هر نوع لذتى بخواهند بر ایشان موجود است و براى زنان بهشتى نیز مردان بهشتى بدلخواهشان هست.
منبع:
1:قرآن/سوره زخرف/آیه70
2:قرآن/سوره یس/آیه56
3:قرآن/سوره مومن/آیه8
4:قرآن/سوره رعد/آیه23
5:قرآن/سوره زخرف/آیه71
6:تفسیرالمیزان/جلد18/ص129
رای تمام اموری که خلاف شرع نیستند، از جمله فروش بهتر و سریعتر ملک و کالا، میتوان دست به دعا برداشت و این دعا میتواند از سوی خود فرد انشاء شود و به هر زبانی باشد، اما لزوماً برای هر موضوعی دعای مأثور وجود ندارد، و در همین راستا، برای فروش بهتر متاع و کالا، دعای خاصی نیافتیم، اما روایتی از امام باقر(علیه السلام) وجود دارد که بدون توصیهکردن دعای خاصی، سفارشهایی اخلاقی در مورد تجارت میکند:
«عَلَیْکَ بِصِدْقِ اللِّسَانِ فِی حَدِیثِکَ وَ لَا تَکْتُمْ عَیْباً یَکُونُ فِی تِجَارَتِکَ وَ لَا تَغْبِنِ الْمُسْتَرْسِلَ فَإِنَّ غَبْنَهُ رِبًا وَ لَا تَرْضَ لِلنَّاسِ إِلَّا مَا تَرْضَاه لِنَفْسِکَ وَ أَعْطِ الْحَقَّ وَ خُذْهُ وَ لَا تَخَفْ وَ لَا تَخُنْ فَإِنَّ التَّاجِرَ الصَّدُوقَ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ یَوْمَ الْقِیَامَة وَ اجْتَنِبِ الْحَلْفَ فَإِنَّ الْیَمِینَ الْفَاجِرَةَ تُورِثُ صَاحِبَهَا النَّارَ وَ التَّاجِرُ فَاجِرٌ إِلَّا مَنْ أَعْطَى الْحَقَّ وَ أَخَذَهُ …»؛[1]
بر شما باد به:
1. راست گویی،
2. مخفی نکردن عیب کالا،
3. ضرر نزدن به مشتری،
4. راضی شدن به همانچیزی که برای خودتان میخواهید،
5. رعایت حق در داد و ستد،
6. وحشت نداشتن از تجارت،
7. خیانت نکردن به افراد،
8. دوری کردن از قسم خوردن.[2]
و در پایان نتیجه گرفته میشود که مراعات موارد فوق، تاجر را در ردیف اولیای الهی قرار میدهد.
منبع:
1]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، فتح الأبواب، محقق، مصحح، خفاف، حامد، ص 160 – 164، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[2]. «حکم قسم دروغ»، 50051.