به نقل از سایت بعثه مقام معظم رهبری، برای پاسخ به این شبهه باید گفت که شیعه چون دیگر فرقههای اسلامی معتقد است که انجام هر نماز در وقت مخصوص خودش افضل است. همانطور که میدانیم هر یک از نمازها یک وقت خاص دارند و یک وقت مشترک. برای مثال وقت خاص نماز ظهر از آغاز ظهر شرعی (وقت زوال) است تا مقدار زمانی که چهار رکعت نماز خوانده میشود. در این مدت محدود تنها میتوان نماز ظهر را به جا آورد.
وقت خاص نماز عصر نیز زمانی است که از آن لحظه تا وقت غروب تنها به اندازه مدت خواندن نماز عصر فرصت باشد. وقت مشترک بین دو نماز ظهر و عصر از پایان وقت خاص نماز ظهر تا ابتدای وقت خاص نماز عصر است. شیعه میگوید در تمام این وقت مشترک میتوانیم نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله بخوانیم. در مقابل اهل سنت معتقدند از اول ظهر شرعی (وقت زوال) تا آن گاه که سایه هر چیز به اندازه خود آن چیز شود به نماز ظهر اختصاص دارد و نباید نماز عصر در این مدت خوانده شود و از آن پس تا زمان مغرب به نماز عصر اختصاص دارد و نمیتوان نماز ظهر را در آن وقت به جا آورد. همین بحثها در نماز مغرب و عشا هم وجود دارد.
از سوی دیگر همه مسلمانان در این مورد اتفاق نظر دارند که پیامبر گرامی (ص) میان دو نماز جمع میکرد ولی در اینکه این کار برای هر زمان و مکانی جایز است و یا آنکه اختصاص به زمان و مکان و حالت و شرایط خاصی دارد دو نظر وجود دارد.
الف) نظریه شیعیان که به پیروی از اهل بیت پیامبر (ص) میگویند مقصود این است که در نخستین اوقات نماز ظهر میتوان پس از پایان نماز ظهر نماز عصر را به جا آورد. همچنین در نخستین اوقات نماز مغرب میتوان پس از خواندن نماز مغرب نماز عشا را ادا کرد و این مسئله به زمان یا مکان یا شرایط خاصی بستگی ندارد بلکه در همه جا و همه وقت جایز است.
ب) نظریه اهل سنت که میگویند: جمع بین دو نماز برای مکانها و زمانها و شرایط خاصی جایز است.
دلایل شیعیان برای جمع بین دو نماز چیست؟
با رجوع به کتاب و سنت نبوی که از طریق اهل بیت (ع) به ما رسیده در مییابیم که چرا شیعه نماز را به صورت جمع و نه تفریق ادا میکند هر چند به استحباب تفریق و جدا کردن نمازها اعتقاد دارند.
الف) قرآن
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«أقم الصلاة لِدُلُوکِ الشّمسِ إلَی غَسَقِ اللّیلَ و قرآنَ الفَجر إنّ قرآنَ الفجرِ کانَ مَشهوداً. (اسراء: ۷۸) ».
نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به جای آر و نماز صبح را نیز به جای آر که در حقیقت مشهود نظر (فرشتگان شب و فرشتگان روز) است.
خداوند متعال در شبانه روز پنج نماز بر بندگانش واجب کرده اما در این آیه سه وقت برای آن نام برده است. شافعی در این باره میگوید: (أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ)، و دلوک الشمس: زوالها (إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ): العتمة (وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ): الصبح، ۱ ازهری گفته است: بهتر آن است که دلوک را به معنای زوال یعنی وسط روز بگیریم در این صورت معنی آیه چنین میشود نماز را از وقت زوال تا تاریکی شب ادامه بده. بنا بر این معنا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا داخل حکم میشود. سپس خداوند فرمود: وقرآن الفجر (که همان نماز صبح است). ۲
بر این اساس جمع بین ظهر و عصر و مغرب و عشا مطلقاً جایز است چه انسان در سفر باشد چه در وطن مگر آن که بر عدم جواز جمع در وطن بدون عذر دلیلی اقامه شود که در این صورت جمع جایز نیست و حال آنکه در سنت پیامبر (ص) هر چند استمرار بر تفریق بین نمازهای پنجگانه بوده است اما بطور مکرر هم در وطن یعنی مدینه و هم در سفر و یا در حال اضطرار نماز خود را به صورت جمع بین دو نماز به جای آوردهاند.
دلایل اهل سنت، موید نظریه شیعه است
«اما مذاهب چهارگانه اهل سنت جمع بین نمازها را فقط به حالات خاص اختصاص دادهاند و متفقند که در عرفه میتوان نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر با هم و بدون فاصله ادا کرد و در «مزدلفه» نیز جایز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا به جا آوریم. حنفیها جمع بین نمازها را در عرفه و مزدلفه جایز میدانند و در دیگر موارد گفتهاند نباید صورت پذیرد. حنبلیها و مالکیها و شافعیها علاوه بر موارد یاد شده این کار را در حال سفر نیز جایز میدانند. البته برخی از این گروهها با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراری مانند زمانی که باران ببارد و یا نمازگزار بیمار بوده یا در هراس از دشمن باشد جایز میدانند». ۳ شیعه این جواز را در یک سطح گستردهتری میبیند و آیه بالا و روایات منقول در کتابهای اهل سنت مؤید دیدگاه شیعه است.
ب) روایات
احمد بن حنبل رهبر گروه حنابله در مسند خود و بخاری در صحیح خود از جابر بن زید نقل نمودهاند که: از ابن عباس شنیدم که میگفت: با رسول خدا (ص) هشت رکعت نماز (ظهر و عصر) را با هم و هفت رکعت نماز (مغرب و عشا) را نیز با هم به جای آوردم.
میگوید به «ابوشعثا» گفتم: فکر میکنم رسول خدا نماز ظهر را به تأخیر انداخت و نماز عصر را زودتر ادا کرد و نیز نماز مغرب را به تأخیر انداخت و نماز عشا را زودتر به جا آورد. (ابوشعثا) گفت: من هم چنین میاندیشم. ۴
از این روایت به روشنی در مییابیم که پیامبر گرامی (ص) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم و بدون فاصله به جای آورده است. اما اینکه ابو شعثاء میگوید من گمان میکنم که رسول خدا (ص) نماز ظهر را به تاخیر انداخته است ظن و گمان وی است و حجیتی برای استدلال ندارد آن چه مهم است رفتار خود پیامبر (ص) است که بین دو نماز جمع نموده است اما کیفیت آن باید از روایات دیگر بدست آید نه با ظن و گمان.
بخاری در صحیح خود از ابن عباس نقل میکند: ان النبی (ص) صلی بالمدینه سبعا وثمانیا الظهر و العصر والمغرب والعشاء. ۵
پیامبر (ص) در مدینه نماز هفت رکعتی و نماز هشت رکعتی بجای آورد، یعنی نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء
مالک ابن انس رهبر مذهب مالکی در کتاب موطّأ و مسلم در صحیح خود و محدثان دیگر از ابن عباس نقل کردهاند:
«صلّی رسول الله (ص) الظهر و العصر جمیعاً و المغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوفٍ و لا سفرٍ». ۶
«رسول خدا (ص) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواند و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم به جا میآورد بدون اینکه از دشمن بهراسد یا در سفر باشد».
در صحیح مسلم پس از نقل روایت از ابو الزبیر نقل میکند که از ابو سعید پرسیدم چرا پیامبر (ص) چنین نمود وی گفت من همین پرسش را از ابن عباس پرسیدم او گفت: پیامبر (ص) چنین نمود تا امتش به حرج و سختی نیفتند. ۷
در منابع معتبر اهل سنت از ابن عباس نقل شده: صلّی رسول الله (ص) الظهر و العصر جمیعاً و المغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوفٍ و لا مطر ۸.
رسول خدا (ص) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواند و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم به جا میآورد بدون اینکه از دشمن بهراسد یا آن که هوا بارانی باشد.
از عبدالله بن عباس روایت شده است: رسول خدا (ص) بین ظهر و عصر، مغرب و عشا را جمع کرد در حالی که مقیم بود نه مسافر. شخصی از وی پرسید: چرا این گونه عمل کرد؟ او در جواب گفت: تا آن که بر امّتش دشوار نشود. ۹
روایت مسلم هم در این دسته قرار دارد زیرا خود وی این روایت را در باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر قرار داده است. وی میگوید: پیامبر گرامی جمع بین نمازها را در هنگام مسافرت خود به سوی غزوه تبوک انجام داد و بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع کرد. سعید بن جبیر میگوید: از ابن عباس سبب آن را پرسیدم: گفت: پیامبر (ص) میخواست که امت خود را در رنج و سختی نیندازد. ۱۰
جمع بین دو نماز به حالت ترس یا مسافرت اختصاص ندارد
بسیاری از روایات بر این حقیقت گواهی میدهد که اگر جمع میان نماز ظهر و عصر و یا مغرب و عشا در یک وقت جایز نباشد موجب رنج و مشقت در کار مسلمانان میشود از این رو پیامبر اکرم (ص) به منظور ایجاد نوعی توسعه و تسهیل در امور مسلمانان با هم خواندن هر دو نماز را در یک وقت تجویز کرد. از جانب دیگر روایات فوق به صراحت دلالت دارد که رسول خدا (ص) بدون عذری و یا بدون شرطی بین نمازها جمع نمود از این رو قید زدن این روایات به حالت ترس یا مسافرت و یا باران بی دلیل است. همچنان که شیخ احمد شاکر از عالمان اهل سنت بعد از نقل کلام ابن سیرین به جواز جمع میگوید: این رأی همان رای صحیحی است که از متن حدیث گرفته شده است. ولی تاویل به مرض یا عذر یا غیر آن تکلفی است که دلیلی بر آن نیست و با حکم به جواز جمع بسیاری از دشواریهایی که در تفریق بر مردم پیدا میشود برطرف میشود و حکم به جمع کمکی است به طاعت مردم عادی البته نباید این حکم موجب شود که جمع عادت مردم شود همان گونه که ابن سیرین به آن اشاره کرده است. ۱۱
جمع بین دو نماز از سوی اهل بیت تایید شده است
در مکتب اهل بیت (ع) هم جواز جمع بین نمازها تأیید شده است. کلینی به سند خود از امام صادق (ع) نقل میکند که رسول خدا (ص) نماز ظهر و عصر را بدون عذر از هنگام زوال خورشید با مردم به جماعت به جای آورد و نیز نماز مغرب و عشا را قبل از سقوط شفق بدون هیچ مشکلی با جماعت به جای آورد. این جمع را برای گشایش کار بر امت خود انجام داد. ۱۲
شیخ طوسی هم در تهذیب و استبصار به سند خود از اسحاق بن عمار نقل میکند که از امام صادق (ع) پرسید: آیا میتوانم بین مغرب و عشا در حضر قبل از آن که شفق غایب شود، بدون هیچ عذری جمع کنم؟ حضرت فرمود: اشکالی ندارد. ۱۳
پی نوشتها:
۱- أحکام القرآن، ج۱، ص: ۵۶
۲. مفاتیح الغیب، ج۲۱، ص: ۳۸۳
۳. ر. ک: الفقه علی المذهب الاربعه، عبدالرحمن جزیری، کتاب الصلاة، مباحث الجمع بین الصلاتین تقدیماً و تأخیراً، ج۱ص۴۰۹، بیروت دارالفکر، ۱۴۲۸.
۴. صحیح بخاری، التهجد، ابواب التطوع ج۲ص۶۷، کتاب باب۳۰ح۱۱۷۴. مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۲۲۱.
۵. صحیح بخاری کتاب مواقیت الصلاه، ج۱ص۱۵۵ باب تاخیر الظهر الی العصر، ح۵۴۳.
۶. مؤطا مالک، کتاب قصر الصلاه فی السفر، باب الجمع بین الصلاتین فی السفر والحضر، ص ۱۴۴. و صحیح مسلم، ص۳۲۴، کتاب صلاه المسافر، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح۱۵۱۳. سنن ابی داود، کتاب الصلاته، تفریع ابواب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین ص۲۲۸ح. ۱۲۱۰. سنن نسایی، ص۱۵۴کتاب المواقیت، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح۵۹۷، بیروت دارالفکر، دوم ۱۴۲۱.
۷. صحیح مسلم، ص۳۲۴، کتاب صلاه المسافر، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح۱۵۱۴.
۸. صحیح مسلم، ص۳۲۴، کتاب صلاه المسافر، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح، ح۱۵۱۸. سنن ابی داود، کتاب الصلاته، تفریع ابواب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین ص۲۲۸ح ۱۲۱۱. سنن نسایی، ص۱۵۴کتاب المواقیت، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح۵۹۸، .
۹. مسند احمد ج۱ص۲۴۶.
۱۰. صحیح مسلم، ص۳۲۴، کتاب صلاه المسافر، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح ۱۵۱۵
۱۱. حاشیه سنن ترمذی، ج ۱، صص ۳۵۸ و ۳۵۹.
۱۲. الکافی، ج ۳، ص ۲۸۶
۱۳. تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۲۶۳ ح ۱۰۴۷ دارالکتب الاسلامیه چهارم. و الاستبصار، ج ۱، ۲۷۲ ح ۹۸۲، دارالکتب الاسلامیه چهارم، ۱۳۶۲.
برای لذت بردن از عبادت باید ابتدا جنبۀ معرفتی تقویت شود، یعنی نسبت به اعمالی که انجام میدهید علم و آگاهی پیدا کنید. در مرحله بعد اقدام به انجام آن به نحو نیکو برآید. هر عملی که همراه بامعرفت باشد، حتماً بانشاط هم خواهد بود.
البته لذت بردن از عبادات نیاز به مراقبت، توجه به خدا و انجام امور مقدماتی، از قبیل استراحت کافی یا تغذیه درست دارد. سعی کنید قبل از عبادت لحظاتی را به تفکر و تأمل در جهان هستی و رابطه انسان باخدا و فلسفه عبادتی که میخواهید انجام دهید، بپردازید. این تفکر برای شما نشاط در عبادت میآورد. در دعاها و زیارتنامهها نیز از خدا بخواهید که این توفیق را به شما عطا کند. همانگونه که در دعای «عالیةالمضامین» میخوانید: «و تُحَبِّب الَیَّ عبادَتَکَ و المواظَبَةَ علیها و تُنَشِّطَنِی لَها و تُبَغِّضَ اِلَیَّ مَعاصِیَک و مَحارمک …; پروردگارا عبادت و طاعتت را محبوبم گردان! به آن، با توجه و با شوق و نشاطم گردان! از هر چه معصیت و حرام توست، مبغوض و متنفرم ساز!». (1)
عواملی که میتواند نماز را برای انسان لذتبخش کند:
أ) قبل از نماز خود را مستعد و مهیاسازید؛ یعنی، قدری به خود تلقین کنید: درصدد نیایش و نماز هستم. سعی کنید افکار متفرق را از ذهن دور کنید.
ب) حتیالامکان در بهترین وقت نماز بخوانید؛ مثلاً، با کسالت - خستگی و خوابآلودگی - وارد نماز نشوید. «لا تقربها الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى». (2)
ج) در محیط پرسروصدا و آشوب به نماز نایستید، بلکه محیط آرام و با فراغتی را انتخاب کنید.
د) در حین نماز مصمّم بر مراقبت باشید؛ اگر افکار دیگری به ذهنتان هجوم آورد، به آن توجه نکنید تا از دام آن برهانید.
ه) طلب صفای دل از خدا. در این زمینه بسیار بهجا است که با امام سجاد علیهالسلام همنوا گشته و مناجات شاکین را بخوانید (مفاتیحالجنان، مناجات خمسه عشر).
مطالعه کتاب «حکمت عبادت و اسرار عبادت» نوشته آیتالله جوادی آملی، میتواند کمکتان کند.
پینوشت:
شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، ص 583، دارالاسوه، قم.
حجت الاسلام علیرضا پناهیان: ?اگر نمازخوانها قشنگ نماز بخوانند، اگر نمازخوانها از نمازشان لذت کافی و بهرۀ وافی ببرند، طبیعتاً اکثر بینمازها هم به سمت نماز گرایش پیدا خواهند کرد. راه تبلیغ دین همین است. راه تبلیغ این نیست که عدهای بیایند مسلمان نیمبند و نیمپز شوند و ما هنوز این را درست نکرده و بدون اینکه به قدر کافی الگوی خوب داشته باشیم، سراغ بقیۀ اهل عالم برویم تا آنها را درست کنیم. . راه اینکه بینمازها، نمازخوان شوند این است که عدهای در نماز، تا آخرِ راه را بروند. لذا اگر ما بخواهیم برای نمازخوان کردن بینمازها تلاشی کنیم، راهش این است که ابتدا به نماز خودمان مقداری بیشتر عنایت و توجه داشته باشیم، و نماز خودمان را رشد دهیم.
منبع:
بخشی از کتاب “چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟”
امام رضا(علیه السلام) در پاسخ به این سوال فرموده اند:
حقّ تعالى ابتداء به تکبیر را واجب نموده زیرا در این جمله ابتداء نام «اللَّه» آمده و حقّ تعالى اراده اش تعلّق گرفته که ابتداء به نام او شود و این مقصود در ابتداء به تسبیح (سبحان اللَّه) و تحمید (الحمد للَّه) و تهلیل (لا اله الّا اللَّه) تأمین نمى شوند زیرا (اللَّه) در این کلمات مؤخّر آمده است. علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج ۱، ص ۸۲۳..
علاوه بر این که در معناى تکبیر، عظمت الهى به بهترین وجه تجلى نماید چراکه الله اکبر یعنى خدا برتر از همه موجودات حسى، عقلى، مُلکى و ملکوتى است، یعنى خدا برتر از آنست که کسى بتواند او را توصیف کند..از همین رو امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: همینکه تکبیر مى گویى باید همه چیز نزد تو کوچک شود جز او. بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۳۰؛ عبد الرزاق گیلانى، مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، تهران، پیام حق، ۱۳۷۷ ش، اول، باب ۱۳..
اما در خصوص فلسفه بالا آوردن دست ها در احادیث چنین آمده که بلند نمودن دو دست نوعى تضرّع و زارى نمودن است لذا حقّ تعالى دوست دارد که بندگان در وقتى که یادش مى کنند با حالت تضرّع و زارى باشند. علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج ۱، ص ۸۳۷..