عمر مبارک امام رضا (سلاماللهعلیه) تقریباً پنجاه و پنج سال بوده است؛ - یعنی از سال 148 که سال شهادت امام صادق (علیهالسّلام) است تا سال 203 - از این مدت پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال - تقریباً نوزده سال - مدّت امامت این بزرگوار است؛ اما همین مدت کوتاه را که ملاحظه میکنید، تأثیری که در واقعیت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به اهلبیت (علیهمالسّلام) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیب و یک دریای عمیقی است.
آن وقتی که حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیکان و علاقهمندان حضرت میگفتند که علی بن موسی در این فضا چه کار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی که در روایت دارد که میگفتند: وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَماً؛ خون میچکد از شمشیر هارون - این جوان در این شرایط، در ادامه جهاد امامان شیعه و در مسئولیت عظیمی که برعهدهاش است، میخواهد چه بکند؟ این اولِ امامت علیّبنموسیالرضا علیهالسلام است. بعد از این نوزده سال یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علیّبنموسیالرّضا است، وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که همان تفکر ولایت اهلبیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنیعبّاس از مواجهه با آن عاجز است؛ این را علیّبنموسیالرّضا انجام داده است.
این حرکت امام رضا (علیهالسّلام) است؛ تا بالاخره مأمون طیّ همان قضایایی که شنیدهاید و تکرار شده است و میدانید، احساس میکند که ناچار است علیّبنموسیالرّضا (علیهالسّلام) را - که با نیّتهای خاصّ خودش، آن بزرگوار را از مدینه کشانده بود، آورده بود، به خود نزدیک کرده بود و قصد کشتن آن بزرگوار را هم نداشت - برخلاف آنچه تدبیر کرده بود، به شهادت برساند؛ کار قضای الهی و اراده الهی و تدبیر الهی - که پاره تن پیغمبر در این نقطه دوردست از مدینه مدفون بشود که خود این یک تدبیر الهی است، یک مهندسی الهی است - به وسیله دشمنان اهلبیت انجام بگیرد.
کار برای اهداف بلند را اینجوری باید انجام داد؛ نگاه به بلند مدّت را با این انگیزهها، با این نیّتها، با این امیدها باید انجام داد.
منبع: بخشهایی از سخنان مقام معظم رهبری از کتاب «انسان 250 ساله» درباره زندگی امام رضا(ع)https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/09/10/1253781/%D8%AF%D9%88-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85?ref=shahrekhabar
الگو برداری برای تعالی و رشد، در امور اخلاقی و…امری نیکوست نکته ی بسیار مهمی که وجود دارد این است که این درس و الگو را باید از چه کسی گرفت؟ خداوند، پیامبر عظیم الشان اسلام را که پیامبر همه خوبی هاست به عنوان بهترین الگو معرفی می کند. سپس باید از خاندان پاک و مطهرشنام برد. درس گرفتن از خاندان اهل بیت پیامبر(ص) جز تعالی و رشد و نزدیک شدن به قرب الهی و در یک کلام رسیدن به رستگاری و سعادت نیست. درس های آموزنده ای از عقیله بنی هاشم؛حضرت زینب کبری(س)
بخشش
انسان در هر جامعه ای که زندگی می کند همواره قشر های ضعیفی هم وجود دارند که نیازمند کمک و بخشش هستند. اسلام دین دوستی و برابری و عدالت است و رفتار بزرگان دین نیز این را نشان می دهد. گاهی دیده می شود که فرد محتاجی به در خانه می آید، در حقیقت اگر آن فرد نیازمند واقعی باشد دقت کنیم که احساس و غرور خود را زیر پا گذاشته است. طوری باید با او رفتار کنیم که خدای نکرده به شخصیت وی صدمه نخورد و گاهی انسان های هسند که ترجیح میدهند طمع فقر و گرسنگی را بکشند ولی هرگز به در خانه کسی نروند. چه بهتر است انسان هایی که دستشان به دهنشان می رسد اینها را شناسایی کنند و تا حد توان از آنها حمایت کنند. داستانی زیبایی از بانوی بنی هاشم در باره اطعام و بخشش روایت شده است که:
روزی میهمانی برای امیرالمؤ منین( ع) رسید . آن حضرت به خانه آمده و فرمودند: ای فاطمه ، آیا طعامی برای مهمان نزد شما می باشد ؟ فرمودند: فقط قرض نانی موجود است که آن هم سهم دخترم زینب می باشد . زینب (س) بیدار بود ، عرض کرد : ای مادر ،
نان مرا برای میهمان ببرید ، من صبر می کنم . طفلی که در آن وقت ، که چهار یا پنج سال بیشتر نداشته این جود و کرم او باشد ، دیگر چگونه کسی می تواند به عظمت آن بانوی عظمی پی ببرد ؟ زنی که هستی خود را در راه خدا بذل بنماید ، و فرزندان از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنماید و از آنها بگذرد بایستی در نهایت جود بوده باشد. در واقع والدین بخصوص مادران تلاش کنند که گذشت و فداکاری را ار همان سن طفولیت به فرزندان آموزش دهند.
تربیت درست کودکان
برای انسان ها بطور معمول خانواده و فرزند، مقام و ثروت…جز وابستگی های اصلی می باشد که گاهی آنقدر وابسته می شوند که وقتی از دستشان می دهند برای مدتی و شاید برای همیشه امید به زندگی را از دست می دهند. در این میان عشق والدین به فرزندان در راس همه قرار می گیرد. و وابستگی های شدید شکل می گیرد بگذریم از اینکه در نتیجه این رویکرد فرزندان معمولا طوری تربیت می شوند که در آینده نمی تواند شخصیت مستقل از خانواده داشته باشند یا توان انجام مسئولیت های واگذاری شده را به درستی انجام دهند. در واقع افراط و تفریط اصلا خوب نیست. والدین بخصوص مادرها باید بدانند
چه كنيم تا كلام و نصيحتمان در فرزندان تاثيرگزار باشد ؟
1. به مقدار ضرورت بسنده كنيد. نصيحت پي در پي، سبب لجاجت فرزندان مي شود و رفتار ناشايست را در آنان تثبيت مي كند. توجه داشته باشيد كه حتي بزرگسالان نيز پند را به سختي مي پذيرند.
2. اول خودتان به موعظه هايتان عمل كنيد بعد به فرزندتان توصيه كنيد .
در روايات آمده است: ان العالم إذا لم يعمل بعلمه زلّت موعظته عن القلوب كما يزلّ المطر عن الصفا ( اگر عالم به دانش خود عمل نكند، موعظه اش از قلب ها مي لغزد؛ همان گونه كه قطره آب از روي سنگ فرو مي ريزد.)
3. براي تأثير نصيحت، بايد بين خود و فرزندانتان رابطه اي قلبي و عاطفي برقرار سازيد. دل فرزند به والديني روي مي آورد كه با آنان انس داشته باشد.
امام علي( عليه السلام) مي فرمايد: قلوب الرجال وحشيةٌ فمن تألفها اقبلت عليه.
دل هاي انسان ها وحشي اند؛ پس به كسي روي مي آورند كه با آن ها انس گيرد.
موانع رابطه قلبي، مانند زنگارهاي روي آهن است كه جلو جذب آهنربا را مي گيرد.
4. هنگام پند دادن، خوشرو باشيد. ترشرويي، جلو تأثير پند را مي گيرد.
5. از لحني نرم استفاده كنيد و به آرامي تذكر دهيد. وقتي خداوند بزرگ، موسي و هارون را به سوي فرعون فرستاد، به آنها فرمود كه با او به نرمي سخن بگويند:
فقولا له قولاً ليناً.
6. نصيحت هاي شما به ويژه براي نوجوان بايد پنهاني باشد. نوجوان با توجه به ويژگي شخصيت طلبي اش نصيحت شنيدن در جمع را برنمي تابد.
7. در پند و اندرزها، به منفعت و مصلحت فرزند توجه كنيد و مصالح خود را در نظر نگيريد. اگر فرزند شما احساس كند نصيحت هاي شما براي منافع خودتان است، چندان اثري نخواهد داشت.
منبع:
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی انوار طاها