وقتي قرار است يوسف(ع) از معبر يك خواب، طراح مسير توسعه اقتصادي باشد!
سوره يوسف، آيه 43: «وَ قَالَ الْمَلِكُ إِنىِّ أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنبُلَتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يَابِسَاتٍ يَأَيهَُّا الْمَلَأُ أَفْتُونىِ فىِ رُءْيَاىَ إِن كُنتُمْ لِلرُّءْيَا تَعْبرُُونَ»
1- تعبيرى كه يوسف براى اين خواب كرد چقدر حساب شده بود. گاو در افسانه هاى قديمى سنبل “سال” بود، چاق بودن دليل بر فراوانى نعمت، و لاغر بودن دليل بر خشكى و سختى. حمله گاوهاى لاغر به گاوهاى چاق دليل بر اين بود كه در اين هفت سال بايد از ذخائر سالهاى قبل استفاده كرد.
و هفت خوشه خشكيده كه بر هفت خوشه تر پيچيدند تاكيد ديگرى بر اين دو دوران فراوانى و خشكسالى بود، به اضافه اين نكته كه بايد محصول انبار شده به صورت خوشه ذخيره شود تا به زودى فاسد نشود و براى هفت سال قابل نگهدارى باشد.
و اينكه عدد گاوهاى لاغر و خوشه هاى خشكيده بيش از هفت نبود، نشان مى داد كه با پايان يافتن اين هفت سال سخت، آن وضع پايان مى يابد و طبعا سال خوش و پر باران و با بركتى در پيش خواهد بود. و بنابراين بايد به فكر بذر آن سال هم باشند و چيزى از ذخيره انبارها را براى آن نگهدارند!
در حقيقت يوسف يك معبر ساده خواب نبود بلكه يك رهبر بود كه از گوشه زندان براى آينده يك كشور برنامه ريزى مى كرد و يك طرح چند ماده اى حد اقل پانزده ساله به آنها ارائه داد، و چنان كه مي دانيم اين تعبير خواب توام با راهنمايى و طراحى براى آينده، پادشاه مصر و اطرافيان او را تكان داد و موجب شد كه هم مردم مصر از قحطى كشنده نجات يابند و هم يوسف از زندان و هم حكومت از دست خودكامگان!
2- نكته دوم اين است كه قدرت خداوند فوق آنچه ما تصور مى كنيم است. اوست كه مى تواند با يك خواب ساده كه به وسيله يك جبار زمان خود ديده مى شود هم ملت بزرگى را از يك فاجعه عظيم رهايى بخشد و هم بنده خاص خودش را پس از سالها زجر و مصيبت رهايى دهد.
بايد سلطان اين خواب را ببيند و بايد در آن لحظه ساقى او حاضر باشد، و بايد به ياد خاطره خواب زندان خودش بيفتد، و سرانجام حوادثى مهم به وقوع پيوندد. اوست كه با يك امر كوچك، حوادث عظيم مى آفريند. آرى به چنين خدايى بايد دل ببنديم.
3- خواب هاى متعددى كه در اين سوره به آن اشاره شده از خواب خود يوسف گرفته تا خواب زندانيان، تا خواب فرعون مصر و اهميت فراوانى كه مردم آن عصر به تعبير خواب مى دادند نشان مى دهد كه اصولا در آن عصر تعبير خواب از علوم پيشرفته زمان محسوب مى شد. و شايد به همين دليل پيامبر آن عصر يعنى يوسف نيز از چنين علمى در حد عالى برخوردار بود كه در واقع يك اعجاز براى او محسوب مى شد.
مگر نه اين است كه معجزه هر پيامبرى بايد از پيشرفته ترين دانش هاى زمان باشد؟ تا به هنگام عاجز ماندن علماى عصر از مقابله با آن يقين حاصل شود كه اين علم سرچشمه الهى دارد نه انسانى.
منبع:
تفسير نمونه، ذيل آيات 43 الي 49 سوره يوسف.