یک شب آمد بخوابد دیدم روی بازویش یک عکس اژدها خالکوبی شده است.شاکی شدم به حاج مرتضی گفتم:《این رو از کجا گیر آوردی که بدنش پر از نقش و ورقه !》
حاجی عصبانی شد و سر مجید داد زد که مگه نگفتم حواست باشه بدنت معلوم نشه،بچه ها ببینند.?
مجید قربان خانی از صدای مداحی من در هیات بچه های مدافع حرم خوشش می امد آنقدر صدایم رادوست داشت که گاهی اوقات التماس میکرد برایش مداحی بخوانم?و من در جوابش می گفتم 《من برای تو نمیخونم اصلا☝️اگه تو شهید بشی من به خدا و اعتقاداتم شک میکنم.》
یکبار یکی از بچه ها برای وضو گرفتن خالکوبی اش را دیده و بهش گفته بود《مجید جان تو این همه خوبی حیف نیست خالکوبی داری ؟?》مجید هم جواب داده بود 《این خالکوبی یا فردا پاک میشه یا خاک میشه.》
روز عملیات یک دستبند سبز دستش بود درآورد ، داد به من?و گفت:بیا بگیر داداش به دردت میخوره.با خودم گفتم《اینم توهم زده میره شهید میشه حالا فکر کرده دستبند تبرکش چی هست.?》
روز عملیات وقتی تیر خورد متعجب بودم از کار خدا مجید داشت میرفت به ارزوش برسه و من ول معطل مانده بودم وسط معرکه. درست بود که منم زخمی شده بودم اما زخمی شدن کجا و شهادت کجا! مجید لحظه ی شهادتش را اینکه چند تیر خورده باز دست از مسخره بازی برنمیداشت. هرکسی تیر می خورد بعد از یک مدت بیهوش میشود مجید سه ساعت تمام بیدار بود و یک بند شوخی میکرد و حرف میزد تا اینکه شهید شد.
?وقتی می دید کسی پول نیاز دارد به راحتی به او قرض میداد حتی بعضی سرباز هایش هم از او قرض گرفته بودند .با همیشه با اطرافیانش سر صحبت را باز می کرد تا از وضعیت مالی آنها باخبر شده و در حد توان خود گامی برای رفع نیاز مالی آنها بردارد.
به راحتی هم پول هایی را داده بود می بخشید اول باید مطمئن شد که این فرد به آن پول احتیاج ندارددر غیر اینصورت می گفت : برو انشاالله دفعه بعد که پول را آوردی ازت میگیرم
راوی : حمزه منتظری دوست و همرزم شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع بهنمیری
در مراسمی برای شهدا سردار سلیمانی رو کرد به خانوادهها و گفت: از همه تقاضا دارم دو دقیقه سقف را نگاه کنند.
دو دقیقه همه سقف را نگاه کردند و کم کم گردنها خسته شد. همان زمان سردار سلیمانی گفت: خسته شدید؟ برخی از رزمندگان ما بیش از 30 سال است که به دلیل مجروحیت فقط میتوانند سقف را نگاه کنند
?این نامه در اوایل دوران غیبت کبری برای شیخ ابوعبدلله محمدبننعمانمفید رحمةالله که از بزرگترین فقهای تاریخ شیعه به شمار میرود،شرف صدور یافته است.جالب توجه است که آن حضرت در این نامه همانمقدار از غیبت(یعنی ٩٠ سال تا زمان شیخ مفید رحمةالله)را تاخیر نام نهادهاند و برای بیدار شدن مردم از غفلت،نکات تکاندهندهای را تذکر دادهاند.از آنجا که نامهی مزبور طولانی است،به بخشی از آن اشاره میگردد:
⬅️…اگر شیعیان ما_که خداوند متعال ایشان را به اطاعت خویش موفق بدارد_با دلهای متحد و یکپارچه بر وفا به عهد و پیمان خویش اجتماع میکردند،ملاقات ما از آنها به تاخیر نمیافتاد و سعادت دیدار و مشاهدهی با معرفت برای آنها حاصل میشد و زودتر از این به دیدار ما نایل میشدند.آن چیزی که ما را از آنان دور کرده(و باعث طولانی شدن غیبت شده)است گناهان و خطاهایی است که مرتکب میشوند و ما چنین انتظاری از آنان نداشتیم…
⬅️در این بخش نامه،دو نکتهی مهم جلب توجه دارد:
?١-ناهمدلی در وفاداری نسبت به فرمانبرداری از امام زمان علیهالسلام
?٢-مرتکب گناه شدن شیعیان
?تذکر بسیار مهم این که در رٵس همهی گناهان،گناه عدم انجام وظیفه نسبت به آستان مقدس امام عصر علیهالسلام است.
?این نامه در اواخر سال ۴١٢ هجری صادر شده و هماکنون بیش از هزار سال از صدور آن میگذرد.
❓❓به راستی،کدامین اجتماع و کدام اتحاد برای وفا به عهدی که شیعه با پیشوای خویش بسته است صورت گرفته است؟
استاد هراتیان
?️ اول اینکه چرا حیا نکردم !؟
?️دوم اینکه چرا پوشاندی !؟
✍️ خدایا تو مرا یاد پدری می اندازی که با اینکه فرزندش او را اذیت میکند اما پدر، فرزند را دوست دارد و کمکش میکند …
آری جواب دو سوال را گرفته ام ?
فرزند که نمیفهمد
اما پدر چطور !؟
پدر که میفهمد …
اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک
خدایا درهای فضلت را به روی من باز کن ؛ الان خداوند با فضل خود با ما معامله می کند و اگر بخواهد با عدلش با ما برخورد کند کار همه ما خراب است.