میگفت قلب آدم در حرم حضرت امیر(ع) یک جور دیگری است
هروقت هادی از نجف زنگ میزد ما گریه میکردیم. ما دخترها نمیتوانیم دلتنگیهایمان را بروز ندهیم. هادی انقدر زندگی در نجف را دوست داشت میگفت بیایید همه برویم آنجا زندگی کنیم آنجا به آدم آرامش میدهد. میگفت قلب آدم در حرم یک جور دیگر میشود. بعضی وقتها زنگ میزد میگفت حرم هستم گوشی را نگهمیداشت تا به حضرت علی(ع) سلام بدهیم. کربلا هم میرفت همینجوری بود.
منبع:کتاب پسرک فلافل فروش / ج1
میگویند شهدا اسراری دارند که هیچکس از آنها باخبر نمیشود؛ هادی همینطور بود
ای کاش با ما حرفی میزد. میگفت چه چیز در سر دارد. شاید ما هم به کمکش میرفتیم. شاید به کمک ما نیاز داشته و سکوت میکرده و اگر میگفت تنهایش نمیگذاشتیم. این فکرها مرا اذیت میکند. میگویند شهدا اسراری را در دلشان نگه میدارند و هیچکس از آن باخبر نمیشود مگر بعد از شهادتشان. هادی مثل ما نبود که تا یک اتفاقی میافتد بیاید برای همه تعریف کند. هیچ وقت از اتفاقات نگرانکننده حرف نمیزد. آرامش در کلامش جاری بود.
از مشقت و سختیها و غربت نجف برای هیچکس چیزی نگفت و ما تازه الان فهمیدهایم. همهاش ناراحتم که چرا از سختیهایش حرف نزد. کاش میگفت و ما شریک سختیهایش میشدیم. وقتی به تهران میآمد آنقدر دلش برای نجف تنگ میشد و برای بازگشت لحظه شماری میکرد فکر هم نمیکردیم آنجا شرایط سختی داشته باشد.
منبع:کتاب پسرک فلافل فروش/ج1
حساسیت بر بیت المال
بسم رب الشهدا و الصدیقین
خیلی بر بیت المال حساس بود و قبل از اینکه ساکن نجف شود ، گاهی در پایگاه درس می خواند و هنگامی که می خواست درس بخواند ، از پایگاه خارج می شد و در راهرو می رفت .
در راهرو لامپ هایی داریم که شب نیز روشن است و انجا در سرما می نشست و درس می خواند و وقتی به ایشان می گفتیم که چرا اینجا درس می خوانی می گفت : من این درس را برای خودم می خوانم و درست نیست که از نوری که هزینه آن از طریق بیت المال پرداخت می شود استفاده کنم.
خاطره ای از شهید محمد هادی ذوالفقاری
منبع:کتاب پسرک فلافل فروش
یکی از برکات ماه رجب، خجسته میلاد حضرت علی (ع) است؛ مردی که نه تنها شیعیان بلکه تمامی جهانیان بر امیر بودنشان مهر تایید زده اند و براساس دو استدلال نحوه ولادت و شهادت ایشان را باور دارند.
میلاد حضرت امیرالمومنین (ع) مصادف با سیزدهم رجب است که امسال نیز مقارن با شب سال نو می شود و چه زیبا سالی است که آغاز آن با جشن ولادت حضرت امیر (ع) رقم خورده باشد.
در بسیاری از روایات و اسنادی که از شیعه وجود دارد، درباره جایگاه و نگاه اهل سنت به حضرت علی (ع) صحبت شده است، به همین منظور خبرنگار ما هم در گفتگویی کوتاه این موضوع را از حجت الاسلام والمسلمین سید جلال موسویان خطیب و کارشناس امور دینی پیگیری کرده است.
حجت الاسلام والمسلمین سید جلال موسویان خطیب و کارشناس امور دینی، درباره خصایص حضرت امیرالمومنین (ع) اظهار کرد: تمامی شخصیت های عامه و اهل سنت دو فضیلت را برای امیرالمومنین (ع) نقل کرده اند و هیچ کدام منکر این دو فضیلت نیستند؛ اول اینکه حضرت علی (ع) در خانه خدا کعبه معظمه به دنیا آمدند و دیگر اینکه امام علی (ع) در مسجد کوفه به شهادت رسیدند.
این خطیب و کارشناس امور دینی ادامه داد: درواقع در اسلام، قرآن و در بین اهل بیت (ع) یک تفکر بیشتر وجود ندارد و آن هم زندگی و سیره امام علی (ع) است. همانطور که در روایات نقل شده و در قرآن آمده است «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الاَخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیمٌ». اول و آخر هر چیزی خداوند است. البته این آیه در شان وجود امام علی (ع) نازل شده است و انشاءالله که ما هم بتوانیم در این ایدئولوژی و تفکر، زندگی کنیم تا همواره در زندگیمان خدا را حاضر و ناظر بدانیم.
درجنگ خيبر مسلمانان در پرتو فداكاري امير مؤمنان به پيروزي چشمگيري دست يافتند و از اين جهت امام (ع) را فاتح خيبر مينامند. وقتي با گروهي از سربازان كه پشت سر وي گام بر ميداشتند به نزديكي دژ خيبر رسيد، پرچم اسلام را بر زمين نصب كرد. در اين هنگام دلاوران دژ همگي بيرون ريختند. حارث برادر مرحب، نعره زنان به سوي حضرت علي (ع) شتافت ، نعره ي او آنچنان بود كه سربازاني كه پشت سر حضرت علي (ع) قرار داشتند بي اختيار به عقب رفتند و حارث به مانند شيري خشمگين بر حضرت علي تاخت، ولي لحظاتي نگذشت كه جسد بي جان او بر خاك افتاد.
مرگ برادر، مرحب را سخت متأثر ساخت و براي گرفتن انتقام، در حالي كه غرق در سلاح بود و زرهي فولادين برتن و كلاهي از سنگ بر سر داشت و كلاه خود را روي آن قرار داده بود به ميدان حضرت علي (ع) آمد. هر دو قهرمان شروع به رجز خواني كردند. ضربات شمشير و نيزههاي دو قهرمان اسلام و يهود وحشت عجيبي در دل ناظران افكنده بود. ناگهان شمشير برنده و كوبنده ي قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و او را به خاك افكند. دلاوران يهود كه پشت سر مرحب ايستاده بودند پا به فرار گذاشتند و گروهي كه قصد مقاومت داشتند با حضرت علي (ع) تن به تن جنگ كردند و همگي با ذلت تمام جان سپردند.
نوبت آن رسيد كه امام (ع) وارد دژ شود. بسته شدن در مانع از ورود امام و سربازان او شد، ولي امام (ع) با قدرت الهي دروازه ي خيبر را از جا كند و راه را براي ورود سربازان هموار ساخت و به اين طريق آخرين لانه ي فساد و كانون خطر را درهم كوبيد و مسلمانان را از شر اين عناصر پليد و خطرناك، كه پيوسته دشمني با اسلام و مسلمانان را به دل داشتند ، آسوده ساخت.
منبع:
فروغ ولايت آيت الله سبحاني ص107