چیزی که از دستم برون شود، به من باز نمی گردد.
07 تیر 1398
بخشش امام صادق علیه السلام
مردی از حاجیان در مدینه به خواب رفت و چون برخاست، پنداشت هَمْیان او را دزدیده اند. جعفر بن محمد را در نماز دید و او را نمی شناخت. بدو درآویخت که همیانم را تو برده ای. پرسید: در همیانت چه بود؟ گفت: هزار دینار. وی را به خانه برد و هزار دینار به او داد. چون مرد به خانه رفت، همیان خود را در خانه دید. عذرخواهان بازگشت. امام مالی را که به او داده بود، نپذیرفت و گفت: چیزی که از دستم برون شود، به من باز نمی گردد.» مرد خواست که او را بشناسد، به او گفتند: «جعفر صادق علیه السلام است.»گفت: چنین کرداری از چون او سزد».
منبع:
(شهیدی، 1377: 90)