پرسش : با وجود اين كه در اسلام ، اصل ، عمل انسان است و در آخرت بر اساس عمل هر كس به او پاداش يا جزا داده شود ، شفاعت در آخرت چه معنايي پيدا مي كند ؟ با اين كه عمل انسان ، مدار سعادت و شقاوت اوست .
علامه جعفري : اين مطلب ، صد در صد درست است . اصل با عمل انسان است . اما خداي بزرگ در درون ما يك قدرت بازسازي قرار داده است كه :
« من عمل منكم سوء بجهاله ثم تاب من بعد و اصلح فانه غفور رحيم » سوره انعام ،آيه54 كسي كه از شما به ناداني عملي را انجام داد ، پس توبه كرد .
مضمون آيه شريفه اين است كه اگر كسي اشتباه و بدي مرتكب شد و سپس توبه كرد وجبران نمود ، خدا او را مي بخشد . اگر كاخ شخصيت آدمي ويران شود و حتي يك آجر آن بماند ،واگر بخواهد ، مي تواند با يك اتصال به خدا و با يك آجر ؛ دوباره آن كاخ شخصيت را بسازد . اين است عظمت و بزرگي انسان .
اگر حتي يك آجر از آن كاخ ويران شده شخصيت به وسيله گناه -العياذ بالله- باقي بماند ، باز اگر توبه دقيق بكند جبران مي شود . در اين جا عمل چه شد ؟ عمل و شخصيت بازسازي شد . قبل از شفاعت، توبه است .قبل از شفاعت ، توبه است . قبل از شفاعت توبه حقيقي انسان هاست . به شرط اين كه حق الناس نباشد ، اما در گناه صغيره و … شفاعت نصيب انسان مي شود . در يك روايت هم ذكر شده است كه ائمه فرمودند :
اگر شما خودتان را به ما برسانيد ، از شفاعت برخوردار خواهيد شد . اگر بين ما و شما ، خداي ناخواسته ، فاصله به قدري شد كه ما نگاه كرديم و ديديم فاصله بين ما شما زياد است مثلا شخصي قاتل است ، ما در مقابل اين صاحب خون چه كار مي توانيم انجام بدهيم ؟
در محضر حكيم علامه جعفري ، ص203
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته بود وکلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو خوانده می شد :« من کور هستم لطفا کمک کنید .»
روز نامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت . نگاهی به او انداخت . فقط چند سکه در داخل کلاه بود . او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی اورا برداشت ، آن رابرگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجارا ترک کرد.عصرآن روز، روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدم های او، خبرنگاررا شناخت . از او پرسید که برروی تابلو چه نوشته است؟
روز نامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود ، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت ندا نست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی خوانده می شد :« امروز بهار است،ولی من نمی توانم آن را ببینم.»
شرح حكايت
وقتي كارتان را نمي توانيد پيش ببريد استراتژي خود را تغيير بدهيد . خواهيد ديد بهترين ها ممكن خواهد شد . باور داشته باشيد هر تغيير بهترين چيز براي زندگي است . حتي براي كوچك ترين اعمالتان از دل ، فكر ، هوش و روحتان مايه بگذاريد .
روزي بازرگان موفقي از مسافرت بازگشت
و متوجه شد خانه ومغازه اش در غياب او آتش گرفته و سرمايه
و كالا هاي گرانبهاياو همه سوخته و خاكستر شده اند و
خسارت هنگفتي به اووارد آمده است .
فكر مي كنيد آن بازرگان چه كرد ؟
-خدا را مقصر شمرد و ملامت كرد ؟ و يا اشك ريخت ؟
-پاي بر زمين كوفت و بر بخت بد لعنت فرستاد ؟
-به زمين و زمان فحش داد ؟
-زانوي غم بغل گرفت و …؟
نه هيچكدام !!
او با لبخندي بر لبان و نوري بر ديدگان ، سر بسوي آسمان بلند كرد
و گفت :خداوندا ! مهربانا ! مي خواهي كه اكنون چه كنم ؟
مرد تاجر پس ازنابوديكسب و كار پر رونقش و خاكستر شدن
حاصل تمام عمرش ، تابلويي بر ويرانه هاي خانه و مغازه اش
آويخت كه روي آن نوشته بود :
مغازه ام سوخت !
ايمانم كه نسوخته است !
فردا دوباره شروع خواهم كرد !
طلبه پايه پنجم /خانم محبوبه روديني
انرژي منفي تان را تخليه كنيد.
اگر عصباني هستيد و به اصطلاح زود جوش مي آوريد انجام فعاليت فيزيكي براي شما يك راه حل مناسب است.
هر وقت احساس كرديدداريد عصباني مي شويد بيرون برويد و بدويد و يا در خانه يك كار جسمي انجام دهيد.
مثلا كف آشپزخانه را تمييز كنيد اين طوري هم يك كار مفيد انجام داده ايد و هم احساس بهتري به شما دست مي دهد.
ادامه دارد….