امام علی(علیه السلام) درباره ویژگی های افراد در حدیثی می فرمایند:
ومَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ، فَأَنْکَرَهَا، ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ، فَذلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ وَالْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ. وَمَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ، وَمَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلاَمُهُ إِلاَّ فِیَما یَعْنِیهِ.
کسى که به عیوب مردم بنگرد و آن را بد شمرد ولى براى خویش آن را خوب بداند، احمق واقعى است و قناعت، سرمایه اى است فناناپذیر و آنکس که فراوان یاد مرگ کند به اندکى از دنیا راضى مى شود. آنکس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مى شود سخن کم مى گوید مگر در آنجا که به او مربوط است.
منبع: نهج البلاغه، بخشی از حکمت 349
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
قَلبٌ لَیسَ فیهِ شَىءٌ مِنَ الحِکمَةِ کَبَیتٍ خَرِبٍ ، فَتَعَلَّموا وعَلِّموا ، وتَفَقَّهوا ولا تَموتوا جُهّالاً ؛ فَاِنَّ اللّهَ لا یَعذِرُ عَلَى الجَهل
دلى که در آن حکمت نیست، همچون خانه اى ویران است. پس بیاموزید و آموزش دهید، بفهمید و نادان نمیرید که خداى عحزّوجلّ، بهانه اى را براى نادانى نمى پذیرد.
الفردوس ، ح 4590
روایات مختلفی به بیان آثار و فواید دعای فرج «الهی عظم البلاء» پرداخته است که به پاره ای از آنها اشاره میکنیم:
۱- فرمایش حضرت ولی عصر «عجل الله تعالی فرجه الشریف»: بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.
۲- این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست.
۳- اظهار محبت قلبیست.
۴- نشانه انتظار است.
۵- زنده کرده امر ائمه اطهار «علیهم السلام»است.
۶- مایه ناراحتی شیطان لعین است.
۷- نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان است.
٨- اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است،که اداءحق هر صاحب حقی،واجب ترین امور است.
۹- تعظیم خداوند و دین خداوند است.
۱۰- حضرت صاحب الزمان«عج» درحق او دعا میکند.
منبع:
فرهنگ الفبایی مهدویت
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
مَن ساءَتهُ سَیِّئَتُهُ وسَرَّتهُ حَسَنَتُهُ فَهُوَ أمارَةُ المُسلِمِ المُؤمِنِ، وَأَمارَةُ المُنافِقِ الَّذی لاتَسوؤُهُ سَیِّئَتُهُ ولا تَسُرُّهُ حَسَنَتُهُ
هر کس از بدى اش ناراحت و از خوبى اش خوشحال شود، این نشانه مسلمان مؤمن است و نشانه منافق این است که بدى اش ناراحتش نمى کند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد.
الدرالمنثور، ج4، ص 66
امام حسن (علیه السلام) بسیار زیبا و حلیم، دارای سخاوت و نسبت به خانواده، رئوف و مهربان بود.
چون معاویه، ده سال بعد از امام علی (علیه السلام) با او از درِ کید و دشمنی در آمد و چند بار به امر او حضرت را ضربت زدند ولی اثری نداشت، تصمیم گرفت به وسیله زن امام حسن (علیهالسلام)، جُعده دختر اشعث بن قیس، او را با وعده های کاذب زهر بخوراند. معاویه به او گفت اگر به حسن بن علی (علیه السلام) زهر بدهی، صد هزار درهم به تو می دهم و تو را به ازدواج پسرم یزید در می آورم. او به آرزوی پول و زن یزید شدن، قبول کرد زهری را که معاویه از پادشاه روم گرفته، در غذای حضرت مخلوط کند.
روزی امام حسن (علیه السلام) روزه دار بودند. آن روز بسیار گرم بود و تشنگی بر آن جناب اثر کرده بود.
در وقت افطار، جُعده شربت شیری برای حضرت آورد که زهر داخل آن کرده بود.
چون حضرت بیاشامید، احساس مسمومیت کرد و گفت انا لله و انا الیه راجعون.
پس حمد خدای کرد که از این جهان فانی به جهان جاودانی خواهد رفت.
سپس رو به جُعده کرد و فرمود ای دشمن خدا، مرا کشتی، خدا تو را بکشد.
به خدا سوگند، بعد از من نصیبی نخواهی داشت.
آن شخص تو را فریب داده، خدا تو را و او را به عذاب خود خوار فرماید.
از حلم امام آن که وقتی امام حسین (علیه السلام) از برادرش درباره قاتلش سؤال کرد، حاضر نشد اسم جُعده را به زبان بیاورد.
به روایتی دو روز و به روایتی چهل روز، زهر در وجود مبارک امام حسن (علیه السلام) اثر کرد و در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری در سن چهل و هشت سالگی از دنیا رحلت کرد، اما جُعده به خاطر طمع به مال و زن یزید شدن، آرزویش را به گور برد.
معاویه گفت وقتی به حسن بن علی (علیه السلام) وفا نکرد، چطور به یزید وفا کند و به وعده هایی که به او داده بود عمل نکرد و با خواری و ذلت، به درک واصل شد.
منبع: منتهی الامال، جلد ۱، صفحه ۲۳۱