اگر به مجموع خصوصیاتی که قرآن ، مؤمنان را به آن توصیف کرده است نگاهی بیاندازیم، میتوان تصویر دقیق و پر از نشاط زندگى مؤمن را در ذهن خود مجسم کنیم، مؤمنى که صادقانه به پروردگارش ایمان آورده است و تنها او را عبادت میکند و در زندگى شخصى، خانوادگى، اجتماعى و شغلى خود به ارزشهاى والاى انسانى و اخلاق پسندیده پایبند و در اخلاص و امانتدارى و دقت در کارها نمونه است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نخستین گروه مسلمانان را بر اساس همین خصوصیات تربیت، و در نتیجه شخصیت آنان را کاملا دگرگون کرد و از آنان، اشخاص مؤمنى ساخت که توانستند با نیروى شخصیت، شرف اخلاقى، علو همت، خصایل پسندیده و ارزشهاى والایى که از قرآن و سنت فرا گرفته بودند، چهره تاریخ را تغییر دهند.
تصویرى که قرآن راجع به مؤمنان، در ذهنمان ترسیم میکند در واقع الگویى از یک انسان کامل است که باید براى تحقق یافتن آن تلاش کنیم. و نیز باید تربیت کودکان بر اساس همین خصوصیات باشد تا به خصوصیاتى اصلى و ریشهدار تبدیل شود و تشکیل یک جامعه سالم اسلامى تنها از این طریق امکانپذیر است.
به همین منظور گذری بر آیات دوم تا چهارم سوره مبارکه «انفال» داشتیم که تفسیر آن را از «تفسیر نور» حجتالاسلام محسن قرائتی برای علاقهمندان میآوریم:
آیه 2 و 3 سوره مبارکه انفال
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ءَایَتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَناً وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»؛ مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهایشان (از عظمت او) لرزان شود و هرگاه آیات خدا بر آنان تلاوت شود، ایمانشان را مىافزاید و تنها بر پروردگارشان توکّل مىکنند.
«الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ»؛ آنان که نماز را برپا مىدارند و از آنچه به ایشان روزى دادهایم، (به محرومان) انفاق مىکنند.
نکتهها
خداوند در آیه 2 مىفرماید: «اذا ذُکِر اللّه وَجلَت قلوبهم»، یاد خداوند دلهاى مؤمنان را مضطرب مىکند، ولى در جاى دیگر مىفرماید: «ألا بذکر اللّه تَطمئنّ القلوب»، با یاد خداوند دلها آرام مىگیرد. این دو آیه با هم منافاتى ندارد، زیرا در یک جا ترس از عظمت خداوند است و در جاى دیگر اطمینان به خداوند است.
چنانکه در آیهاى دیگر مىخوانیم: «اللّه نَزّل احسن الحدیث کتاباً متشابهاً تَقشَعِرّ منه جلود الّذین یَخشون ربّهم ثمّ تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر اللّه»؛ کسانى که از خداوند خشیت دارند با خواندن و شنیدن قرآن پوست بدنشان مىلرزد و پس از مدّتى آرام شده و دلهایشان نرم مىشود.
آرى، یاد قهر و عقاب الهى دل مؤمن را مىلرزاند و با یاد لطف و مهر الهى، دلش آرام مىگیرد، همچون کودکى که از والدین خود هم مىترسد، هم به آنان دلگرم است.
«وَجل»، به حالت اضطراب و خوف و ترس انسان گفته مىشود که گاهى به خاطر درک مسئولیتها و احتمال عدم انجام وظایف است و گاهى به خاطر درک عظمت مقام و هیبت الهى است. لذا در قرآن مىخوانیم: «انّما یَخشَى اللّه من عباده العلماء»؛ تنها بندگان عالم و آگاه، از خداوند خشیت دارند
پیامها
1- آنکه با شنیدن نداى اذان و آیات الهى بىتفاوت باشد، باید در کمال ایمان خود شک کند. «انّما المؤمنون اذا ذُکر اللّه وَجِلَت»
2- ذکر نام خدا از سوى هرکس باشد، در مؤمن اثر مىگذارد. «اذا ذُکر اللّه وَجِلَت»
3- ایمان، با عشق و خشیت درونى همراه است. «المؤمنون… وَجِلت قلوبهم»
4- ایمان، مراتب و درجاتى دارد و قابل کاهش وافزایش است. «زادتهم ایماناً»
5 - ترسى که ریشه در جهل داشته باشد بد است، ولى ترسى که از معرفت سرچشمه بگیرد پسندیده است. «المؤمنون … وجلت»
6- هر آیه قرآن، حجّت و دلیل و نورى است که مىتواند بر ایمان بیفزاید. «اذا تلیت… زادتهم ایماناً»
7- مؤمن، میان بیم و امید است. «المؤمنون، وجلت قلوبهم، یتوکّلون»
8 - کسى که تنها خداوند را رب خود مىداند، تنها به او توکّل مىکند. «على ربّهم یتوکّلون»
9- نشانه ایمان آن است که ابتدا دل مؤمن با یاد خدا خشیت پیدا مىکند، «وَجِلَت قلوبُهم»، سپس با تلاوت و یادآورى آیات الهى، بر ایمانش افزوده مىشود، «زادتهم ایماناً» و توکّل بر خدا نموده، «یتوکّلون» نماز را به پا مىدارد، «یقیمون» و به دیگران نیز کمک مىنماید. «ینفقون»
10- رفتار انسان، برخواسته از انگیزهها، دیدگاهها و اعتقادات اوست. «انّما المؤمنون… یقیمون… ینفقون»
11- اسلام، انفاق بخشى از مال و دارایى را لازم دانسته است، نه تمام آن را. «ممّا رزقناهم ینفقون» (یکى از معانى «مِن»، تبعیض است)
12- نماز و انفاق مؤمن مقطعى نیست، بلکه مستمرّ و دائمى است. «یقیمون… ینفقون»
13- انفاق، باید از مال حلال و روزى الهى باشد. «ممّا رزقناهم ینفقون»
14- مؤمن، دارایى خود را بخشش الهى مىداند، نه محصول دسترنج خویش و این عقیده، گذشت و انفاق را بر او آسان مىکند. «ممّا رزقناهم ینفقون»
آیه 4 سوره مبارکه انفال
«أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُمْ دَرَجَتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ»؛ آنان همان مؤمنان حقیقى هستند، براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ سخاوتمندانه و نیکو است.
«رزق کریم»، به معناى رزق و روزى دائمى، بىمنّت، وسیع و خالص است.
پیامها
1- ایمان آنگاه کامل است که همراه با خوف الهى، توکّل، نماز و انفاق باشد. آرى، ایمان با شعار نیست، با عمل است. به دنبال آیات قبل: «اولئک هم المؤمنون حقّاً»
2- رمز دریافت درجات الهى، نماز و انفاق است. «یقیمون… ینفقون، لهم درجات» (یک عمر، براى گرفتن درجه دنیوى مىکوشیم، ولى از درجات الهى غافلیم!)
3- درجاتى که خداوند عطا مىکند، براى بشر دنیوى ناشناخته و بسیار مهم است. (کلمه «درجات»، نکره آمده است)
4- چون ایمان مردم قابل کم و زیاد شدن است، درجات الهى هم افزایش یا کاهش مىیابد. «زادتهم ایماناً… لهم درجات»
5 - درجات الهى، مخصوص بهشت نیست، در همین دنیا و در برزخ هم وجود دارد. («عند ربّهم» مطلق آمده است)
6- حتّى مؤمنان حقیقى نیز در معرض لغزش بوده و نیازمند مغفرت الهى است. «المؤمنون حقّاً لهم … مغفرة»
7- تنها ایمان حقیقى، زمینه رسیدن انسان به جایگاه ویژه و دریافت مغفرت و نعمتهاى ویژه خداوند است. «المؤمنون… عند ربّهم و مغفرة و رزق کریم»
از یکى از علماى شیعه در هند به نام سیّد فرزند على نقل مىکند که روزى یک فرد بت پرست که جایگاه و شخصیتى در میان مردم داشت، به من گفت: «مرا به قتل متهم کردهاند، تلاشهاى فراوان من نیز در روند پرونده مؤثر نشد و قرار است حکم اعدام روز دوشنبه اجرا شود؛ اکنون از همه جا ناامید گشته، نزد شما آمدهام. آیا شما مىتوانید به من کمک کنید؟»
سید مىگوید: «با خودم فکر کردم که هر چند او بت پرست است، امّا همه خلایق از نعمت وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرج) برخوردارند. این شخص نیز به برکت وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرج) موجود و از رعایاى آن حضرت محسوب است; از این رو به وى گفتم: «صبح روز جمعه لباس تمیزى بر تن کن و به قبرستان مسلمانان برو و صدا بزن: «یا ابا صالح المهدى»! چرا که به اعتقاد ما چنان چه مردم در مشکلات به ایشان متوسل شوند، نتیجه مى گیرند. تو نیز به آن حضرت متوسل شو، شاید نتیجه بگیرى.»
سیّد از قول شخص یاد شده مى گوید: «من این کار را انجام دادم». شخصى نزد من آمد و فرمود: «مشکل تو چیست؟» مشکلم را گفتم و عرض کردم: «سیّد فرزند على» مرا راهنمایى کرد که به شما توسل جویم. آن جناب پس از شنیدن مشکل من فرمود: «مشکل تو حل شد. نگران نباش!» عرض کردم: «اگر با وجود غیر مسلمان بودن و عدم معرفت من نسبت به شما مشکل مرا حل کردید، پس چرا گرفتارىهاى مسلمانان معتقد به خود را حل نمىکنید؟»
ایشان فرمودند:« اگر مسلمانان، با این حال که تو دارى و حاجت خود را خواستى حاجت خویش را از ما بخواهند، مشکل آنان را نیز حل خواهیم کرد.» پس از این جریان شخص یاد شده روز دوشنبه در دادگاه حاضر شد و قاضى حکم تبرئه وى را صادر کرد.
او گفته است: «من اصلا علت تغییر حکم را نفهمیدم و در حالى که پول فراوان و وکلاى بسیار در حل مشکل من کارساز نشد، توسل به امام شما مشکل مرا حل کرد و قاضى به یک باره از حکمش برگشت و مرا تبرئه کرد!»
منبع: کتاب جواهر الکلام فی معرفه الامامه و الامام ج۱
ابتدا روایاتی که در این زمینه وارد شده است را نقل می کنیم:
الصَّدُوقُ فِی الْهِدَایَةِ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَیُّمَا امْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ مَاتَتْ فِی نِفَاسِهَا لَمْ یُنْشَرْ لَهَا دِیوَانٌ یَوْمَ الْقِیَامَة؛
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر کدام از زنان مسلمان در هنگام زایمان بمیرد، خداوند نامه عملش را در روز قیامت نخواهند گشود.
همچنین درباره قصّه حضرت آدم و حوّاء علیهما السلام آمده است … خداوند فرمود: اى حوّاء! هر زنى که به هنگام زایمانش بمیرد او را با شهیدان محشور مىکنم. اى حوّاء! هر زنى که درد زایمان او را بگیرد پاداش شهید برایش مىنویسم و اگر سالم بماند و زایمانکند گناهانش را برایش مىآمرزم گرچه به اندازه کف دریا و ریگ بیابان و برگ درختان باشد و اگر بمیرد شهید مىگردد و فرشتهها به هنگام قبض روحش نزد وى حاضر مىشوند و او را به بهشت بشارت مىدهند و در آخرت او را نزد شوهرش مىبرند و هفتاد برابر برتر از حورالعین است. حوّاء گفت: آنچه دادهاى مرا کافى است …» (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۵، ص ۲۱۴)
با این حال توجه بفرمایید که روایت اشاره می کند که «زن مسلمان»، و برای ما معلوم است که زن مسلمان، زنی است که نماز می خواند روزه می گیرد و اعمال عبادی را انجام می دهد و حقوق دیگران را هم رعایت می کند، حال اگر با وجود ممکن الخطا بودن انسان گناهی مرتکب شد، خداوند با این خانم که درد وضع حمل را تحمل می کند، این گونه رفتار می کند که نامه ی عمل او را در روز قیامت نمی گشاید؛ و الّا اگر گناه انجام دهد و حق مردم را رعایت نکند، مسلماً مورد مواخذه قرار می گیرد و نکته ی مهم دیگر این که این عمل نگشودن پرونده در قیامت انجام می گیرد، نه در عالم برزخ.
خداوند متعال قطعه هایی از زمین را برای ذکر و یاد خود انتخاب نموده و از روی لطف و مهربانی به بندگان فراخوان دعوت داده و با راهنمایی و سخنان معصومین (علیهم السلام) آنان را به رفتن به این خانه ها تشویق نموده است. این خانه ها با این انتخاب الهی قداست پیدا می کند. مساجد خانه های خداوند در زمینند را به این خانه و ذات پاک او بندگانی را که دوست دارد به این خانه ها هدایت می نماید.
فضیلت مسجد
«فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ[نور/ ۳۶] (این چراغ پر فروغ نور خدا) در خانه هائی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد) خانه هائی که نام خدا در آن برده شود و صبح و شام در آن تسبیح گویند.»
«ویژگیها و مشخصات این نور الهى، نور هدایت و ایمان را در لابلاى تشبیه به یک چراغ پرفروغ مشاهده کردیم، اکنون باید دید این چراغ پرنور در کجاست؟ و محل آن چگونه است؟. آیـه مـى فرماید: این چراغ پرفروغ «در خانه هایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بـالا بـرند و مرتفع سازند» تا از دستبرد دشمنان و شیاطین و هوس بازان در امان باشد. «فى بیوت اذن اللّه ان ترفع [نور/ ۳۶] و (خانه هایى که) ذکر نام خدا در آن برده مى شود. ویذکر فیها اسمه و آیات قرآن و حقایق وحى را در آن بخوانند.»
امـا ایـن که منظور از این«بیوت» (خانه ها) چیست؟ پاسخ آن از ویژگیهایى که در ذیل آیه براى آن ذکـر شـده اسـت روشـن مـى شـود، آنـجـا کـه مى گوید: «یسبح له فیها بالغدو والا صال و هر صبح وشام در آنها تسبیح او مى گویند.»
«رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ[نور/ ۳۷] مـردانـى کـه نه تجارت و خرید و فروش آنها را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات باز نمى دارد، آنـهـا از روزى مى ترسند که دلها و دیده ها در آن دگرگون و زیر و رو مى شود. » ایـن ویـژگـیها نشان مى دهد که این بیوت همان مراکزى است که : به فرمان پروردگار استحکام یـافـتـه و مـرکز یاد خداست و حقایق اسلام و احکام خدا از آن نشرمى یابد، و در این معنى وسیع و گسترده ، مساجد، خانه هاى انبیا و اولی، مخصوصا خانه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خانه على(علیه السلام) جمع است.»
نشستن در مسجد محبوبتر از نشستن در بهشت
حضرت امیرمؤ منان على(علیه السّلام) در حدیث زیبایی مى فرماید: «نشستن در مسجد براى من از نشستن در بهشت محبوب تر و بهتر است ، زیرا با نشستن در بهشت به خواسته خودم نائل شده ام ولى با نشستن در مسجد به خواست خداوند نائل مى شوم.»(رضایت خداوند در نشستن در مسجد و نشستن در بهشت مورد رضای نفس من است.) خداوند دوست دارد که بندگان به خانه او آمده و او را یاد کنند.
مساجد پناهگاه مردم
و در روایتى از امام صادق (علیه السّلام) است که، هر موقع براى حضرت امیرمؤمنان (علیه السّلام) کار مهمى پیش مى آمد به نماز خواندن پناه مى برد، سپس این آیه را تلاوت کردند: «واستعینو بالصبر و الصلاه»و نیز فرمودند: هر یک از شما که با اندوهى از اندوههاى دنیا مواجه شد وضو بگیرید و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخوانید و ربع اندوه و شدائد خود را از خدا بخواهید آیا نشنیده اید که خداوند فرمود: «واستعینو بالصبر والصلاة»
والدین و معلمین عزیز باید فرزندان و دانش آموزان را به مسجد هدایت نموده و در این مسیر مقدس با آنها همراهی کنند؛ چرا که رفت و آمد فرزندان به مساجد و محافل قرآنی آنها را از خطرات و دامهایی که دشمنان و شیاطین برای آنان مهیا کرده اند، بیمه می نماید.
قطعا همه برای روز مادر در تلاشیم که هدیه ای تدارک ببینیم برای مادرامون
بیاین برای بهترین مادر دو عالم هم هدیه ای تدارک ببینیم
بهــش قول بدیم حجابـــ رو ،حجابــــ رو و حجــابــــ
ان شاءالله بیشتر و با بهتر و با عشق چادرمونو سرمون کنیم.
یه #نکته که متأسفانه داره زیاد میشه بین چادریا.چادر و آرایش با هم مناسب نیست عزیزان بیشتر دقت کنیم لطفا
آقا پسرا شما هم هدیه ای برای حضرت مادر در نظر داشته باشین حتما ترک نگاه حرام.غیرتـــ
و البته ترک دوستی های ……
#عــــیدتون_مباااااارک