05 آذر 1398
آقا حمید قصه ی ما ابتدا با اون چیزی که شما شنیدید خیلی فرق میکرد.جوون بود و با کله ای پر باد، لات های محله هم کلی ازش حساب می بردند، خلاصه بزن بهادری بود برای خودش!یه روز مادر این حمید جوون رو از خونه بیرون انداخت و گفت برو دیگه پسر من نیستی ،خسته شدم… بیشتر »
نظر دهید »
28 اسفند 1396
و اما علاج عملى ريا، آن است كه: خود را عادت دهد به پنهان داشتن عبادات. و در هنگام عبادت، در به روى مردم ببندد - همچنان كه معاصى خود را از مردم پنهان مى دارد - تا دل او قانع شود به اطلاع خدا بر عبادات او، و نفس او ديگر خواهش آگاهى مردم را به اعمال او… بیشتر »