امام حسين عليه السلام در زمان پيامبر خدا صلي الله عليه و آله
امام حسين عليه السلام سالهاي نخستين عمر خويش را، زير نظر مقام نبوت و رسالت و در دامان مقام عصمت و طهارت سپري كرد. در اين دوران، حسين عليه السلام افزون بر بهره مندي از مهر و عطوفت پدر و مادر، از عنايت ويژة جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز برخوردار بود. اين توجه خاص پيامبر نسبت به نور ديدة خويش، از همان آغازين روزهاي ولادت، به صورت هاي مختلف، نمايان بود. اذان و اقامه گفتن در گوش راست و چپ، نامگذاري حضرت به «حسين»، عقيقه كردن، خواندن تعويذ،[1] قرار دادن زبان يا انگشت خود در دهان او و مكيدن آن، و خبر دادن از اين موضوع كه خداوند مقام امامت را تنها در نسل حسين عليه السلام قرار داده است[2] و… حاكي از آن بود كه پيامبر به نوهاش، عشق و علاقهاي خاص داشته است.
يكي از حوادث مهم تاريخ زندگاني حسينبنعلي عليه السلام در سال هاي پاياني عمر پيامبر، شركت حضرت در «مباهلة» جدش با گروهي از مسيحيان نجران است كه وقتي اُسقف آنان ديد پيامبر با خاندانش، يعني علي عليه السلام ، حضرت زهرا سلام الله عليها، حسن عليه السلام و حسين عليه السلام براي مباهله آمدهاند، از مباهله خودداري كرد.[3] از عايشه نقل شده[4] كه رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز مباهله، علي عليه السلام ، زهرا سلام الله عليها و حسنين عليهم السلام را زير عباي مشكيرنگ خطدار خويش جمع كرده، اين آيه را تلاوت فرمود: إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكمُ الرِّجْسَ أهْلَ البَيْتِ وَيُطَهِّرَكمْ تَطْهِيراً؛[5] «همانا خداوند ميخواهد از شما خاندان [پيامبر] پليدي را ببرد و به شما پاكي كامل ارزاني دارد».
حضور امام حسين عليه السلام همراه برادر در اين حادثة تاريخي و قرار گرفتن آن دو در زمرة «اصحاب كساء»، نشان ديگري بر بزرگي، اعتبار و حقانيت آنان بود. درواقع رسول خدا صلي الله عليه و آله خواست در اين برهه از مصاف حق و باطل، اوصياي خويش را كه هميشه مدار و محور حق و حقيقت هستند، به مسلمانان و مسيحيان بشناساند.
منبع:
[1]. ابنسعد، «ترجمة الحسين ومقتله»، تراثنا، ش10، ص139؛ سيدمرتضي حسيني فيروزآبادي، فضائل الخمسة مِنَ الصِّحاح السِّتة، تحقيق المجمع العالمي لأهل البيت، ج3، ص203 به بعد.
[2]. ابنشهرآشوب، مناقب آل ابي طالب، تحقيق يوسف البقاعي، ج4، ص57.
[3]. ابنسعد، «ترجمة الحسين ومقتله»، فصلنامة تراثنا، ش10، ص139ـ140؛ يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص82ـ83؛ شيخ مفيد، الإرشاد، تحقيق مؤسسة آلالبيت، ج1، ص166ـ168.
[4]. مسلمبنحَجّاج القُشَيْري، صحيح مسلم، تحقيق احمد عمر هاشم و موسي شاهين لاشين، ج5، ص37؛ قندوزي حنفي، ينابيع المودّة، ج1، ص319 و ج2، ص41، 226.
[5]. احزاب (33)، 33.