مهدى باورى از ديدگاه اهل تسنن
اعتقاد به وجود مهدى (صلوات الله و سلامه عليه )، از اعتقادهاى مشترك بين تمام فرقه هاى اسلام ، اعم از شيعه و سنى ، است . ما درباره پاره اى از مسائل امامت با برادران اهل تسنن اختلاف هايى داريم ؛ ولى درباره اعتقاد به وجود مهدى (عليه السلام ) بسيار كم است . جالب است بدانيد كه بسيارى از عالمان اهل تسنن درباره وجود حضرت مهدى (عليه السلام ) كتاب نوشته و خود اعتراف كرده اند كه روايات پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) درباره حضرت متواتر است ؛ حتى بعضى از عالمان اهل تسنن ادعا كرده اند كه روايات ما درباره حضرت مهدى (عليه السلام ) بالاتر از حد تواتر است ؛ به گونه اى كه هيچ جاى شك و شبهه اى در صدور اين روايات از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) باقى نمى ماند.درباره ويژگى هاى شخصى حضرت ، ميان اهل سنت ، كم و بيش اختلاف هايى وجود دارد. بعضى از ايشان اجمالا معتقدند كه در آخر الزمان ، شخصى به نام مهدى (عليه السلام )، از خاندان پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) ظهور مى كند؛ اما اين مطلب را كه حضرت از كدام پدر و مادر و در چه زمانى متولد مى شود، ذكر نمى كنند يا به آن معتقد نيستند. ميان اهل تسنن هستند كسانى كه درباره حضرت مهدى اعتقادى همچون اعتقاد ما شيعيان دارند؛ يعنى اعتقاد دارند كه مهدى موعود (عليه السلام ) يازدهمين فرزند از خاندان على ابن ابى طالب و فاطمه زهرا (عليهما السلام ) است .
بين عالمان اهل تسنن ، كسانى تصريح كرده اند كه حضرت مهدى (عليه السلام ) حيات دارد و افرادى نيز به حضور وى شرفياب شده اند. حتى نام برخى از بزرگان خودشان را در زمره كسانى ذكر كرده اند كه زمان غيبت ، به حضور حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) نايل آمده اند. در كتابهاى فراوانى از اهل تسنن ، نام كسانى برده شده است كه ادعا كرده اند به خدمت حضرت شرفياب شده اند.
منظور از ذكر اين چند جمله ، اين بود كه ميان عالمان اهل تسنن هم كسانى افزون بر اصل وجود حضرت با همين ويژگى هايى كه ما مى گوييم ، معتقدند: حضرت متولد شده و اكنون غايب است و زمان غيبت حضرت نيز كسانى مى توانند خدمت ايشان شرفياب شوند؛ بنابراين ، در اين زمينه ، با فرقه هاى ديگر اسلامى به بحث فراوان نياز نيست ؛ البته كسانى از اهل تسنن ، اساسا مساله اعتقاد به مهدى را انكار كرده ، و روايات خودشان را نيز در اين باره رواياتى جعلى انگاشته اند؛ ولى كسانى از عالمان و محدثان آن ها كه عده شان كم هم نيست ، به وجود مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) تصريح كرده اند.
بعضى از طوايف اهل تسنن ، مانند بسيارى از شافعيه و نيز بسيارى از اهل تسنن به ويژه در كشورهاى ايران ، مصر و تونس ، دوازده امام شيعه را بزرگترين فقيهان پس از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و مراجع دينى خود مى دانند. اين گروه از اهل تسنن ، به امامان دوازده گانه ما شيعيان در جايگاه عالمان و فقيهانى اعتقاد دارند كه سخنانشان براى امت ، راهگشا و معتبر است . مردم بايد در امور زندگى خويش به دستورهاى ايشان مراجعه كنند. اين دسته از اهل تسنن معتقدند كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) اين دوازده نفر را در جايگاه مراجع دينى مردم تعيين فرموده است و مردم بايد در مسائل دينى و اخلاقى خود به آنها مراجعه كنند.
اين همان عقيده اى است كه مى توان نخستين جوانه تفكيك دين از سياست در اسلام به شمار آورد. زمان حضور پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) هيچ اختلافى بين مسلمان ها در يكى بودن مرجع دينى و مرجع سياسى ديده نمى شود؛ چرا كه همه مسلمانان معتقد بودند: شخص پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم مرجع دينى مردم و هم رهبر سياسى جامعه است . پس از وجود حضرت ، شيعيان معتقد شدند كه هم مرجع دينى و هم مرجع سياسى ، امير مؤ منان على بن ابى طالب (عليه السلام ) است . بعضى از اهل تسنن ، مرجعيت امير مؤ منان على (عليه السلام ) را در امور مذهبى قبول دارند و مى گويند: چون علم حضرت بيش از ديگران بود، پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) او را براى رهبرى و مرجعيت دينى مردم معرفى كرد؛ به همين علت بود كه پس از پيامبر هر وقت عالمان امت در حل مساله اى مى ماندند، به او مراجعه مى كردند؛ ولى اين به معناى رهبرى سياسى نيست ؛ بلكه مردم ابتدا خليفه اول ، بعد خليفه دوم ، سپس خليفه سوم ، آنگاه امير مؤ منان على (عليه السلام ) را در جايگاه خليفه چهارم برگزيدند. دست كم بعضى از اهل تسنن ، پس از پيامبر، بين مرجعيت در امور دينى و امور سياسى ، تفكيك قائل شدند و تعيين مرجعيت سياسى را به عهده خود مردم يا خليفه پيشين نهادند بدين صورت كه خليفه اول را مردم برگزيدند؛ آن گاه خليفه دوم را خليفه اول تعيين كرد. خلاصه آن كه بعضى از اهل تسنن ، امامان دوازده گانه (عليهم السلام ) از فرزندان حضرت فاطمه (عليها السلام ) را مرجع دينى مردم دانسته ، سخنان ايشان را در امور مذهبى معتبر مى دانند؛ به ويژه بعضى از طوايف شافعيه كه بر اين مساله تصريح كرده اند.
منبع:
آفتاب ولايت
آيت الله محمد تقى مصباح يزدى