هیچ کار خدا بی حکمت نیست !!!
26 اردیبهشت 1399
روزي ملا به دهكده اي مي رفت در بين راه زير درخت گردوئي به استراحت نشست
در نزديكي اش بوته كدوئي را ديد
ملا به فكر فرو رفت كه چگونه كدوي به اين بزرگي از بوته كوچكي بوجود مي آيد و گردوي به اين كوچكي از درختي به آن بزرگي؟
سرش را به آسمان بلند كرد و گفت:
خداوندا ! آيا بهتر نبود كه كدو را از درخت گردو خلق مي كردي و گردو را از بوته كدو ؟
در اين حال گردوئي از درخت بر سر ملا افتاد و برق از چشمهايش پريد و سرش را با دو دست گرفت و با ترس از خدا گفت :
پروردگارا ! توبه كردم كه بعد از اين ؛ در كار الهي دخالت كنم ؛ زيرا هرچه را خلق كرده اي ؛ حكمتي دارد ؛ و اگر جاي گردو با كدو عوض شده بود من الآن زنده نبودم