موضوع :مقايسه بين اديان در زمينه منجي موعود
محقق:مریم السادات حسینی
عقايد مشترك:
اديان آسماني به ظهور منجي آخرالزمان براي نجات جهان و بشريت اعتقاد دارند. واين عقيده در بين آنان شموليت بيشتري را نسبت به اديان غيرتوحيدي فرا مي¬گيرد.اين عقيدة فراگير مختص به برهة زماني خاصّي در بين آنان نيست بلك از ابتداي ايجاد اين تفكّر تا به اكنون ادامه داشته و دارد و امروزه اميد و شوق به ظهور رهاننده جزء لاينفكّ زندگي آن¬ها گرديده است.
بشارت ظهور موعود تنها از تفكّرات عدّه¬اي ظلم ديده و ستم چشيده جاري نشده است بلكه در كتب مقدّس آنان نويد روزگار رهايي به دست ابرمردي قدرتمند داده شده است. به طور مثال: در متون مقدس زرتشت، كتاب عهد عتيق يهود (تورات) و عهد جديد مسيحيت (انجيل) و قرآن مسلمانان عبارات و آياتي وجود دارد كه روزگار روشن ظهور را به نمايش گذارده است و اين بشارات خود و حجّتي است براي منتظران و دلگرمي هر چه بيشتر آنان و زنده كردن اميد به تلاش براي فردايي ديگر.
امّا ظهور موعود محدود به بشارات كتب مقدّس و به انتظار نشستن، نمي¬گردد بلكه اين اديان آسماني به طور مجموع اتفاق نظر دارند كه قبل از ظهور، دوراني سياه و تاريك تاريخ را در بر خواهد گرفت و بلاها و فتنه¬هايي دامنگير جهانيان خواهد شد به گونه¬اي شدّت بلا و رنج و سختي افزايش مي¬يابد كه هر كس انتظار مرگ خويش را مي¬كشد. مثلاً دين زرتشت اوضاع جهان را قبل از قيام اين گونه تصور كرده است كه: جامعه از هم گسيخته مي¬شود و ديو ستم ب همه چيره مي¬گردد، مردمي قساوت قلب و بي¬رحم، فاسد و خونريز روي صحنه مي¬آيند و بر مردم ضعيف فرماندهي مي¬كنند تا آن جا كه شريران و گناه¬كاران بر روي كرة زمين آقايي مي¬كنند.
شبيه چنين اوضاعي در اديان يهود و مسيحيت و اسلام نيز تدبير شده است مثلاً مسيحيت واقعه¬اي را قبل از قيام موعود به نام آرماگدون پيش¬بيني نموده است كه جنگ عظيمي رخ خواهد داد و جهان به نابودي كشيده خواهد شد و علاوه بر اين جنگ، شيوع بيماري¬هاي هلاك كننده و گسترش خشكسالي و … را نيز بيان مي¬كند.
البته ناگفته نماند كه اين اتفاقات علاوه بر رنج و مشقّت نوعي تسّلي دهنده است چرا كه به منتظران بشارت ظهور مصلح جهاني را نويد و پيام مي¬دهد. واين خود مي¬تواند مرحمي بر دل¬هاي خسته باشد.
بعد از وقوع اين حوادث نوبت به ظهور منجي مي¬رسد كسي كه با آمدنش صلح و عدالت، نيكي و شادي، آسايش و آرامش را به ارمغان مي¬آورد جهان را به گونه¬اي تغيير مي¬يابد كه صد در صد متفاوت با دورة قبل از ظهور مي¬باشد، ديگر آواي ضجّه و ناله كودكان و مادران به گوش نمي¬رسد دنيا رو به پيشرفت و ترّقي گام برمي¬دارد و از لحاظ مادّي و معنوي به رشد و بالندگي مي¬رسد.
چنان چه در عهد جديد چنين بشارت داده¬اند كه:
درياها و چشمه¬ها خواهند جوشيد، درختان پربار و گندم¬زارها پر رونق و زمين و زمان از طلا و نقره پر خواهد شد.
در كتاب مقدس يهوديان نيز چنين آمده است:
ذليلان به عدالت حكم خواهند شد و مسكينان زمين به راستي خواهند رسيد در تمامي كوه مقدس ضرر و فسادي نخواهد بود تا جايي كه شيرخواره با سوراخ مار بازي خواهد كرد.
در دين زرتشت و اسلام نيز چنين بشارت¬هايي داده شده است
از وجوه مشتركي كه مي¬توان ميان دين يهود و اسلام انتخاب نمود مسأله مهم دعا و درخواست از باري تعالي است كه هر چه سريعتر جهان را به مقدم موعود آخرالزمان روشن سازد.
آري! دين يهود داراي مراسمات عبادي است كه در زمان¬هاي خاصي و با آداب و رسوم خاصي صورت مي¬گيرد به طور نمونه، مراسم سبت و اعياد كه در آن دعاهاي خاصي قرائن مي¬گردد همچون اميد به نجات از تبعيد و برپايي شكوهمند ملّت يهود، كاميابي، طول عمر و سلامت و …
يا از جمله دعاهايي كه به هنگام كه سال نو و يا روز كفّاره مي¬خوانند كه مضمون آن¬ها از عالي¬ترين دعاها در نزد يهود است كه به عقيدة آنان دورة مسيحايي را نزديك مي¬سازد.
دين مقدس اسلام نيز مراسمات باشكوهي دارد از جمله روز ميلاد منجي عالم، كه نيمه شعبان ناميده مي¬شود. و مسلمين آن روز را مقدس شمرده و جشن مي¬گيرند و با انجام عباداتي خاص در اين روز دست دعا براي فرج آخرين ذرّيه پيامبر[7] برمي¬دارند. همچنين دعاهاي ديگري در متون مقدس اسلام آمده است از جمله دعاهاي عهد كه در صبح قرائت مي¬گردد و دعاي ندبه كه روزهاي جمعه برپا مي¬گردد و مضمون همة اين¬ها فرج مهدي«عج» و قرار گرفتن در صف ياران موعود و شكست و نابودي سلطه¬گران جهان مي¬باشد.
وجه شباهتي كه بين دين مسيح و اسلام است در اين است كه زمان ظهور تعيين نشده است چنان كه در عهد جديد چنين آمده كه هيچ كس زمان ظهور را نمي¬داند لذا آماده باشيد و كمربندهاي خود را محكم ببنديد و چراغ¬هاي خود را افروخته داريد گويا كه اكنون خواهد رسيد. در اسلام هم، زمان ظهور موعود تعيين نشده حتي از سوي پيامبر و ائمه[E]. چنان كه هركس از آن¬ها مي¬پرسيد مي¬فرمودند جز خدا كسي اطّلاع ندارد به گونه¬اي كه خود حضرت حجّت«عج» هم زمان ظهورش را آگاه نيست.
همان طور كه قبلاً گفتيم، در كتاب مقدس اديان بشارت به منجي داده شده است در كتاب مقدس اسلام نيز يعني قرآن و روايات اهل بيت[E] بشارت به ظهور فردي از اولاد پيامبر خاتم[7] داده شده است او منجي بر حقّ شناخته خواهد شد چرا كه صاحب ديني است كه آخرين و كامل¬ترين دانسته شده است و آخرين وجه مشترك آن كه همه اديان بالاتفاق مدت حكومت منجي موعود را تا روز قيامت مي¬دانند و با برپايي عظيم و گستردة قيامت، جهان براي رستاخيزي دوباره آماده خواهد شد.
وجوه تفاوت:
اولين وجه متفاوت بين عقيده اديان را مي¬توان شخص موعود دانست كه چه كسي با چه مشخصاتي و چه گونه قيام خواهد كرد؟
زرتشت قائل به سه منجي رهاننده است و به اعتقاد آنان دو منجي اول يعني هوشيدر و هوشيدر ماه هر كدام در برهه-اي از تاريخ حكومت مي¬كنند و جهان را از ظلم و نيستي نجات مي¬دهند و زمينه را براي قيام موعود آخرين آماده مي-سازند.
يهود معتقد است كه شخصي به نام «ماشيح» موعود آخرالزمان است حال بگذاريم از اين كه ماشيح را همان حضرت عيسي[A] مي¬دانند يا خير؟ كه اقوال آنان گذشت.
مسيحيان در انتظار ظهور مجدّد حضرت عيسي[A] هستند يعني معتقدند كه حضرت عيسي پس از صليب كشيدن دوباره زنده خواهد شد و موعود شناخته خواهد شد.
امّا بنابر اعتقاد مسلمانان منجي بر حقّ، حضرت مهدي«عج» است كه فرزند امام حسن عسگري[A] و از سلالة پاك فاطمه بنت محمد«ص» است اوست كه خدا وعدة ظهورش را در قرآن داده است و اوست كه ظلم و ستم را بر خواهد انداخت و حضرت عيسي[A] بعد از حضرت مهدي[A] رجعت خواهند نمود و در صف ياران آن حضرت قرار خواهد گرفت.
دوم آن كه عقايد مختلف در بين اديان ذكر برخي از علائم قبل از ظهور است. چنان كه قبل هم گفتيم همگي اديان اتفاق نظر دارند كه قبل از ظهور موعود حوادثي رخ خواهد داد از جمله شيوع بيماري و گسترش جنگ و خونريزي و ظلم و ستم.
دين اسلام علاوه بر اين حوادث، به ذكر رخدادهايي مي¬پردازد از جمله:
صحيحة آسماني، ندايي است كه بر اساس برخي از روايات ندا جبرئيل است و در ماه رمضان شنيده خواهد شد. و يا خروج افرادي كه جنگ بسيار كنند ويا تسلط زن¬ها بر امور اجتماعي كه مفاسد زيادي در پي خواهد داشت و همچنين گناهان علني از جمله ميگساري و ربا و تجاوز به ناموس ديگران و …
از جمله تفاوت عقيدة ديگر آن كه در اسلام به طور كامل دستاوردها و فعاليت¬هاي امام عصر«عج» را تبيين مي¬كند. بعد از قيام، حضرت به انجام برنامه¬هاي فرهنگي چون، احياء كتاب و سنّت حقّه، گسترش معرفت و اخلاق، مبارزه با بدعت¬ها و … به انجام برنامه¬هاي اجتماعي: احياء و گسترش امر به معروف و نهي از منكر، مبارزه با مفاسد، اجراي حدود الهي و … مي¬پردازد. همچنين عقول مردم به گونه¬اي رشد مي¬كند كه هركس در خانة خود باشد علم فرا مي¬گيرد.
آخرين تفاوت ميان دين اسلام و اديان ديگر را مي¬توان مسأله مهم رجعت دانست.
رجعت يعني بازگشت گروهي به عالم دنيا در زمان قيام حضرت مهدي[A] واين جزئي از عقيدة شيعيان به شمار مي-آيد.
در آخر با توجه به تفاوت¬هايي كه دين اسلام با اديان ديگر دارد و برتري خاص اين دين به عنوان كامل¬ترين و آخرين شريعت كه بر پيامبر خاتم خود يعني حضرت محمد«ص» نازل شده و كتاب آسماني مسلمانان كه آخرين معجزة الهي است قرآن ناميده مي¬شود و با توجه به اين كه در كتاب مقدس اديان ديگر وعدة بشارت اين دين داده شده است لذا بنابر آيات وارده و با گواهي خود قرآن، منجي حقيقي و موعود آخرالزمان فقط و فقط حضرت مهدي«عج» است كه هم اكنون نيز زنده¬اند امّا فقط از ديدگان غائب و چون خورشيد پشت ابر مفيد فايده و بر احوالات جهان و مردمان آن احاطه دارند.
ظهورش نزديك باد.
میلاد منجی عالم بشریت بر عموم مسلمانان به ویژه منتظران ظهورش مبارک باد.
تدوین وتحقیق
گروه صالحین
امام علی (ع)می فرمایند :کسی را که نزدیگانش واگذارد بیگانه اوراپذیرا می گردد
نکتهای برداشتی از حکمت فوق :
1_اگر صلحه رحم با فرزندان و خویشان برقرارشود ؛فرزند و خویشان با کسی که شایستگی ارتباط را ندارد دیدو بازدید نمی کند .
2_اگر مؤمنین از اجناس و تولیدات داخلی خود استفاده کنند دیگر نیاز به ورور اجناس خارجی نیست .
3_اگر مؤمنین با یکدیگربرخورد صمیمی و دوستانه داشته باشند فرهنگ دینی را به یکدیگر منتقل کنند دیگر جایی برای فرهنگ غیر دینی و ارتباط با غیر مؤمن نیست .
محققین:دانش پژوهان حوزه علمیه کوثر
خداجویی ومعنویت گرایی در یاران امام حسین (ع) ویاران امام زمان (عج)
قیام امام حسین (علیه السلام) ونهضت حضرت مهدی (عج)در برخی عناصر مشترک و در برخی شاخصه های دیگر متفاوت هستند .شیخ جعفر شوشتری در کتاب فوائد المشاهده روایت کرده که حضرت سید الشهید در کربلا به اصحاب خود فرمودند :
« هرکس مارا به جان خودش یاری نماید در درجات عالیه بهشت با ما خواهد بود . جد بزرگوارم حضرت محمد (ص ) به من خبر دادند که فرزندم حسین در زمین کربلا در حالی که بی کس وتنها و تشنه باشد شهید خواهد شد هر کس او را یاری کند، مرا یاری کرده است و فرزند او حضرت قائم را یاری کرده است ، و هر کس ما را به زبان خود یاری نماید ، در روز قیامت در زمره ی ما خواهد بود .»
معنی سخن آن است که به یاری امام حسین (ع)، یاری امام زمان (عج)حاصل می شود .
پس می توان گفت قیام عاشورا آغاز راهی است که اکمال و اتمام آن در عصر ظهور وبه واسطه قیام حضرت مهدی (عج) به منصه ظهور خواهد رسید و در واقع این دو قیام با انگیزه و با اهدافی مشترک به وجود آمدند .
در این نوشتار به یکی از ویژگی های مشترک یاران امام عاشورا و امام زمان (عج) پرداخته می شود .
خداجویی و معنویت گرایی ، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی از والاترین و زلالترین حالات آدمی است که پیشوایان الهی در بالاترین درجه ازاین مقام ، بوده اند. در همین راستا ، خدا محوری و معنویت یاران امام حسین (ع)، در شب عاشورا جلوه ی خاصی به خود گرفت؛ به گونه ای که صدای عبادت و نیایش ونماز شب آنان در خیمه ها پیچیده بود .
خداجویی و توحید سر لوحه عقاید یاران مهدی (عج) نیز هست . آنان خدا را به شایستگی شناخته وهمه وجودشان ، غرق جلوه ی نور ایزدی است . چنانچه امام صادق (ع) درباره آنان فرموده است :
«آنان مردانی هستند که گویا دلشان نور باران است ؛ از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند و برای کسب توفیق شهادت ، دعا می کنند»
امیرالمومنین علی (ع) نیز یاران مهدی (عج) را گنج هایی آکنده از معرفت خدا می داند. در همین باب ، قرآن کریم آمده است که هم خداوند آن ها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند؛ و این فضل خداست که به هر کس بخواهد و شایسته باشد می دهد .پس می توان دریافت، هر چه خوبی و زیبایی و فضیلت است در سیمای یاران امام عاشورا و امام زمان (عج) یافتنی است ومطالعه ی زندگی آنان تماشای شفاف ترین آینه ها و عالی ترین اسوه ها و سر مشق هاست .مرور این عظمت ها ، شناخت « صراط مستقیم رستگاری » است.به راستی که جوشش خون اباعبدالله الحسین (ع) واصحاب عاشورائیش محرک و زمینه ساز اصلی قیام جهانی مهدوی موعود است.
منابع:
شیوه های یاری قائم آل محمد(ص)،میرزا محمد باقر فقیه ایمانی،1388،عطر عترت،ص151.
شمیم،گزیده ای از مباحث درباره امام زمان(عج)،محققان مرکز مهدویت،تابستان 88،ص36.
حسین بن علی،جواد فاضل،زمستان85،مؤسسه انتشارات امام عصر،ص307.
محققين:دانش پژوهان حوزه علمیه کوثر(س)
بد حجابی و بیماری های روانی
علت بیماری های روانی که دردنیای غرب زیادشده ، آزادی اخلاقی جنسی و تحریکات فراوان است. نبود حریم میان زن و مرد ، بی بند وباری و هیجانها را فزونی می بخشد و پیامد آن بیماری روانی است. به علت اثری که دیدن یک زن زیبارو در یک مرد می تواند داشته باشد به خصوص پسرهای نوجوان(حتی پیش از بلوغ) که دچار طوفان های شخصیتی و شهوانی می شوند و از آنجا که امکان ارضای این میل برایشان وجود ندارد ممکن است دچار صدمات روحی و یا خودارضایی شوند. در اینجا وجود حجاب باعث میشود که چنین طوفانهایی با تأخیر صورت گیرند و موکول به زمانی میشوند که پسرها به بلوغ فکری و جنسی رسیده اند.
يکي از فوايد و آثار مهم حجاب در بُعد فردي، ايجاد آرامش رواني بين افراد جامعه است که يکي از عوامل ايجاد آن عدم تهييج و تحريک جنسي است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادي معاشرتهاي بيبندوبار ميان زن و مرد، هيجانها و التهابهاي جنسي را فزوني ميبخشد و تقاضاي سکس را به صورت عطش روحي و يک خواست اشباع نشدني درميآورد. غريزهي جنسي، غريزهاي نيرومند، عميق و دريا صفت است که هرچه بيشتر اطاعت شود بيشتر سرکش ميگردد؛ همچون آتشي که هرچه هيزم آن زيادتر شود شعلهورتر ميگردد. بهترين شاهد بر اين مطلب اين است که در جهان غرب که با رواج بيحيايي و برهنگي، اطاعت از غريزهي جنسي بيشتر شده است، هجوم مردم به مسئلهي سکس نيز زيادتر شده و تيراژ مجلات و کتب سکسي بالاتر رفته است. اين مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادي است که قايلاند همهي گرفتاريهايي که در کشورهاي اسلامي و شرقي بر سر غريزهي جنسي وجود دارد، ناشي از محدوديتهاست؛ و اگر به کلي هرگونه محدوديتي برداشته شود و روابط جنسي آزاد شود، اين حرص و ولعي که وجود دارد، از بين ميرود.البته از اين افراد بايد پرسيد؛ آيا غرب که محدوديت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسي در بين آنان فروکش کرده است يا افزايش يافته است؟!
پاسخ هر انسان واقعبين و منصفي به اين سؤال اين است که نه تنها حرص و ولع جنسي در غرب افزايش يافته است، بلکه هر روز شکلهاي جديدتري از تمتّعات و بهرهبرداريهاي جنسي در آنها رواج و رسميت مييابد.يکي از زنان غربي منصف، وضعيت جامعهي غرب را در مواجهه با غريزهي جنسي اينگونه توصيف کرده است:
«کساني ميگويند مسئلهي غريزهي جنسي و مشکل زن و حجاب در جوامع غربي حل شده است؛ آري، اگر از زن رويگرداندن و به بچه و سگ و يا همجنس روي آوردن حل مسئله است، البته مدتي است اين راه حل صورت گرفته است .»
بدون شک جامعه اي از سلامت کامل برخوردار است که خانواده به عنوان جزء کوچک آن جامعه از سلامت و استحکام کامل و کافي برخوردار باشد، از اين رو، اگر خواهان سلامت و تقويت بنيان جامعه هستيم، بايد همه نيروهاي خود را در جهت استحکام و تقويت پيوندهاي خانوادگي بسيج کنيم. در جامعه اي که برهنگي بر آن حاکم است هر زن و مردي، همواره در حال مقايسه است مقايسه ي آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ريشه ي خانواده را مي سوزاند اين است که اين مقايسه آتش هوي و هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مي زند.
هر عملی که انسان انجام میدهد ناشی از نیازهای وجودی فرد است و بدحجابی نیز دلائلی فردی دارد و زن یا مرد بدحجاب ممکن است بنا به دلایلی از قبول پوشش مناسب خودداری کند. بیماریهای روانی منجر به بدحجابی میشود . از نظر علم روانشناسی بیماریهای روانی از جمله هیستری، عقده حقارت، سادیسم ، مازوخیسم ، اختلال شخصیت ، پارانوئید ، تماشاگری ، نمایشگری ، مبدل پوشی و … میتواند علت بدحجابی باشد.
هیستری
در این بیماری، فرد علاقه بسیاری به جلوهگری دارد و مشکلات روحی و روانی منشا بیماری هیستری است.
افسردگی یکی از آثار و نشانههای بیماری هیستری در فرد است، چنین افرادی برای ارضای بیماری خود مرتب به دنبال مدلهای بهتر، بالاتر، زیباتر و جذاب هستند.
عقده ی حقارت
عقده حقارت از مهمترین علتهای بدحجابی است.ناکامی قدرت خواهی عقده ی حقارت را ایجاد می کند .یعنی احساس عدم کفایتی که مرکز بسیاری از اختلالات روان رنجوری است. به طور کلی عقده ی حقارت مجموغه ای از تصورات منفی است زمانی بروز میکند ، که فرد در رسیدن به هدف شخصی ناکام بماند .یکی از طرق کاهش رنج عاطفی ناشی از عقده ی حقارت پرداختن به رفتار جبرانی است مثلا زمانی که فردی در خانواده و جامعه مورد تحقیر قرار میگیرد و خانواده به او توجهی ندارد و نظراتش را محترم نمیداند در اثبات زیبایی درونی خود ناکام مانده و به دنبال راهی برای جلوه دادن این زیباییهای درونی است تا روی این عقده سرپوش بگذارد.
سادیسم
سادیسم نیز نوعی بیماری است که از افسردگی سرچشمه میگیرد و فرد بیمار به آزار دیگران علاقه دارد.
فرد مبتلا به سادیسم با پوشش نامناسب در بین جامعه رفت و آمد میکند و حس شهوت و غریزه جنسی را در جوانان بیدار میکند و آنها را دچار مشکل میسازد.
فردی که سادیسم دارد از شعلهور شدن غریزه جنسی در فرد و عدم دستیابی به آن لذت میبرد و خود را قهرمان این عرصه تصور میکند.
مازوخیسم
علت دیگر گرایش به پوشش نامناسب را می توان خودآزاری یا مازوخیسم ذکر کرد . فردی که به دلایل مختلف خود را عقبمانده میداند، نسبت به خود بیتفاوت میشود و از بیماری یا شکست اجتماعی خود ناراحت نمیشود. : فرد مبتلا به مازوخیسم به علت آزار رساندن به خود، خودش را در معرض حوادث برخاسته از فحشا و فساد میگذارد و چنین افرادی هر قدر هم که در دامان بیعفتی فرو روند، برایشان اهمیتی ندارد، زیرا هیچ قانون و مقررات و صلاح و ثوابی را در نظر نمیگیرند و حتی آنها با خود بیگانه هستند. زنان ودختران با پوشش نامناسب در فعالیت های اجتماعی، به جوانان و مردان بزهکار اجازه خواهند داد تا به حریم آنان تجاوز کنند و مورد اذیت و آزار خود قرار دهند. آزار طلبی جنسی تمایلی است به تجربه هیجان جنسی حاصل از رنج ودردی که شخص می برد . ویژگی های آزارطلبانه شخصیت تمایلاتی است مثل میل به شکست خوردن در انجام یک تکلیف و یا نیاز به شرمزده شدن . رنجی که فرد آزارطلب می برد در واقع باجی است که می پردازد تا مجوزی برای تجربه ای شهوانی به دست آورد . در واقع آزارطلبی نقطه شروع بسیاری از ناهنجاری ها، مزاحمت ها و بی احترامی هایی است که افراد جامعه برای یک دیگر به وجود می آورند و بد حجابی عامل بسیار مهمی در ایجاد این مزاحمت ها به شمار می آید، دختران بزرک کرده با پوشش های زننده و گاه بسیار تهییج کنده، در جامعه خود را ارائه می نمایند تا شاید نگاه های آلوده بیشتری را به خود جلب کنند و از این طریق،حس خودآرایی و خودنمایی را به نحوی ارضا کنند، ولی این سرابی بیش نیست و عاقبت پشیمان خواهند شد که دیگر راه بازگشت نخواهند داشت. خداوند در قرآن کریم به پیامبرش(ص) می فرماید :«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ ِلأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُوءْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُوءْذَیْنَ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا.
ای پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو پوشش های خود را برخود فروتر گیرند. این برای آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک تر است و خدا آمرزنده مهربان است.
در شأن نزول این آیه آمده، هنگامی که شب ها زنان برای نماز به مسجد می رفتند، بعضی از جوانان هرزه بر سر راه آنها می نشستند و آنان را با مزاح و سخنان ناروا آزار می دادند و مزاحم آنها می شدند. این آیه به زنان دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا از کنیزان، آلودگان و یهودیان شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.
پس جامعه ای که بخواهد ثبات امنیتی بیشتری داشته و از ناهنجاری ها به دور باشد باید خود را از عواملی که باعث ناهنجاری و بزه می شود، دور نگه دارد و حجاب بهترین وسیله ای است که زنان و دختران را از آزار جنسی محافظت می کند.
اختلال شخصیت
اختلال شخصیت نوعی اختلال رفتاری است که مشخصه ی آن مشکلات بسیار در انطباق اجتماعی است.کسی که دچار اختلال شخصیت است لزوما احساس نمی کند که اشکالی دارد ولی غالبا دیگران او را پر درد سر یا آزار دهنده میدانند.
شخص مبتلا به اختلال شخصیت نمیخواهد عرف جامعه را رعایت کند . شغلش را مدام تغییر میدهد و کمتر پیش می آید که بتواند با یک کارفرما سر کند . و هر وقت که فرصت مناسبی پیدا کند دروغ میگوید و تقلب میکند و در مواقع حاد نمیتواند در زندگی مشترک موفق باشد و به طور دائم و همیشگی با یک نفر زندگی کند.
پارانوئید
افراد مبتلا به این بیماری از نظر اعتقادات دینی معمولا در حد بسیار ضعیفی اند و بی توجه نسبت به آن . اینگونه افراد هیچ لزومی در رعایت شرع نمی بینند و خود را موظف به پیروی از عرف جامعه نیز نمی دانند . این افراد هرگونه استدلالی را نسبت به لزوم رعایت حجاب مطرود می دانند . در واقع افراد مبتلا استدلال ناپذیرند و تمامی اعمالشان را من حیث المجموع درست و کامل می پندارند .
منابع:
دایرة المعارف روانشناسی،فرانک برونو
شراب شیطان،مرضیه تجری
موضوع :اهميت و جايگاه بصيرت از منظر اسلام
محقق:معصومه زنگانه
اهمیت و جایگاه بصیرت :
این تحقیق بنا دارد ،که به اهمیت و جایگاه بصیرت در نگاه اسلام ، امام و رهبری دست پیدا کند . اما از آنجا که در موضوع اصلی پژوهش سخنان امام و رهبری مورد لحاظ واقع شده، از این رو غالب سخنانی که در این فصل به میان خواهد آمد، جدای از آیات و روایات، سخنان این دو بزرگوار خواهد بود .ابتدا با چند جمله از آیات و روایات اهمیت بصیرت را بیان می کنیم ؛ سپس برای روشن تر شدن اهمیت و جایگاه (بصیرت ) کاربردهای آن را از دریچه ی آیات روایات و امام و رهبری که از اولویت و حساسیت بیشتری بر خوردارند، تبیین و مورد بررسی قرار خواهیم داد .
در زمینه ي اهمیت و جایگاه بصیرت آیات و روایات فراوانی وجود دارد اما از آنجا که ذکر همه ی موارد آن در این تحقیق قابل گنجایش نيست ، از این رو نوشته ی حاضربه بررسی برخی از آن هاخواهد پرداخت . با مراجعه به آیات روح بخش قرآن کریم مشاهده می شود که از ویژگی های پیامبران الهی داشتن بینش صحیح از رفتارها و کردارهاست و نیز جامعه ی اسلامی و پیروان دین را نیازمند به این ویژگی ها دانسته است .
آن جا که خداوند متعال می فرمایند : (قُل هذه سبیلی اَدعوا اِلیَ اللهَ عَِلی بَصیرۀٍٍ اَنا وَ مَنِ اتَّبَعَنی ؛ بگو این راه من است ؛ من و پیروانم با بصیرت کامل ، همه ی مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم) .ارزش و اهمیت بصیرت در برخی از آیات قرآن از جمله (آیه 50/ سوره مبارکه انعام ) به گونه ای دیگر حاصل می شود . (قُل هَل یَستَوی الاَ عمی وَ البصیر :بگو آیا مساوی هستند کوروبینا ؟) که در این آیه خداوند با برتر شمردن بینایی بر نابینایی و کوردلی جایگاه بصیرت را روشن می سازد .
در روایات نیز وجود بصیرت در افراد از اهیمت ویژه ای برخوردار شده است به گونه ای که پیامبر اکرم (صلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه و سَلَّم ) می فرمایند (لَیسَ الاَعمی یَعمی بَصَرُهُ، اِنّما الاَعمی مَن تَعمی بَصیرَتُهُ ، کور آن کسی نیست، که دیده اش کور باشد ، بلکه کور واقعی کسی است که(چشم ) بصیرتش کور باشد) .
همچنين مولا امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) نیزدر این زمینه فرموده اند : (فَقدَ البَصَر اَهوَن مِن فَقدِ البَصیرة) چشم سر نداشتن آسانتر از فقدان بصیرت است )برای روشن شدن سخن حضرت، لازم به ذکر است که چشم یکی از نعمت های الهی به شمار می آید که انسان به واسطه ی آن بسیاری از چیزها از جمله رنگ ، شکل و مقدارها را می تواند تشخیص دهد ، اما خداوند ابزارهای دیگری چون گوش و سایر حواس را به انسان عطا نموده است ،که توسط این حواس شخص نسبت به بسیاری از مسائل موجود در جامعه می تواند شناخت به دست آورد . انسانی که ازچشم ظاهری بی بهره می باشد؛ فقط از نگاه هر آنچه دیدنی است محروم می شود؛ اما انسانی که بصیرت ندارداز همه ی معارف بی بهره خواهد بود؛ نه فقط از دیدنی ها . لذا تمام معارف توسط بصیرت که همان بینایی قلبی است ، حاصل خواهد شد .
درجای دیگر به حضرت علي (ع)،نتیجه ی بی بصیرتی زندگی افراد را مانند کسی می دانند که به بیراهه رفته و هر چه بیشتر پیش می رود از مسیر اصلی دورتر می گردد. در ادامه نیز باید گفت از آنجا که امام خمینی (ره ) و مقام معظم رهبری(دام بركاته ) ادامه دهنده ی اهداف پیامبر عظيم الشأن و اهل بیت (عليه السلام ) می باشند؛ لذا سخنان آنان ، مبنی بر لزوم بصیرت در عرصه های مختلف زندگی با توجه به شرایط پیچیده ی جهان و همچنین با نظر به این امر که اطاعت از رهنمودهای این دو بزرگوار به عنوان ولی فقیه جامعه ی عصر خود بر هر فرد مسلمانی واجب شده ، مورد بررسی واقع قرار خواهدگرفت. و با تحلیل و بررسی برخی از بیانات این دو اندیشمند سیاسی جامعه ی اسلامی در دوران حاضر ، که خود نمونه ی والای افرادبصیر هستند ، نوشتار حاضر اهمیت و جایگاه مسئله ی (بصیرت ) را در عصر معاصر روشن مي سازد .
1