چرا دل برخی انسانها در برابر حق و حقیقت تسلیم نمیشود؟
یکی از عواملی که سبب میشود تا برخی از مردم، نسبت به «حق»، موضع تهاجمی بگیرند و آنرا نپذیرند عامل «لجاجت» است. اگر کسی در زندگی خود، به جای تسلیم شدن در برابر حقایق، به لجبازی روی آورد، از درک حقیقت، محروم خواهد شد و برای همیشه، در منجلاب باطل، خواهد ماند.
عوامل مختلف میتواند در این مسئله دخالت داشته باشد:
1. تکبر:که از صفات شیطان است. شیطان نیز تکبر ورزید و در برابر حق تسلیم نشد.
2. لجاجت:یکی از عواملی که سبب میشود تا برخی از مردم، نسبت به «حق»، موضع تهاجمی بگیرند و آنرا نپذیرند عامل «لجاجت» است. اگر کسی در زندگی خود، به جای تسلیم شدن در برابر حقایق، به لجبازی روی آورد، از درک حقیقت، محروم خواهد شد و برای همیشه، در منجلاب باطل، خواهد ماند.
یکی از نمونههای قرآنی این صفت زشت، مربوط است به لجاجت فرعونیان در برابر معجزات روشن حضرت موسى(ع)؛ آنها بر آیین بتپرستى نیاکانشان لجاجت و اصرار ورزیدند و گفتند: «آیا آمدهاى که ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، منصرف سازى و بزرگى [و ریاست] در روى زمین، از آن شما دو تن باشد؟! ما [هرگز] به شما ایمان نمیآوریم!».(یونس، 78. )آن گروه گمراه، هرگز در خصوص حق یا باطل بودن آیین موسی، سؤال نکردند بلکه فقط به خاطر مخالفت آن با عمل نیاکانشان، آنرا نپذیرفتند.
در حدیثی امام علی(ع) میفرماید: «لجاجت، پر ضررترین چیزها در دنیا و آخرت است».( غرر الحکم و درر الکلم،)
بنابراین، اگر کسی در ورطه و گرداب لجاجت افتاد، حق و حقیقت را - با تمام وضوح آن- نفی، خواهد کرد و برای همیشه با باطل، همنشین خواهد شد.
3. گناه: چشم دل انسان را در برابر حقیقت میبندد و آنرا تباه میکند؛ امام باقر(ع) فرمود: «هیچ چیز بیشتر از گناه دل را تباه نمیکند؛ همانا دل با گناه درگیر میشود ولى گناه چندان به آن میپردازد (سماجت میکند) که سرانجام بر آن چیره میگردد، و دل واژگونه میشود».
4. دنیاپرستی: علایق شدید مادی و دنیاپرستی انسان را به هر انحراف و گناهی، میکشاند و همین موجب این میشود که انسان از پذیرش حق و حقیقت سر باز زند. امام على(ع) در سخنانی میفرماید:
«دنیا دوستى عقل را تباه میکند و دل را از شنیدن حکمت کَر میسازد و موجب عذاب دردناک میشود».
«دنیا را رها کن که دنیا دوستى [انسان را] کور و کر و لال و سرافکنده میسازد».
منبع:
. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 268، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص 231، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
. الکافی، ج 2، ص 136.