رهبر معظم انقلاب (دام عزه)فرمودند:
بدانید که بدون تحقیق، بدون نوآوری، بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای انسان نمی تواند به هدفهای والا دست پیدا کند. اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد; نتیجه اش یک جا ایستادن، در جا زدن و با دنیای پیرامون خود به تدریج بیگانه تر شدن است.
منبع:سایت مرکز مدیریت حوزه های علمیه
منظور از وحدت اسلامی، همکاری و تعاون پیروان مذاهب اسلامی براساس اصول مسلّم و مشترک اسلامی و اتخاذ موضع واحد برای تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامی و موضع گیری واحد در برابر دشمنان اسلام و احترام به التزام قلبی و عملی هریک از مسلمانان به مذهب خود است.وحدت اسلامی که معمار آن پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ، یکی از عوامل مهم پیشرفت ها و پیروزی های پی درپی اسلام بوده است. بی شک پیامبر پس از تحمل سختی های بسیار که برخاسته از ایمان سرشار الهی او بود، توانست بین قبایل متفرق و متنازع عرب جاهلی، که برخی از آنها سابقه جنگ ها و نزاع های چند صد ساله داشتند، همدلی و الفت ایجاد کند و براساس وحدت اسلامی، تمدنی نو و جامعه ای نمونه بسازد.
منظور از وحدت اسلامی، وحدتی است که عامل قاطع پیروزی است. این نوع از وحدت، وحدت دل هاست و تحقق آن وابسته به عوامل مادی نیست و برخاسته از ایمان به توحید و معاد است، اما وحدت هایی که براساس منافع سیاسی، قومی و قبیله ای و طبقاتی و یا براساس عامل جغرافیایی است، وحدت حقیقی به شمار نمی آید و ازاین رو، پایدار نیست. سراسر سیره رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ سرشار از وحدت بخشی بین مسلمانان و پرهیز از اختلاف و تفرقه است که از مشهورترین آنها ایجاد پیمان اخوت بین مهاجرین و انصار بوده است.
منبع:
محمد مقدس، تهران، مجمع تقریب، 1383، ص 218.
س: در مورد محاسبه اعمال و نحوه اين محاسبه توضیح بفرماييد؟
ج: محاسبه معلوم است ديگر. آدم شب كه مي خواهد از كار كنار بكشد و بخوابد ببيند صبح تا حالا چه كار كرده است؟ يك حساب اجمالي از كارهایی كه با چشم و گوش و زبان و دست و پا انجام داده استبکند و ببيند در آن گناه بوده است يا نه؟ اگر گناه است استغفار كند و تصميم بگيرد که فردا ديگر انجام ندهد، اگر گناهي نيست سپاسگزاري كند و فردا ادامه بدهد.
امّا مراقبت مهمتر از محاسبه است. چون اگر مراقبت نباشد حرام از دست آدم در مي رود (انجام میدهد). ولی مراقبت نميگذارد. لذا امام صادق صلوات الله و سلامه عليه فرمودند: سه چيز سيدُ الأعمال است و يا مشكلترين كارهاست[1]، يكي از آنها را فرمودند: همين مراقبت است. فرمودند: «ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِ حَالٍ»،در هر حالي، هر كجا هستي، بيابان، خيابان، در اتاق، بيرون، به ياد خدا باش. فرمودند: نه اينكه شما بگويي «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقَطْ» ، نه، منظورم اين نيست، اگر چه اين هم ياد خداست، امّا آن چيز كه من ميخواهم بگويم آن مقدمه تربيتي دارد، اين نيست. فرمودند: آن اين است، هر وقتي خواستي با چشم نگاه كني، با زبان حرف بزني، با گوش بشنوي، با دست و پا كاري بكني، فوراً ببين حلال است يا حرام؟ اگر ديدي حلال است انجام بده امّا اگر حرام بود تركش كن، اين مراقبت است. اگر دو سه هفته اين جوري كار كني آدم ميتواند مسلّط بر اعضاء شود و ديگر از او كار حرام سر نزد. و الّا اگر مراقبت در انجام عمل نباشد آدم طبق عادت معمول عمل میكند از لاي دستش حرام در ميرود آن وقت شب بايد با محاسبه آن را گير بياورد، مراقبه كار محاسبه را هم آسان ميكند.
منبع:پرسش و پاسخ از سالک الی الله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه/مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه
توصیه به علم در اسلام :
استاد اهمیت اسلام به مسأله علم و علم آموزی را کم نظیر می دانند واهمیت آن را در متن دستورات دین چنین بیان می کنند: از قدیمترین زمانی كه كتب اسلامی تدوین شده در ردیف سایر دستورهای اسلامی ، از قبیل نماز و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منكر ، بابی هم تحت عنوان ” باب وجوب طلب العلم ” باز شده و علم به عنوان یكی از فرایض شناخته شده.
از طرفی اسلام تمام موانع و قیود برای علم آموزی را از سر راه طالب علم برداشته است شهید با ذکر احادیثی این قیود و رفع آن ها را اینگونه بیان می نمایند:
1-«طلب العلم فریضه علی كل مسلم» میفرماید جستجو و طلب علم بر هر مسلمان واجب است ، هیچ استثنائی ندارد ، حتی از لحاظ زن و مرد هم استثنائی ندارد ، چون مسلم یعنی مسلمان ، خواه مرد باشد و خواه زن ، به علاوه اینكه در بعضی از نقلهای كتب شیعه كه در ” بحار الانوار ” نقل میكند ، كلمه « و مسلمه » هم تصریح و اضافه شده. این حدیث میفرماید فریضه علم یك فریضه عمومی است ، اختصاص به طبقهای یا صنفی یا جنسی ندارد . ممكن است یك چیز مثلا بر جوانان فرض باشد نه بر پیران ، بر حاكم فرض باشد و نه بر رعیت ، یا بر رعیت فرض باشد نه بر حاكم ، وظیفه مرد باشد نه وظیفه زن ، مانند جهاد و نماز جمعه كه فقط بر مردان فرض است ، بر زنان فرض نیست ، اما این فریضه كه نامش فریضه علم است بر هر مسلمانی فرض است و هیچگونه اختصاصی ندارد .
2-«اطلبوا العلم من المهد الی اللحد». ممكن است فریضه و تكلیفی از لحاظ زمان محدودیت داشته باشد و نشود در هر زمانی به او پرداخت . مثلا روزههای واجب وقت و زمانش معین است و آن ماه مبارك رمضان است ، و حتی نماز از لحاظ ساعت شبانه روز وقت معینی دارد و فقط در ساعات معین بایدانجام گیرد . حج واجب است اما در همه وقت نمیشود آن را بجا آورد ، موسم معین دارد و آن ماه ذی الحجه است ، ولی فریضه علم محدود به هیچ وقت ، هیچ زمان و هیچ سن و سال نیست و اگر وقت روزه ، ماه رمضان و وقت حج ، ماه ذی الحجه و وقت نماز ظهر مثلا از ظهر تا نزدیك غروب است ، وقت تحصیل علم از گهواره تا گور است .
3-جملهای از رسول اكرم ( ص ) روایت شده به این عبارت : «الحكمة ضاله المؤمن یأخذها اینما وجدها»،یا به این تعبیر : « كلمة الحكمة ضالة المؤمن فحیث وجدها فهو احق بها »یعنی حكمت گمشده مؤمن است ، و هر كس كه چیزی گم كرده آن را در هر نقطه كه پیدا كند معطل نمیشود و برمیدارد . در فرا گرفتن علم ، یگانه شرط اینست كه آن علم درست و صحیح و مطابق با واقع و حقیقت باشد ، شما به آن كسی كه علم و حكمت را از او فرا میگیرید كار نداشته باشید. این احادیث ، قید و محدودیت را درباب علم از لحاظ صرف ارتباط ، یعنی از لحاظ كسانی كه یك نفر مسلمان علم خود را از آنها فرا میگیرد برداشته است . زیرا ممكن است یك وظیفه ای از این نظر محدود باشد . مثلا نماز جماعت را باید به یك نفر اقتداء كرد ، اما شرط دارد ، شرطش این است كه مسلمان باشد ، مؤمن باشد ، عادل باشد . اما در تعلیم و تعلم هیچیك از این شرطها منظور نشده.
آن چه در ذیل این بحث(توصیه اسلام به علم) شایسته است به آن پرداخته شود منطق قرآن و سیره امامان معصوم (علیهم السلام) به عنوان دو رکن اصلی اسلام است.
منبع:
مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص257
مرتضی مطهری، ده گفتار،ص171
يك ملت، با اقتدار علمى است كه مىتواند سخن خود را به گوش همهى افراد دنيا برساند؛ با اقتدار علمى است كه مىتواند سياست برتر و دست والا را در دنياى سياسى حائز شود.
در اين زمينه كه علم نياز است، شماها مىدانيد، اما خوب است مجدداً من اين را بگويم كه حقيقتاً كشورى كه دستش از علم تهى است، نميتواند توقع عزت، توقع استقلال و هويت و شخصيت، توقع امنيت و توقع رفاه داشته باشد. طبيعت زندگى بشر و جريان امور زندگى اين است. علم، عزت ميبخشد. جملهاى در نهجالبلاغه هست كه خيلى جملهى پرمغزى است. ميفرمايد: «العلم سلطان»؛ علم اقتدار است. «سلطان» يعنى اقتدار، قدرت. «العلم سلطان من وجده صال و من لم يجده صيل عليه»؛ علم اقتدار است. هر كس اين قدرت را به چنگ آورد، ميتواند تحكم كند؛ ميتواند غلبه پيدا كند؛ هر كسى كه اين اقتدار را به دست نياورد، «صيل عليه»؛ بر او غلبه پيدا خواهد شد؛ ديگران بر او قهر و غلبه پيدا ميكنند؛ به او تحكم ميكنند.
عزيزان من! ما ميخواهيم كشور را علمى كنيم؛ اما هدف از علمى شدن كشور اين نيست كه كشور را غربى كنيم. اشتباه نشود. غربيها علم را دارند، اما در كنار علم و آميختهى با اين علم چيزهائى را هم دارند كه از آنها ميگريزيم. ما نميخواهيم غربى بشويم؛ ما ميخواهيم عالم بشويم. علمِ امروزِ دنيائى كه عالم محسوب ميشود، علم خطرناكى براى بشر است. علم را در خدمت جنگ، در خدمت خشونت، در خدمت فحشا و …، در خدمت مواد مخدر، در خدمت تجاوز به ملتها، در خدمت استعمار، در خدمت خونريزى و جنگ قرار دادهاند. چنين علمى را ما نميخواهيم؛ ما اينجور عالم شدن را نميخواهيم. ما ميخواهيم علم در خدمت انسانيت باشد، در خدمت عدالت باشد، در خدمت صلح. ما اينجور علمى ميخواهيم. اسلام به ما اين علم را توصيه ميكند
وشما هدف را اين قرار بدهيد كه ملت و كشور شما در يك دورهاى، بتواند مرجع علمى و فناورى در همه ى دنيا باشد. يك وقتى من در جمع جوانهاى نخبه گفتم: شما كارى كنيد كه در يك دورهاى - حالا اين دوره ممكن است پنجاه سال ديگر يا چهل سال ديگر باشد - هر دانشمندى اگر بخواهد به آخرين فراوردههاى علمى دست پيدا كند، ناچار باشد زبان فارسى را كه شما اثرتان را به زبان فارسى نوشتهايد، ياد بگيرد؛ همچنانىكه امروز شما براى دستيابى به فلان علم، مجبوريد فلان زبان را ياد بگيريد تا بتوانيد كتاب مرجع را پيدا كنيد و بخوانيد. شما كارى كنيد كه در آينده، كشور شما يك چنين وضعى پيدا كند؛ و ميتوانيد. يك روز اينجور بوده است؛ كتابهاى دانشمندان ايرانى را به زبانهاى خودشان ترجمه ميكردند، يا آن زبان را فرا ميگرفتند براى اينكه بتوانند بفهمند. اين هم بد نيست شما بدانيد كه كتاب «قانون» ابن سينا كه در پزشكى است، همين ده پانزده سال پيش - زمان رياست جمهورى من - به فارسى ترجمه شد! بنده دنبال كردم؛ افرادى را مأمور كردم، بعد هم شنيدم يك مترجم خوشقلمِ بسيار خوش ذوق كُرد، اين را به فارسى ترجمه كرده كه امروز ترجمهى فارسىاش هست. تا آن وقت، قانون به زبان عربى نوشته شده بود - ابن سينا كتاب را به زبان عربى نوشته است - و به فارسى ترجمه نشده بود؛ در حاليكه چند صد سال قبل به زبان فرانسه ترجمه شده! يعنى آنها كه اين كتاب را لازم داشتند، بردهبودند و ترجمه كرده بودند. ببينيد، مرجعيت علمى اين است؛ مجبورند كتاب شما را ترجمه كنند يا زبان شما را ياد بگيرند. هدفتان را اين قرار بدهيد. همتتان را اين قرار بدهيد. همتتان را پيشرفت در زمينهى دانش و شكستن مرزهاى علم قرار بدهيد،
.
شما براى خودتان يك نقش تاريخى و ملى تعريف كنيد، نه يك نقش شخصى. وقتى انسان نقش شخصى براى خودش تعريف مىكند - يك آدم بااستعداد - هدف او اين ميشود كه به ثروت برسد، به شهرت برسد، همه او را بشناسند، همه او را احترام كنند؛ اين ميشود هدف. به اين چيزها هم كه رسيد، ديگر كارى ندارد، انگيزهاى برايش باقى نميماند؛ اما انسان وقتى براى خودش يك نقش ملى، يك نقش تاريخى تعريف كرد، وضع فرق ميكند. شما بايد آينده و تاريخ كشور را در نظر بگيريد و ببينيد اين ملت به كجا بايد برسد و شما امروز در كجاى اين چرخ و اين ريل عظيم قرار داريد. امروز شما چه نقشى را بايد ايفا كنيد تا آن روز، اين ملت بتواند در آنجا باشد. چنين نقشى براى خودتان تعريف و ترسيم كنيد؛ هدف را بالا بگيريد.(12/6/86)