1-شناخت امام زمان (عج). چنانكه پيامبر اكرم (ص) فرمود:
«من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية»، اصول كافي ج 2، ص 377.
هر كس بميرد در حالي كه امام زمان خويش را نميشناسد به مرگ جاهلي مرده است.
2- محبت به او به طور خاص: در وجوب محبت به همه ائمه معصومين (عليهمالسلام) و اينكه دوستي ايشان بخشي از ايمان و شرط قبولي اعمال است، ترديدي نيست؛ ولي در اهتمام به محبت مولايمان حضرت حجت (ع) تأكيد بسيار بيشتري شده است. خداوند در شب معراج به پيامبر (ص) فرمود:
«اي محمد! او را دوست بدار كه من او و محب او را دوست دارم». مكيال المكارم ج1، ص 219.
و نيز خود حضرت صاحب الزمان(ع) در يكي از توقيعاتشان فرمودند: «پس هر يك از شما بايد آنچه را كه موجب دوستي ما ميشود پيشه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودي ما ميگردد دوري گزيند زيرا فرمان ما به يك باره و ناگهاني فرا ميرسد». بحارالانوار، ج 53، ص 176.
3- دوستي با دوستان و دشمني با دشمنان آن حضرت
«اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم»
4- پرهيزكاري و رعايت تقواي الهي: پرواي الهي در همه زمانها واجب و لازم است؛ ولي در دوران غيبت به خاطر شرايط خاص، اهميت بيشتري دارد؛ چرا كه عوامل فرواني دست به هم داده تا انسانها را به بيراهه كشانده گمراه سازند. امام صادق (ع) فرمودند: «همانا براي صاحب الامر غيبتي هست، پس بنده، تقواي الهي پيشه نمايد و به دين او چنگ بزند».اصول كافي ص 336ح1.
5- دعا براي تعجيل فرج آن حضرت: دعا براي اين امر، علاوه بر تعجيل در فرج، بركات و نتايج زيادي دارد از جمله: گشايشي كار خود دعا كنندگان. حضرت ولي عصر (عج) ميفرمايد:
«اكثروا الدعاء لتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم، براي تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد كه اين فرج شماست». بحارالانوار ج 52 ص 59، ح 7.
منبع/سایت یاران منتظر
سوره حجرات، آيه 10: (« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ») [1]
شأن نزول اين آيه و نيز آيه قبل از آن، درباره اختلافى است كه ميان دو قبيله اوس و خزرج (دو قبيله معروف مدينه) رخ داده بود و همان سبب شد كه گروهى از آنان، به جان هم بيفتند و با هم نزاع كنند. لذا اين آيه براى رفع خصومت و نيز به عنوان يك قانون كلّى و عمومى، براى هميشه و همه نازل شده است. حتّى منحصر در جنگ و قتال نيست؛ بلكه شامل هر گونه نزاع و درگيرى و حتى مشاجرات لفظى بين مؤمنان نيز مى شود. بنابراين با توجه به شأن نزول آيه، مى توان پاسخ سؤال فوق را بدين صورت بيان كرد:
1. وقتى مى گوييم «جنگ و اختلاف ميان دو قبيله رخ داده»، اين بدين معنا نيست كه فقط شامل مردان شده باشد، بلكه تمام افراد قبيله - اعم از مرد و زن و كودك- را شامل مى شود و در واقع همه آنان به نوعى درگير جنگ و نزاع هستند. از اين رو تعبير آيه، شامل تمام افراد قبيله و نيز در مقياس وسيعتر شامل همه مؤمنان (اعم از مرد و زن) خواهد بود. البته بديهى است معمولًا جنگ و درگيرى توسط مردان صورت مى گيرد و زنان و كودكان از حضور مستقيم در درگيرى ها و ميدان كارزار به دورند. بنابراين مى توان گفت: خطاب آيه از اين باب به صورت خطاب به مردان نازل شده است؛ ولى شامل آنهايى نيز مى شود كه در حاشيه اين ميدان كارزار هستند و اين معنا را مى توان از روح كلّى حاكم بر آيه فهميد.
2. خطاب هاى قرآن گاهى در ظاهر، به صيغه مذكّر مى آيند؛ ولى شامل زنان نيز مى شوند و اين را مى توان جزو فرهنگ محاوره قرآنى به شمار آورد؛ همانند تعبيراتى چون «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» كه طبق نظر مفسّران و قرآن پژوهان، شامل زنان نيز مى شود.
3. براساس احاديث معصومين (عليهم السلام) در اسلام، برادرى تنها اختصاص به مردان ندارد؛ بلكه عمومى است و شامل زنان نيز مى شود. از اين رو چه بسا آيه مورد نظر، در صدد بيان رابطه برادرى و ايجاد انس و الفت بين مؤمنان باشد كه در اين صورت شامل زنان نيز خواهد بود.
امام على (عليه السلام) مى فرمايد: «مردمان برادرند، اگر برادرى آنان براى غيرخدا باشد، آن برادرى دشمنى است و اين سخن خداى متعال است كه («الاخلاء يومئذ بعضهم لبعض عدؤ الا المتقين»): «در آن روز دوستان با هم دشمناند، مگر پرهيزكاران»[2]. در متن اين حديث از واژه «خلق» و «الناس» درباره «الاخلاء» استفاده شده است كه اعم از زن و مرد است.
بنابراين با توجه به آيات و روايات، مى توان نتيجه گرفت كه آيه، شامل زنان نيز مى شود.
یکی از رنج هایی که خدابه رخ ما میکشه،رنج مرگ هست.چرا خداوندمرگ رو این قدر سخت،وحشت انگیز و هولناک قرار داده،که حتی یاد اون،لذت هارو ازبین می بره؟ چون می خواد تو از روز اول با مرگ زندگی کنی. برای همین می فرماید:((مرگ و زندگی رو آفرید؛الذی خلق الموت والحیاه)).در این آیه می بینید که خدا ابتدا مرگ رو بیان میکنه؛انگار خدامرگ رو قبل از زندگی آفریده است! رسول خدا(صلی الله علیه واله سلم)می فرماید:((اگر مرگ انسان را موعظه کند،کافی است؛کفی با الموت واعظا))مرگ رو فراموش نکنید.ما با تلخی و رنج باید خودمون رو تربیت کنیم.مرگ واقعا آدم رو (( آدم )) می کنه؛و مرگ ،تلخ و رنج آور است. انسان نباید از مرگ که تلخ ترین واقعه ی زندگی انسان است غافل بشه.امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:( یاد کردن مرگ ،شهوات و تمایلات نفسانی رو در قلب انسان نابود کرده و ریشه های غفلت رو از دل می کند،و قلب را به وعده های الهی تقویت نموده و طبیعت و فطرت انسانی را لطیف و نرم می کند و نشانه های هوی و هوس رومی شکند. آتش حرص و تمع رو خاموش میکند،و دنیاو زندگی دنیوی را در نظر انسان کوچک و خوار می کند…و اگر کسی از جریان مرگ عبرت نگرفته ،و درمورد بیچارگی و حالت ضعف، عجز و ذلت خود تفکر نکرده باشدو از مدت طولانی اقامت در قبر،و حالت تحیر و وحشت خود در قیامت و محشر تفکر نکند،در چنین کسی خیر و امید سعادتی نخواهد بود…))کسی که از مرگ عبرت نگیره ،دیگه آدم شدنی نیست.
منبع/ کتاب تنها مسیر آرامش
یکي از فضائل فراموش شده در عالم اسلام، الان اتحاد و برادري است. درحالي که قرآن و روايات روي اين فضيلت، خيلي تأکيد کردهاند. خود پيغمبر اکرم، روي اين قضيۀ اتحاد و برادري خيلي تأکيد کرده است. پيغمبر اکرم وقتي وارد مدينه شدند، تشکيل حکومت دادند. اما چيز مهمتر از اينها، هرچه موجب اتحاد و برادري و محبت و صفا و صميميت شود، اسلام روي آن خيلي سفارش کرده است. قانون مواساتي که پيغمبر اکرم و قرآن روي آن سفارش کرده است و بيش از هزار روايت روي آن هست و بيش از صد آيه دربارۀ آن هست، يعني اينکه همه و همه بايد به فکر يکديگر باشند و همه بايد گره گشا از يکديگر باشند و همه بايد در صدد اين باشند که دل يکديگر را به دست آورند و تأکيد اين در اسلام نمره اول است. حتي گره از کار يک مسلمان بگشا، خدا ثواب يک حج و يک عمرۀ مقبول و مبرور را به تو ميدهد. اين ثواب استحقاقي نيست و ثواب ترغيبي است. به قول حضرت امام دانه ميريزند تا کبوتر بگيرند. اين ثوابها را ميدهند براي اينکه اختلاف اصلاًو ابدا در ميان مسلمانها نباشد،بلکه همۀ مسلمانها با هم برادر باشند و دوست يکديگر باشند. به عکس هرچه موجب اختلاف است،اسلام گناه عظيمي بار بر آن کرده است. غيبت، چون اختلاف آور است و چون آن اتحاد را ضربه ميزند، فرموده است که غيبت کردن گناهش از زنا دادن و زنا کردن بالاتر است. (الغيبَتُ أشدّ من الزنا). حتي فرموده اگر کسي روزه باشد و غيبت کند، واقعاً اين روزهاش باطل است.
دشمن ميگويد من کردم و خوب کردم. ميگويد نتوانستم با تو جنگ نظامي کنم اما جنگ ديگري را شروع کردم و حسابي هم موفقم. جنگ ديگر را جنگ نرم ميگويند و جنگ نرم يعني فساد اداري. الان همۀ شما که اينجا نشستيد، با ادارهها بد هستيد و البته ادارهها هم با شما بدند. شما با آنها بديد براي اينکه ادارهايها کار شما را انجام نميدهند و آنها هم با شما بدند براي اينکه بايد فوراً کار شما را انجام دهند، اما نميدهند. اين فساد اداري را چه کسي آورده است؟!
فساد اقتصادي و اين تورمها و گرانيها و اين بدبختيها و نکبتها و بالاخره همۀ مردم جري شدند و داد و فرياد دارند. بايد از مردم خيلي تشکر کرد. ما به نوبۀ خودمان از مردم خيلي تشکر ميکنيم.تا حالا دشمن متوسل به اين بود که با اختلاف به هم بريزد. اما حال که رهبر درست شد و اميرالمؤمنين امام شد، دشمن مأيوس شد. اما بترسيد از آن روزي که اختلاف در ميانتان بيفتد. يعني همان وقتي که اميرالمؤمنين منصوب به خلافت شد و پيغمبر اکرم او را زمين گذاشت، آيۀ شريفه آمد و آيۀ شريفه يک غيب گفت که بترسيد از سقيفۀ بني ساعده، و الاّ از اسلام و وحدت اسلام و اميرالمؤمنين منصوب به خلافت و فقط همين يک چيز ناقص بود و اين هم تمام شد. پس نترسيد که شما آقاييد اما بترسيد از اينکه اختلاف در ميان شما بيفتد. آنگاه سقيفۀ بني ساعده جلو آمد و خاک بر سر همه کرد و علي «سلاماللهعليه» را خانه نشين کرد. اينها قرآن و روايت است و همۀ ما بايد با هم متحد و برادر باشيم و همه بايد به فکر دين و به فکر اين نظام و جمهوري اسلامي باشيم و به فکر اين باشيم که اين شهداي ما به ما ميگويند ما شهيد شديم براي اينکه شما حافظ اين نظام باشيد وگرنه در روز قيامت از دست شما شکايت ميکنيم.
منبع:
درس اخلاق آیت الله مظاهری ۱۳۹۱/۵/۲۸
(با اندکی تصرف)
خدایا تو می دانی که تنها هستم تنهاتو ناظر اعمال،افکار،قلم ونوشته ی من هستی.ای خدایا بزرگ بارها و لحظه و به دفعات از تو غافل شده ام تو خود می دانی که چگونه غرق در گناه و غرق در اشتباه شده ام.
نا امید نیستم.همیشه حرف دل من این بود که روزی در بین علما،صلحا به خصوص شهدا آبرویی کسب کنم و سرافکنده نباشم.
خدایا مرا ببخش تا دوباره بنده ای باشم که تورا بندگی می کنم.زمانی که به فکر گناه بودم متاسفانه به فکر عقوبت آن نبودم که چنین اعمال زشتی از من سرزده.
تو خود بهتر می دانی که همیشه به فکر شهدا بوده ام.
خدایا اگر روزی در جلوی دیدگان شهدا پرده ی گناه مرا باز کردی بسوزانم تاکسی مرا نبیند. چرا که از هم اکنون وحشتم گرفته است.
منبع: کتاب پل