چشم امید....
خاطره: زمانی جمعی از دانهدرشتهای کاشانی (مقیم تهران) منزل ما آمدند، که آقای قرائتی! الان وقت غیرت محلی است. گفتم: چه کار کنیم؟ گفتند: یک خط راهآهن میخواهند از تهران به اصفهان بکشند. قرار است از دلیجان ببرند. تو وزیر را ببین، که راه قطار را به جای دلیجان از کاشان ببریم. گفتم: راه قطار سه دلیل دارد که از کجا برود، یک: کدام راه نزدیکتر است، دو: کجا مسافرش بیشتر است، سه: کجا جادهاش ارزانتر تمام میشود. یک وقت میبینی در یک جاده سی تا پل باید بزنند، برای وزارت راه سنگین تمام میشود و همراهیشان نکردم. رفتند و گفتند: قرائتی به درد نمیخورد، خنثی است. گفتم: الحمدلله رب العالمین. البته نمایندگانی که مردم چشم امید به آنها دارند، باید به فکر حمایت از کسانی که او را انتخاب کردهاند باشند، اما به حق!
منبع:
خاطرات اقای قرایتی