مرضیه محمدزاده در نشستی که به همت انجمن زنان پژوهشگر تاریخ در اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار شد از نقش زنان در واقعه عاشورا و وظیفه زن معاصر سخن گفت.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
محمدزاده در ابتدای سخنان خود گفت: اولین نکته در بررسی نقش زنان در واقعه عاشورا پاسخ به این سوال است که چرا امام حسین (ع) زنان و فرزندان را نیز همراه خود بردند.
وی ادامه داد: امام حسین (ع) زمانی مدینه را را ترک کرد که یزید به حکومت رسیده بود و از والی مدینه خواسته بود تا از امام حسین (ع) بیعت بگیرد و در صورت امتناع آن حضرت، دستور قتل ایشان و همراهان وی را داده بود. پس می پذیریم که خطر جانی امام و خاندان وی را تهدید می کرد و همین موجب می شود امام به سمت مکه حرکت کند.
محمد زاده ادامه داد: اما امام مدتی بیش در مکه نماند و عازم کوفه شد چرا که در مکه امنیت جانی او و همراهانش در خطر بود و از سوی دیگر با توجه به دعوتی که از سوی مردم کوفه به امام رسیده بود، محیط کوفه برایش آماده تر بود. بنابراین امام عازم کوفه شد.
این پژوهشگر حوزه دینی افزود: تمامی این شرایط برای خاندان امام نیز وجود داشت. یعنی امنیت جانی آن ها تضمین شده نبود. محمدزاده اظهار داشت: در همراهی خاندان امام با وی نکته دیگر این بود که امام به قصد جنگ به کوفه نرفته بود. از طرفی امام می خواست نشان دهد که حرکتش یک حرکت اصلاح گرانه است و همراهی خاندان وی سبب می شد آن ها تمامی وقایع را ببینند و اگر اتفاقی افتاد ، آنها شاهد این حوادث باشند و آن را به گوش تاریخ برسانند.
معرفت شناسی زنان عاشورا
این نویسنده در ادامه با اشاره به نقش ویژه زنان در واقعه عاشورا، همراهی آنان را در چند قالب عنوان نمود: اولین مسأله از دیگاه او معرفت شناسی است.
اومعتقد است: تمامی کسانی که در این نهضت، امام را همراهی کردند از راهی که در آن قدم گذاشته بودند، شناخت داشتند. بزرگ َترین آن ها زینب (س) است که به عقیله بنی هاشم معروف است.
اما موضوعی که در این خصوص در رابطه با زن معاصر مطرح می شود این است که ما چطور می توانیم به آن ها اقتدا کنیم؟
او ادامه داد: زنان عصر ما باید کسب معرفت را جدی بگیرند و نباید لزوما دنباله رو باشند. باید خودشان صاحب نظر و اندیشه باشند. این سبب می شود پشتوانه فکری مردان باشند و چه بسا خودشان نهضت آفرین باشند. اگر این معرفت کسب شود یک زن که اینقدر توانمند است می تواند همه را به دنبال خودش بکشاند. این موضوع را ما در انقلاب خودمان هم شاهد بودیم.
مکتب شناسی
نویسنده کتاب «زنان پیامبر(ص) و زنان با پیامبر(ص)» دومین مساله را مکتب شناسی عنوان کرد و گفت: همه زنان عاشورایی افرادی بودند که نسبت به مکتب و دین ایمان کامل داشتند. به عنوان مثال، زنی در بصره می زیست به نام ماریه دختر منقذ عبدی که پدر و همسرش در جنگ جمل در رکاب حضرت علی (ع) به شهادت رسیدند. این زن خانه اش در بصره را به شکل یک دانشگاه در آورده بود و ریاست آنجا را برعهده داشت.
او در نهضت امام حسین (ع) هم خانه اش را محل تجمع افرادی کرد که آماده بودند از نهضت امام آگاهی پیدا کنند. آن هم در زمانی که در بصره عبیدالله بن زیاد حکومت می کرد. یعنی این خانه در آن شرایط حالت مخفیانه هم داشت. نامه امام به بزرگان بصره که توسط اولین سفیر امام سلیمان بن رزین به بصره آورده شد هم در خانه او خوانده می شود.
موقعیت شناسی و زمان شناسی زنان واقعه عاشورا
محمدزاده ادامه داد: سومین مطلب، زمان شناسی و موقعیت شناسی است. نمونه آن دلهم همسر زهیر َ بن قیر است. زهیر یکی از سلحشوران و مردان رزمنده است. اما هنوز در بافت های ذهنی زمان عثمان گیر کرده است. او فرمانده سپاه عثمان بود و وقتی از مکه به سمت کوفه حرکت می کند کاروان خودش را به گونه ای حرکت می دهد که با امام در یک منزل قرار نگیرند. اما سرانجام در منزلگاه خزیمیه با امام رو به رو می شود. امام موذن خود به نام حجاج بن مسروق را سراغ زهیر می فرستد تا او را به چادر امام بیاورد. زهیر امتناع می کند اما همسرش دلهم می گوید؛ زهیر، پسر فاطمه تو را فرا می خواند و نمی روی؟ و زهیر را به سمت امام حسین (ع) راهی می کند. همین می شود که زهیر در کربلا یکی از فرماندهان سپاه امام حسین (ع) می شود.
زهیر آمادگی قلبی دارد اما این دلهم است که او را در این مسیر قرا می دهد. زهیر در کربلا سخنرانی ها و خطبه ها خطاب به مردم کوفه و سپاهیان عمر سعد دارد. او اعلام می کند مرا می شناسید و می دانید که هستم. من از حسین (ع) دعوت نکردم که به کوفه بیاید اما اکنون کنارش هستم اما شما پسر فاطمه را دعوت کردید و در مقابلش ایستادید؟
مدیریت بحران حضرت زینب (س)
محمدزاده افزود: مساله بعدی مدیریت است. هر مدیر یک نبوغی دارد. ارکان ها را برای رسیدن به هدف هماهنگ می کند، موانع را می شناسد و می داند چگونه می توان از این موانع عبور کرد. اما مدیریت در بحران، کار هر کسی نیست یک نبوغ خاص می خواهد. زینب (س) از عصر عاشورا و قبل از شهادت امام، مدیریت اهل بیت امام را بر عهده دارد. چرا که امام سجاد (ع) در بستر بیماری است.
اما مدیریت زینب (س) چه بود؟ او به همه بچه ها و زنان گفت هر چه زیورآلات دارید کنار بگذارید تا هنگام هجوم به شما آسیب نرسانند.
این پژوهشگر با نقد برخی موضوعات مطرح شده در مداحی ها اظهار داشت: اصلا اینگونه نبود که برخی در مداحی ها می گویند که گوش با گوشواره جدا شد. با اندکی مطالعه در تاریخ می بینیم که با درایت و کاردانی زینب در آن شرایط هیچ بچه ای آسیب ندید و گم نشد. زینب (س) حتی حفظ جان امام سجاد (ع) بیمار را به عهده داشت.
وی ادامه داد: در کوفه، در شام و در مجلس یزید وقتی آن مرد شامی آن جسارت را در حق فاطمه دختر امام حسین (ع) کرد، باز این زینب (س) است که با کلام خودش خطاب به یزید می گوید هیچ وقت نمی توانی چنین کاری بکنی مگر اینکه اعلام کنی از دین ما خارج شده ای. او یزید را برای اسارت زن مسلمان مواخذه می کند و در نهایت این کاروان را سالم به مدینه می رساند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: میگوید اعمال خوب، خوب است. اما نیت خوب، بهتر از آن است. الاعمالُ بالنیاتِ هرچه نیت بالاتر باشد عمل قیمتیتر است.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: در دستگاه خدا، هم حکمت هست و هم فلسفه، اما خدا محکوم حکمت و فلسفه نیست. مبادا برای حکمت نماز بخوانی، که بگویی چشم و گوشم باز میشود. عبادت را خالص برای خدا انجام بده. هرچه میتوانی خودت را ساکت کن. هرچه که از معلومات محروم میشوی نترس. اگر توانستی خواستت را ساکت کن. خواست از همه چیز بالاترست. اصلاً بگو خدایا از زمینِ من چیزی نمیروید، خاطر جمع باش که زمینم دیگر بایر شد. هرچه خودت میکاری به من مربوط نیست. زمین من خلاص شد زیرا دیگر خواست نیست: نه قرب، نه عبادت، نه تقوی، نه کرامات و نه معجزات و نه باهرات. از نفس من چیزی روییدنی نیست. زمینم خراب شده است. زیرا هرچه داشت رویید.
یک وقت زمین را آفت میگیرد و دیگر از آن چیز نمیروید. یک وقت نه! زمین هستیاش را داده است. در دنیا هم همین را دارید. قدیم خریزههای کهریزک بود که بزرگ و سبز بود. تمام تهران را گرفته بود خربزه مشهد را هم کنار گذاشت. اما الان یک دانهاش هم نیست، زمینش دیگر نمیآورد. زارعین میگفتند زمین چند سال «یخ آب» نشده بود خراب شد. اما خداوند برای هر چیزی نقصی گذاشته است تا رو به خودش برود – از کارهای خوب، نیتهای خوب، راههای خوب.
میگوید اعمال خوب، خوب است. اما نیت خوب، بهتر از آن است. الاعمالُ بالنیاتِ هرچه نیت بالاتر باشد عمل قیمتیتر است. از آن هم بالاتر؛ نیَّهُ المومِنِ خَیرٌ مِن عَمَلِه، او نیت میکند، ممکن است عمل را دیگری به جای آورد. حال این عمل مال کیست؟ مال صاحب نیّت. آیا نمیدانی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با ما در تمام اعمال خیر شریک است؟ زیرا این اعمال، نیتهای اوست، با همه شریک است. هر کس دو رکعت نماز میخواند یا یک عباسی، کاسبی روحی و ایمانی میکند او در آن شریک است. یاشَریکَ القرآنِ یا شَریکَ الاعمالِ.
با همه شما شریک است و شریک خوبی هم هست. اگر آن شریک نباشد چیزی از شما پذیرفته نمیشود. قبولی کار شما به خاطر شرکت اوست. روح عالم است. شما تصور میکنید که زیبایی و شادابی روح شما مال خودت است؟ مال اوست! السلامُ علیکَ یا روحَ العالَمِ. امام زمان عجل الله تعالی فرجهالشریف شریک انبیاء است، شریک قرآن است.
کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 46
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
مادرشهیدان محمدحسین وداوودفهمیده میگوید:
: اگر شهدا نبودند ما اکنون چنین مملکتی نداشتیم.
وی با بیان خاطراتی از فرزندانش گفت: یک بار که محمدحسین کوچکتر بود، برای کاری هرچه
صدایش زدم، پاسخی نداد! بعد از مدتی از آشپزخانه بیرون آمد. گفتم «کجا بودی؟ چرا جواب
ندادی؟» به شوخی گفت «سر قبرم بودم!» گفتم «یعنی چه؟ مگر میشود قبرت در آشپزخانه
باشد؟» گفت «نه مامان، قبر من در بهشت زهرا قطعه 24 است» گفتم «محمدحسین تو هنوز
بچهای، زمان شهادتت نیست که قبرت را مشخص میکنی!» گفت «نه مادر، اینطور میشود».
منبع:http://www.mashreghnews.ir/fa/news/119510/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%81%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AF%D9%87
حياط مسجد، ازدحام جمعيت، نزديک غروب
کساني که داوطلب اعزام به جبهه بودند، توي يک صف طولاني ايستاده بودند تا پس از نام نويسي، برگه ي اعزام بگيرند. پاسداري که ثبت نام مي کرد، دست تنها بود و از صبح که مشغول کار شده بود، حتي فرصت يک استراحت کوتاه هم پيدا نکرده بود. داوطلباني که در صف ايستاده بودند، مرتب گوشزد مي کردند:
« برادر، لطفا عجله کن. خيلي وقت است که در صف ايستاده ايم.»
پسر نوجواني که لا به لاي جوان ها و مردان بزرگسال ايستاده بود، بيش از همه داد و قال مي کرد و عجله داشت که زودتر نوبتش بشود. مردي که پشت سرش ايستاده بود، نگاهي به قد و قواره ي او انداخت و گفت: «پسر جان، اين جا چه کار مي کني؟ برو خانه. پدر و مادرت نگرانت مي شوند.» اما او نه از جايش تکان خورد و نه حرفي زد. فقط با يک لبخند صميمانه، مرد را راضي کرد که فعلا دست از سرش بردارد.
صف داوطلبان جلوي ميز ثبت نام
داوطلبان، يکي يکي به پاسداري که برگه ي اعزام صادر مي کرد مي رسيدند و با احساس رضايت، برگه مي گرفتند و صف را ترک مي کردند. نوبت به پسر نوجوان رسيد. پاسدار، همان طور که پشت ميزش نشسته بود، بدون اين که توجهي به پسرک بکند، نفر بعدي را صدا کرد. ولي پسر با تندي گفت:
« چرا نوبت من را به او مي دهيد؟ مي خواهم ثبت نام کنم.»
پاسدار با مهرباني و به شوخي پاسخ داد:
حجت الاسلام و المسلمین عباس نصیری فرد عضو کمیسیون سبک زندگی شورای انقلاب فرهنگ در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان گفت: حالت انتظار یک نیروی بازدارنده قوی در انسان ایجاد می کند به صورتی که فرد مرتکب جرائم عمدی، اجتماعی و خانوادگی نمی شود.
وی ادامه داد: حالت انتظار همچنین یک نیروی معنوی برای پویایی نسبت به حرکت در مسیر خوبی ها و فضیلت ها در انسان ایجاد می کند.
رئیس دانشکده راهبردی مطالعات “جهان” اظهار کرد: بحث انتظار فرج در عقیده شیعه، از جنس فعل است نه انفعال. متاسفانه زمانی که صحبت از انتظار در جامعه می شود، به بسیاری از افراد ذهنیت انفعالی دست می دهد.
وی تصریح کرد: انسان منتظر اعمال خود را از جنس فعل انجام می دهد یعنی نیرویی با بهره گیری از عبادت در خودش ایجاد می کند به نحوی که این حالت، نوید بخش آینده ای روشن برای اوست.
این کارشناس علوم قرآنی در ادامه صحبت های خود توضیح داد: انتظار فرج از جمله مترقی ترین و پیشرفته ترین اعتقادات شیعه محسوب می شود چون فرا رسیدن روزی که بیچارگی، حقارت، کینه و حسادت از بین می رود، در زمره انتظارات شیعیان قراردارد.
وی خاطرنشان کرد: برای تحقق فرج حضرت امام زمان (عج)، خود انسان نیز باید تلاش کند و حالت انفعالی نداشته باشد.
منبع:http://www.shahrekhabar.com/cultural/147763488043618