سخنان ایت الله جوادی آملی به مناسبت بزرگداشت شهيد نواب صفوي و شهداي فدائيان اسلام
آيتالله جوادي اظهار داشت: شهيد نواب صفوي از شهداي بزرگي است كه بنيانگذار اين راه است و ميتوان از زحمات او يادآوري كرد.
وي با بيان اينكه ويژگي نواب صفوي و يارانش كه موردعنايت ذات اقدس هست به دو مورد تقسيم ميشود، افزود: نخست جريان شهادت اين شهيد والامقام و يارانش و پاسخ مثبت به دعوت ذات اقدس كه اين مايه زنده شدن آنها است كه در آيه قرآن ميفرمايد كسي كه دعوت انبيا را لبيك گويد اينها زنده هستند.
استاد درس خارج حوزه با اشاره به عظمت شهادت و مقام شهيد تصريح كرد: زندگي دنيايي انسان با موت به برزخ منتقل ميشود ولي كساني كه خود دانسته درراه خدا جان خود را تقديم ميكنند، به مقام شهادت ميرسد نميميرند، زنده وارد برزخ ميشود و ميتواند باخدا صحبت كند چون در اين راه تلاش كردند، انتظار دارند راهشان ادامه پيدا كند از خداوند ميپرسد كساني كه راه را ادامه دادهاند در كدام مسير هستند.
در اين پيام آمده است زماني در صور دميده ميشود همه ميميرند تا وارد صحنه قيامت شوند؛ اما با توجه به برخي از روايات شهدا هم مانند رسولان اين فاصله را زنده ميگذراند چون شهيد حياتي پيداكرده كه مرگ ندارد.
مفسر قرآن كريم شجاعت را يكي ديگر از ويژگيهاي شهيد نواب صفوي و شهداي فدائيان اسلام بيان كرد و اظهار داشت: برخي خصوصياتي كه انسان دارد اكتسابي نيست بلكه موهبت خداوند است و شجاعت ممتاز نواب صفوي كسبي نبوده و اين شجاعت موهبتي از جانب خداوند بود كه به شهيد نواب صفوي عنايت شد.
وي به زمان محاكمه شهيد نواب صفوي و شهداي فدائيان اسلام اشاره كرد و افزود: كسي كه در محاكمه نواب صفوي حاضر بود اعجاز را ديدند چون با توجه به اينكه شهيد وضعيت و نتيجه محاكمه را ميدانست حتي ذرهاي به خود ترس راه نميداد و ميتوان گفت ترس ميترسيد به سراغ او بيايد و اين موهبتي بود كه خداوند به نواب صفوي دادهشده بود.
آيتالله جوادي آملي با اشاره به ويژگي قرآني انقلاب ايران خاطرنشان كرد: خداوند ميفرمايد پيروزي مسلمانان صورت ميگيرد درصورتيكه نه مردمباور دارند و نه دشمنان آنها باور ميكنند انقلاب ايران نمونه اين آيه است و شهيد نواب صفوي از اولين كساني بود كه پيروزي مسلمانان را متوجه شد و اينيك ويژگي مهم او بود.
منبع:
«میخواهیم از راه شناختن تاریخ خود، گذشتهى خود و برجستگان این تاریخ، خود را درست بشناسیم؛ امروزمان را درست بفهمیم و راه فردامان را تشخیص بدهیم.» ۱۳۸۷/۰۲/۱۹ بازخوانی تاریخ برای درسآموزی و عبرت گرفتن، از ضروریترین کارها برای فهم وضعیت فعلی و حرکت صحیح به سوی آینده است. این نکته همواره مورد توجه و تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده و بر همین اساس ایشان در فرصتهای گوناگون به تبیین تاریخی خصوصیات حکومت پهلوی و شخصیت و عملکرد سردمداران آن پرداختهاند.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از «روایتهای تاریخی دربارهی محمدرضا پهلوی در بیانات حضرت آیتالله خامنهای» است
* شرطهای ذلتآور برای سلطنت
در اوایل رفتن رضاخان که هنوز تکلیف سلطنت در ایران درست معلوم نشده بود، سفیر انگلیس در تهران به کسی که از طرف محمدرضا به او مراجعه کرده بود که تکلیف خودش را بداند، میگوید که چون بر طبق اطلاعات ما، محمدرضا به رادیو برلین گوش میکند و پیشرفتهای آلمان را روی نقشه پی میگیرد، پس مورد اعتماد ما نیست. آن شخص، خبر را به محمدرضا میدهد. او هم گوش کردن به رادیو برلین را ترک میکند و کنار میگذارد! آن وقت سفیر انگلیس میگوید: «حالا دیگر عیبی ندارد؛ میشود او را به سلطنت انتخاب کرد.» رژیم و دولتی که در راس آن کسی قرار دارد که تا این حد به یک سفارت بیگانه وابسته است که آنها برای سلطنت او شرطهای حقیر و ذلتآوری از این قبیل معین میکنند و او هم آن شرطها را میپذیرد و عمل میکند تا آنها او را به سلطنت برسانند، معلوم است که چقدر به بیرون از این مرزها و به قدرتهای خارجی وابسته است.[۱]
* بیست و پنج سال دیکتاتوری بعد از کودتا
بعد از آنکه حکومت مصدق را [در مرداد سال ۱۳۳۲] سرنگون کردند البته قبلا مرحوم آیتالله کاشانی را با ترفندهای خودشان منزوی کردند، کنار زدند و با بیتدبیریهایی که انجام گرفت کنار گذاشتند باز سر کار آمدند و وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، کودتای ۲۸ مرداد را به وجود آورند و محمد رضا را که از ایران فرار کرده بود، به ایران برگردانند. بیست و پنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا کرد.[۲]
* دستور از آمریکاییها، اجرا از محمدرضا شاه
شاه - محمدرضا - برای اینکه یک نخستوزیری را از کار برکنار کند و یک نخستوزیر دیگر را جای او بیاورد، مجبور شد برود آمریکا، دو هفته، سه هفته در آمریکا بماند، تا موافقت آنها را جلب کند که این زید را از کار برکنار کند، این عمرو را به جای او بگذارد! کار کشور ما به اینجا رسیده بود. در سالهای آخر حکومت پهلوی از این هم زشتتر بود. بحث رفتن به آمریکا دیگر نبود؛ همینجا سفیر آمریکا و سفیر انگلیس به کاخ شاه میرفتند، به او میگفتند شما در قضیهی نفت اینجوری عمل کنید، در قضیهی ارتباطات جهانی اینجوری عمل کنید، با ملت اینجوری عمل کنید، با مبارزین اینجوری عمل کنید؛ دستور میدادند. شاه هم قبول میکرد. خوب، وقتی که رئیس یک مملکت اینقدر ضعیف، اینقدر زبون، اینقدر در مقابل بیگانگان تسلیم باشد، دیگران وضعشان معلوم است. این وضع کشور ما بود.[3]
* فشار بر ملت و خضوع در مقابل بیگانه
محمد رضای پهلوی در سالهای دههی چهل و دههی پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان- خشن؛ بدون اندک ملاحظهای از مردم- وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتی است که از عزت ملی محروم است.[4]
* بدترین فسادها از شاه و اطرافیانش به وجود میآمد
[یک خصوصیّت] این رژیم خبیث، فساد بود. انواع فساد، از فسادهاى جنسى بگیرید که مبتلابه تقریباً همهى دربارىها و دوروبرىها و مانند اینها بود که دیگر حالا داستانهایش شرمآور است. آن روز خیلى از آحاد مردم هم میدانستند، اگرچه جرأت نمیکردند بر زبان بیاورند. گاهى از قلم خارجىها درمیرفت، چیزهایى را میگفتند فساد جنسى، فساد مالى، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتى ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالىترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبرىهایش، بالاترین فسادهاى مالى، بزرگترین رشوهها، بدترین دستاندازىها، خباثتآلودترین فشارها بر منابع مالى ملّت بهوجود مىآمد. براى خودشان ثروت درست میکردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسى، فساد مالى، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتى بهوسیلهى عناصر اصلى حکومت آن روز در ایران بهوجود آمد و اتّفاق افتاد.[5]
منبع
۱] - بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) ۱۳۷۴/۰۳/۱۴
[۲] - بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم ۱۳۷۹/۰۷/۱۴
[3] - بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه ۱۳ آبان ۱۳۸۸/۰۸/۱۲
[4] - بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادی سنندج
[5] - بیانات در دیدار مردم قم
حضرت معصومه سلام الله علیها از آقازاده های معروف و مشهور تاریخ است که به جهت نقش های مهمی که در دوره حیات مبارک خویش ایفا کرده است، همواره مورد عظمت و جلالت قدر در دید شعیان و علاقمندان به خاندان اهل بیت می باشد.
بعد از ورود حضرت رضا (علیه السلام) به مرو آن حضرت نامه ای را به وسیله یکی از غلامان خویش برای خواهرش فرستاد که با رسیدن نامه، بلافاصله فاطمه معصومه (سلام الله علیها) آماده سفر گشت. آن حضرت در سال 201 هجری به همراه پنج تن از برادران (فضل، جعفر، هادی، قاسم، زید) و تعدادی از برادرزادگان و کنیزان روانه خراسان شدند.
آنچنان که در تاریخ نقل شده است پس از آنکه کاروان حضرت معصومه(سلام الله علیها) به ساوه رسید، عده ای از دشمنان اهل بیت، به اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در یک درگیری نابرابر، تمام برادران و بیشتر همراهان او به شهادت رسیدند و حضرت معصومه(سلام الله علیها) بر اثر شدّت تألمات و بنا بر قولی بر اثر مسمومیت، بیمار گشت.
انتخاب نام فاطمی
در انتخاب نام ایشان نقل های متفاوت و متعددی بیان شده است. اما آنچه در این میان مشهور و معروف است آن است که با پنج دلیل این نام برای ایشان انتخاب شده است.
در میان بانوان بیت رسالت و امامت، دو بانوی آسمانی اند که از جهات گوناگون شبیه به یکدیگرند و وجه شباهت و قدر مشترک بین آن دو، فراوان است. آن دو بزرگوار، یکی حضرت زینب کبری، عقیله آل هاشم علیهم السلام است و دیگری حضرت فاطمه معصومه علیها السلام.
1) هر دو سرافرازند که دختر امام معصوم علیه السلام هستند، زینب کبری دختر بزرگوار حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و حضرت معصومه علیها السلام دختر والاگهر حضرت موسی بن جعفرعلیهما السلام.
2) هر دو بزرگوار خواهر امام معصوم اند، یکی خواهر امام حسن و امام حسین علیهما السلام و دیگری خواهر حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام است.
حضرت معصومه سلام الله علیها از آقازاده های معروف و مشهور تاریخ است که به جهت نقش های مهمی که در دوره حیات مبارک خویش ایفا کرده است، همواره مورد عظمت و جلالت قدر در دید شعیان و علاقمندان به خاندان اهل بیت می باشد
3) هر دو بانوی خاندان وحی، افتخاری دارند که عمه امام معصوم می باشند، یکی عمه حضرت امام زین العابدین علیه السلام و دیگری عمه حضرت جواد الائمه علیه السلام.
4) هر دو مورد تقدیس و تکریم امام معصوم قرار گرفته و حجّت بالغه الهی، زبان به مدح و ثنا و ستایش آن دو گوهر گران بها گشوده است.
5) هر یک از این دو بانوی بزرگ اسلام، مورد تعظیم و احترام سه امام مفترض الطاعه قرار گرفته اند: حضرت زینب علیها السلام از ناحیه پدر بزرگوارش، امیرمؤمنان علیه السلام و از سوی برادرش حضرت سیّدالشهداعلیه السلام و از ناحیه برادر زاده شان حضرت امام زین العابدین علیه السلام مورد ستایش قرار گرفتند.
بر این اساس برخی معتقدند که به دلیل آنکه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بانویی بهشتی، پیراسته از زشتی ها، غرق در عبادت و نیایش و شبنم معطر آفرینش است، یکی از دلایل معصومه نامیدن این بانو آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهراعلیها السلام در او تجلّی یافته است. براساس پاره ای از روایات، این لقب از سوی امام رضاعلیه السلام به این بانوی والا مقام اسلام داده شده است، چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی رحمه الله در این باره می گوید: امام رضاعلیه السلام در جایی فرمود: هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.
بر این اساس و بر مبنای تحلیل هایی که دانشمندان دینی ارائه می کنند،شباهت های ذکر و شده و انتخاب لقب از جانب برادر که ولی خداست،بی ارتباط با هم دیگر نبوده است و می تواند صحیح باشد.
منابع:
1. کتاب عمه سادات زندگی حضرت معصومه ( سلام الله علیها )
2. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
3. کتاب یادگار عصمت
در احادیثی حضرت عسکری(ع) خطاب به شیعیانش می فرماید:
* شما را سفارش می کنم به کوشش و راستگویی و اینکه امانت هر کسی را که به شما امانتی سپرده است، به او بازگردانید چه آن شخص، نیکوکار باشد چه تبهکار.
* برای همسایگان خود، همسایگان خوبی باشید. با آنان نماز گزارید، در تشییع جنازه های شان حاضر شوید و مریضان آنان را عیادت و حقوق شان را ادا کنید.
* اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند.
* از خدا بترسید و تقوای الهی را پیشه خود سازید و با اعمالتان زیور و زینت برای ما باشید و مایه زشتی و بد نامی ما نباشید. هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هر بدی را از ما دور سازید. زیرا هر خوبی که در حق ما گفته شود، سزاوار آنیم و هر بدی که در حق ما گفته شود، شایسته آن نیستیم.
منبع:تحف العقول
از حلقه هایمان به در افتاد رازها / با قیل و قال بی ثمر عشق بازها
دوشید فتنه ای شتران دو ساله را / بر دوششان نهاد به بازی جهازها
شوخی شده ست و عشوه نماز شیوخ شهر / زحمت به بی نمازی ما بی نماز ها
خیل پیاده ایم، کجا بازگو کنیم؟ / رنجی که برده ایم ز شطرنج بازها
در گنبد کبود زمان ما کبوتران / بستیم چشم و بسته نشد چشمِ بازها
در پیش چشم کوخ نشینان غریب نیست / از کاه، کوه ساختنِ کاخ سازها
قرآن به نیزه رفت…خدایا مخواه باز / بر نیزه ها طلوع سر سر فراز ها
منبع:
مجموعه غزل حق السکوت/ محمد مهدی سیار/ص84و85