روزهای اول جنگ بود. شاهرخ با بسیاری از رفقای قدیم و جدید به سوی آبادان رفته بود. هرشب به سوی مواضع دشمن
می رفتند و با شبیخون به دشمن از آنها تلفات می گرفتند.
شاهرخ در نفوذ به مناطق دشمن بدون سلاح می رفت و با سلاح بر می گشت!
هیبت عجیبی داشت. حتی عراقی ها از او می ترسیدند.
شبها به همراه چند نفر از نیروهایش به میان نخلستان ها می رفت و مخفی می شد.
می گفت: اسیر گرفتن خوب است اما باید دشمن را ترساند.
صورتهای خود را سیاه می کردند. نیمه های شب به سراغ فرماندهان دشمن می رفتند . آنها را دستگیر می کردند.
بعد قسمتی از لاله گوش آنها را می بریدند و رهایشان می کردند !بعد هم برمی گشتند!
این کار آنها دشمن ر به وحشت انداخته بود. سربازان عراقی فرماندهانی را در بین خود می دیدند که لاله گوش آنها
بریده شده بود . بیشتر افسران عراقی از حضور در منطقه بهمنشیر و آبادان وحشت داشتند .
منبع: شهید گمنام - صفحه98-گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
تازه واره دانشکده هوایی شده بودیک روزبهم زنگ زد.شوهرخواهرش بودم.گفت:میشه بیای تهران کارواجب باهات دارم.نگران شدم.ازاداره مرخصی گرفتم ورفتم.دم دردانشکده که رسیدم سراغش راگرفتم.گفتند:آسایشگاهه.رفتم آنجا تا من را دید امد طرفم.سلام کرد و احوال پرسی.گفت:«مسئول آسایشگاه ما رو میشناسی بی زحمت برو پیشش راضیش کن من رو از طبقه ی دوم بیاره طبقه اول.»گفتم«عباس!تو مگه چقدر میخوای اینجا بمونی؟فوق فوقش یه سال.برای چی میخوای همچین کاری بکنی؟نکنه اتفاقی افتاده؟»
من و منی کرد و گفت«راستش طبقه دوم آسایشگاه به آسایشگاه خانم ها دید داره.نمی خوام خداهی نکرده چشمم به اونجا بیافته و گناه کنم.»
رفتم پیش رئیس و خواسته ی عباس را گفتم.خندید و گفت«طبقه دوم که طرفدار زیاد داره!ولی باشه بخاطر شما هم که شده میاریمش طبقه اول.»
به عباس که خبر دادم گل از گلش شکفت.دنیا را دو دستی میدادند بهش اینقدر خوشحال نمی شد.
علمدار آسمان،محمد علی صمدی،انتشارات پیام فاطمیون،ص28
نمیدانستم چه بگویم،آمدم بیرون.گوشه ای نشستم باخود گفتم:«ابراهیم یک اذان گفت،یک تپه آزاد شد، یک عملیات پیروز شد،هجده نفرهم ازجهنم به سوی بهشت راهی شدند… عجب آدمی بود این ابراهیم…!»
منبع :کتاب شهید گمنام، ص52«گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی»
مراقبت از ..اخلاص
مرحوم حامد می فرمود:این که در روایت داریم :الاخلاص سر من اسراری استودعته قلب من احببت من عبادی:
اخلاص سری از اسرار من است که آن را در دل بندگانی که دوست داشته باشم به امانت می گذارم.
بحارالانوار -ج67-ص249
(برای این خداوند می گویدامانت می گذارم که بنده خیالش صددرصد راحت نشود و فکر نکند همیشه دارد .)
پس اخلاص نیاز به مراقبت دارد وچه بسا افرادی به گمان خود مخلص اند ولی با اخلاص فاصله زیادی دارند
و غرق در هوی پرستی وخود پرستی هستند.
منبع: بهترین شاگرد شیخ-صفحه 86-مهدی عاصمی
از دیدگاه مقام معظم رهبری، بصیرت یکی از مهمترین عوامل ایستادگی مردم در مقابل دشمن بوده و معنای آن عبارت است از:
۱. شناخت دشمن
۲. شناخت دقیق اهداف دشمن
۳. شناخت توطئههای دشمن
۴. شناخت تاکتیکهای دشمن
«امروز ملت ما بر اثر بصیرت است که توانسته است بایستد. ملت ما میداند علیه او چه توطئههائی هست، چه کسانی توطئه میکنند، هدف از این توطئهها چیست، از چه چیز ملت ایران ناراحتند؛ اینها را مردم ما میدانند. ملت ایران میدانند که روحیهی ایمان، اسلام، آزادیخواهی، استقلالطلبی، ایستادگی در راه درست، دشمن را عصبانی کرده. مردم ما دشمن را هم میشناسند. شیوههای او را هم به تدریج همهمان یاد گرفتیم، فهمیدیم شیوههای دشمن چیست. این بصیرت خیلی چیز باارزشی است. اگر این بصیرت نبود، ملت ما نمیایستادند. .»
«امروز ما به این بصیرت احتیاج داریم. امروز دشمنان دنیای اسلام، دشمنان وحدت اسلام، با ابزارهای دین وارد میشوند، با ابزارهای اخلاق وارد میشوند؛ باید هشیار بود. آنجائی که میخواهند افکار عمومی مردم غیرمسلمان را فریب بدهند، نام حقوق بشر را میآورند، نام دموکراسی را میآورند؛ آنجائی که میخواهند افکار عمومی دنیای اسلام را فریب بدهند، نام قرآن را میآورند، نام اسلام را میآورند؛ در حالی که نه به اسلام و قرآن اعتقادی دارند، نه به حقوق بشر اعتقادی دارند. این را امت اسلامی باید بداند.
«بصیرتتان را از دست ندهید، دشمن را بشناسید و دشمنیها و ترفندهای او را درست تشخیص بدهید. تبلیغاتی که دشمن میکند، حرفی که دشمن میزند و شایعهیی که دشمن میاندازد، به چشمتان بیاید. توجه کنید که دشمن با چه انگیزهیی این حرف را میزند، این شایعه را میپراکند، این خبر دروغ را نقل میکند و این اظهار منافقانه را بر زبان جاری مینماید. بههرحال، دشمن، دشمن است.
«بصیرتتان را حفظ کنید و دشمنتان را بشناسید. دشمن، ترفندهای گوناگون دارد؛ و آن ملتی موفّق میشود که فریب نخورد. بصیر باشید در شناسایی دشمن. بصیر باشید در شناسایی ترفندهای دشمن.
«اولین مسئله بصیرت این است که این استکبار چیست که باید با آن مبارزه کرد. استکبار یعنی قدرتی در دنیا یا قدرتهائی در دنیا؛ چون نگاه میکنند به خودشان، میبینند دارای امکانات پولی و تسلیحاتی و تبلیغاتی هستند؛ بنابراین باید به خودشان حق بدهند که در امور زندگی کشورها و ملتهای دیگر، دخالتهای مالکانه بکنند؛ این معنای استکبار است.
«ما دعوت میکنیم از همه کشورهای اسلامی، از همه ی دولتهای اسلامی، بصیرت را به کار بگیرند؛ ببینند که در مقابل کی قرار دارند؛ در شناخت دشمن اشتباه نکنند، در شناخت نقشههای دشمن اشتباه نکنند؛ بفهمند دشمن دنبال چیست و بدانند که سعادت ملتهاشان در چیست.»بصیرت در این دوران و در همه دورانها به معنای این است که شما خط درگیری با دشمن را تشخیص دهید.
منبع/بصیرت و موانع ان دربیانات رهبری