در زندگی اجتماعی یکی از کارهای که انسان نیازمند آن می باشد کار و تلاش و به دست آوردن ثروت و دارائی می باشد، تا این که به واسطه این ثروت و دارائی بتواند بسیاری از مشکلات خود را حل کند در واقع کار و تلاش یکی از تأکیدات مهم در آداب و سنن اسلامی می باشد. امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: «کسی که برای تأمین معاش خانواده اش تلاش می کند، همانند مجاهد در راه خداست».
چه کاری از همه بهتر و پر سود تر است
انتخاب کار همیشه یکی از دغدغه ذهنی بعضی از افراد بوده است.در واقع همه به دنبال این هستند که در انتخاب کار به بهترین و بیشترین سود دست پیدا کنند.البته این دغدغه به تنهایی نه قابل ستایش است و نه قابل نکوهش ولی دغدغه ارزش دارد که برای رسیدن به رضایت الهی باشد.برای نمونه اگر این کار و تلاش و صرف زمان و نیرو،در جهت رسیدن به رضایت الهی باشد، قابل تقدیر می باشد و الا چیزی که برای رضایت الهی نباشد مورد تحسین عقل و دین نیست.« رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ [مائده/119] هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند این، رستگارى بزرگ است!»
معرفی بهترین تجارت و کارها از طرف خداوند متعال
وقتی که با کلام الهی همراه و مانوس می شویم با کمال تعجب متوجه می شویم که خداوند متعال هم انسان را دعوت به تجارت و کار کرده است،البته قدری متفاوت تر از آنچه که ما در ذهن خود داریم،هر گاه اسم تجارت به میان می آید انسان بلا فاصله ذهنش رو به سوی بازار صرافها و بقالها می رود غافل از این که در دنیای که زندگی می کنیم بازار سرمایه گزاری جود دارد که هر کسی در آن سرمایه گذاری کند بیشتری سود را عائید خود کرده است و لی بسیار از افراد از این بازار غافل شده اند« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ[صف /10] اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم»«تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ *یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ »[صف/12-11]
بهترین تجارت ها از لسان قرآن کریم
ایمان به خدا (تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ)
همه ما در زندگی دنیا وقتی تجارتی و معامله ای انجام میدهیم،نوعاً از نوع معامله دنیایی می باشد،که ثمن و مثمن هم رنگ و ارزش دنیابی دارد.ولی گاهی یک تجارت از رنگ و بوی دنیایی فراتر می رود و سود و حاصل آن چیزی فراتر از آنچه ما در ذهن تصور می کنیم می باشد.کلام الله مجید اولین و بهتریم و پر سود ترین تجارت را ایمان به خداوند متعال معرفی میکند،واقعاً چه تجارت و سودی از این بالاتر که انسان در این دنیای خاکی و مادی به یک خدای بلند مرتبه و بزرگ ایمان و اعتقاد داشته باشدو از ثمرات این باور و اعتقاد آسمانی خود را بهره مند سازد.
ایمان به رسول خدا (وَ رَسُولِهِ)
بعد از ایمان به خداوند متعال که بالاترن معامله و تجارت در این دنیای پول و ثروت و تجارت و رقابت می باشد،می بایست علاوه بر ایمان به خدا به رسول و فرستاده این خداوند متعال و بلند مرتبه هم ایمان داشت ایمانی که انسان را به این باور رهنمود که این فرستاده جز خیر و سعادت برای انسان نیاورده و تمام دستوراتی او الهی و به سود انسان می باشد.«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ[التوبة /128]هر آینه پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد ، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می آید سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است»
جهاددر راه خدا (وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ)
سومین و مهمترین عنصر این بازار سرمایه گذاری بعد از ایمان به خدا و رسول خداوند بلند مرتبه اثبات این ادعای قلبی در وادی عمل و امتحان می باشد یعنی اگر کسی با این باور قلبی دست پیدا کرد که در دنیای که زندگی می کند بهترین تجارت و معامله تجارت با خداوند متعال و ایمان و باور راسخ و قوی به او و پیامبران پاک سرشت او می باشد در وادی عمل باید با بردن همل خد به به این میدان تجارت جهانی بهترین سود را عائد خود کند و آن هم جهاد در راه این باور قلبی می باشد جهاد در این راه یعنی این که با قلب و تمام جوارح و دارایی خود در راه این آرمان خود ایستادگی و مقاومت کند تا به سود نهای و ثمره سعادت بخش دست پیدا کند «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ[هود/112]پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند!»
ثمرات این تجارت پر سود
در دنیا بعضی از افراد اگر مقدار بیشتری از مال و مکنت دنیایی را به دست بی آورند خیال می کنند که به نتیجه مطلب رسیده اند،و برنده بازار تجارت دنیا شده اند،ولی وقتی تأمل و دقت می کنیم می بینیم حاصل این دسترنج و تلاش طاقت فرسا روزی عائد دیگران می شود و این شخص حتی ذره ای از آن را نمی تواند با خود به جهان دیگر یعنی دنیای جاودانی به همراه ببرد،ولی در تجارتی که خداوند متعال معرفی کردند سه ثمره پرارزش به دنبال دارد،که همه ی ثروتمندان و تاجران روزی آرزوی مقدار کمی از آنرا می کنند.
اولین ثمره این تجارت بزرگ (یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ)
غفران الهی اولین ومهم ترین ثمره ی این تجارت می باشد پاک شدن از گناهان اولین و زیبا ترین ثمره ی این تجارت پر سود می باشد، شاید روزی نباشد که انسان مرتکب گناهی نشده باشد و همین گناهان موجب هلاکت انسان را فراهم کرده اند،گناهانی که موجب نزول عذاب الهی در دنیا و آخرت می شود،در این تجارت پر سود محو وپاک می شوند.امام على علیهالسلام:«اِذا ظَهَرَتِ الجِنایاتُ ارتَفَعَتِ البَرَکاتُ؛[2]هرگاه گناهان آشکار شوند، برکتها از میان مىرود.
دومین ثمره این تجارت الهی (تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ)
رهایی از آتش جهنم جهنمی که این انسان از آن غافل شده ولی حقیقتی غیر قابل انکار که بسیار از انسانها با اعمال غیر الهی خود موجبات ورود در آن را برای خود فراهم میکند در این تجارت الهی انسان به این ثمره و سود با ارزش دست پیدا می کند که از عذاب جهنم و قهر الهی در امان باشد.رسول اکرم صلى الله علیه و آله:«أَدنى اَهلِ النّارِ عَذابا یَنتَعِلُ بِنَعلَینِ مِن نارٍ یَغلى دِماغُهُ مِن حَرارَةِ نَعلَیهِ؛[3]کم عذابترین اهل جهنم دو کفش از آتش به پا دارد که از حرارت آنها مغزش به جوش مىآید.»
سومین ثمره با ارزش این تجارت الهی (وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً)
بالاترین سود و نتیجه برای انسان روزی حاصل می شود که این تجارت و معامله ای که انسان در دنیا انجام داده است او را به سعادت و فیض حضور در بهشت بکشاند، بهشتی که جایگاه رضوان الهی و محل آرامش اولیای الهی و همنشینی با مقربان در گاه ایزدی می باشد.رسول اکرم صلى الله علیه و آله:«فِى الجَنَّةِ ما لا عَینٌ رَأَت وَلا اُذُنٌ سَمِعَت وَلاخَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ؛در بهشت چیزهایى هست که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه به خاطر کسى گذشته.»
خلاصه مطلب
در دنیا بهترین و پرسود ترین معامله و تجارت معامله ی با خداوند متعال می باشد، خدای متعال در کتاب الهی خود راه و روش بهترین تجارت را به انسان یاد می دهد، در این روش خدای منان می فرماید، بهترین کارها برای بهره مندی در دنیا و آخرت ایمان به خداوند متعال و رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم ) و همچنین جهاد در راه خدا آنهم جهان با جان و مال می باشد.
مرحوم آیتالله سیداحمد خوانساری از ساداتی است که با سی تبار به امام موسی کاظم(علیه السلام) میرسد، در واقع یکی از فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری است، وی مدتی در شهر تهران امام جماعت مسجد سیدعزیزالله در بازار شهر را بر عهده داشت، درباره چگونگی حضور وی در تهران این گونه بیان شده است: پس از درگذشت آیتالله یحیی سجادی امام جماعت مسجد سید عزیزالله، جمعی از مردم شهر تهران از آیتالله العظمی بروجردی تقاضا میکنند که یک شخصیت بزرگی را برای امام جماعت مسجد معرفی کند تا علاوه بر اقامه نماز به امور دینی مردم هم بپردازد، آیتالله العظمی بروجردی، آیتالله سید احمد خوانساری را معرفی میکند و این گونه میشود که پایتخت شاهد حضور مردی از تبار عارفان میشود.
مشغول قرآن بودم نفهمیدم
آیت الله حاج سید احمد خوانساری به دلیل بیماری زخم معده،به دستور پزشک معالج دربیمارستان بستری شد.چون سالخورده و ضعیف البنیه بود و در وقت بستری شدن 98 سال از عمرش می گذشت، تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود. از طرفی هم اجازه بیهوش کردن را نمی داد،زیرا معتقد بود که در هنگام بیهوشی،تقلید مقلدین اشکال پیدا می کند. دکتر معالج به او گفت طبق آزمایش ها و عکس برداری ها،باید حتما عمل جراحی روی او صورت گیرد.آیت الله خوانساری گفت: مانعی ندارد،عمل جراحی را هر وقت خواستید،شروع کنید،ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن، مشکل بی هوش کردن حل شود. دکتر جراح پذیرفت.لحظاتی بعد گفت: ما آماده هستیم که دست به کار شویم.آیت الله خوانساری فرمود: هروقت من شروع به خواندن کردم، شما هم شروع کنید.دکتر تعریف می کرد تا او شروع به خواندن سوره انعام کرد، چاقوی جراحی را روی شکمش گذاشته و دست به کار شدیم. چنان بی حرکت بود گویا در حال بی هوشی کامل است.بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار،گفتم:حضرت آقا!کار ما تمام شد.ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم. گفتم: آقا دردتان نیامد؟ فرمود: مشغول قرآن بودم، نفهمیدم.
پشت در مهمان داریم
یکی از بازرگانان مورد اعتماد تهران می گفت: روزی خدمت ایشان بودم و هیچکس دیگر نبود.«آقا ناگاه فرمود:فردی جلوی در است و خواسته ای دارد.» «عرض کردم آقا: کسی زنگ نمی زند.» «چرا کسی هست،این پاکت را به او بدهید تا برود.» پاکت را گرفتم و جلوی در آمدم، شخص محترمی را دیدم که قدم می زند.گفتم: شما زنگ زدید؟ گفت: خیر!پرسیدم : کاری دارید؟ گفت: همسرم بیمار است و برای بستری شدن هشت هزار تومان کسری دارم. پاکت را به او دادم. همان جا باز کرد و پول ها را شمرد. درست هشت هزار تومان بود!.
عیادت حضرت عزرائیل
یکی از علمای تهران که در آخرین روزهای حیات پر برکت آیت الله خوانساری برای عیادت خدمت رسیده بود، از ایشان نقل می کند: شخص ناشناسی نزد من آمد و گفت: من عزرائیل هستم.پرسیدم برای قبض روح آمده ای؟ گفت: نه برای عیادت آمده ام، اگر مشکلی داری بگو. گفتم: قسمتی از پایم درد می کند.او به پایم دست کشید و برطرف شد. موقع خداحافظی به من گفت: ده روز دیگر برای قبض روح می آیم. و ده روز بعد آن عالم جلیل به لقاالله پیوست.
نماز آیت الله سید احمد خوانساری
ببخشید آقا، وقت نماز است اجازه میفرمایید به نماز بروم
این عالم بزرگوار همواره در مواجهه با دیگران صبور بود و اگر کسی به ایشان آزاری میرساند، ایشان تحمل میکرد. از آیتالله حاج میرزا جواد آقا تهرانی(رحمهالله) نقلشده است که: «شخصی به منزل آیتاللهالعظمی سید احمد خوانساری (رحمهالله) رفته و به ایشان جسارت کرد و لحظاتی به فحش و ناسزا ادامه داد، تا اینکه موقع اذان و نماز رسید، آیتالله خوانساری فرمودند: «ببخشید آقا، وقت نماز است اجازه میفرمایید به نماز بروم، آن شخص با دیدن این همه صبر و گذشت و اخلاق اسلامی پشیمان شد و از ایشان عذرخواهی کرد»
امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
الْغِنَى الْأَکْبَرُ الْیَأْسُ عَمَّا فِى أَیْدِى النَّاسِ .
بالاترین بى نیازىِ (انسان)، قطع امید از آنچه در دست مردم می باشد است.
نهج البلاغه، حکمت ۳۴۲
زمانی که سردمداران کفر و الحاد و رهبران بی بصیرت شاهنشاهی دست به دست هم داده بودن تا کشور اسلامی ایران را به کشوری آزاد و لیبرال و دور از معیارو موازین دینی و اسلامی تبدیل سازنند؛ یکی از با عظمتترین موهبتهای الهی به وقوع پیوست، و انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در روز 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید.
انقلاب که خود نقطه عطف و سرآغاز پیروزیها وموفقیتهای بیشتری شد. در این نوشتار سعی داریم رمز و راز این موفقیت را از قرآن مجید و روایات ائمه اطهار علیهم السلام جویا شویم.
یقیناً پیروزی و موفقیت انقلاب اسلامی بعد از لطف و مرحمت الهی مدیون مولفهها وشاخصههای قرآنی ودینی است که در رهبران و مردم فهیم واسلامی ایران وجود داشته است. چرا که انقلابی به این عظمت و بزرگی نمیتوانست بدون معیارها و موازین قرآنی به پیروزی و شکوفایی خود برسد. برای نمونه به بعضی از مولفه های قرآنی موثر در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می کنیم.
بصیرت و بیداری:
از جمله زیباترین و موثرترین مولفههای که در به ثمر رسیدن این انقلاب نقش داشت، وجود عنصری همچون بصیرت در مردم آن زمان بود. یقیناً اگر مردم آن دوران از این مولفهی ارزشمند برخوردار نبودند، موفقیتی حاصل نمیشد. از این رو شاهد هستیم که مردم ایران اسلامی با چشم باز و با بصیرت کامل راه خود را انتخاب کردند و خود را مصداق این آیه معرفی نموند: « قُلْ هَـذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[يوسف آیه108]بگو : اين راه من است من و پيروانم ، همگان را در عين بصيرت به ، سوی خدا می خوانيم منزه است خدا و من از مشرکان نيستم»
حضرت امام علی علیهالسلام میفرمایند: «با بصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند، از عبرتها بهره گیرد آنگاه راه روشنی را بپیماید که در آن از افتادن در پرتگاهها به دور ماند.»[1]
صبر و استقامت عامل پيروزي:
عنصر مقاومت یکی از مهمترین مولفههای کار آمد و موثر در پیروزی انقلاب اسلامی است. امام خمینی (ره) و مردم فهیم ایران اسلامی با مقاومت و ایستادگی خود در برابر زور گوییهای شاهنشاهی توانستند به پیروزی نهایی دست پیدا کنند.
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ[فصلت آیه30]بر آنان که گفتند : پروردگار ما الله است و پايداری ورزيدند ،، فرشتگان فرود می آيند که مترسيد و غمگين مباشيد ، شما را به بهشتی که وعده داده بودند بشارت است»
اتحاد و همبستگی رمز پیروز:
اگر امت ایران اسلامی در سال 57 با هم متحد و یک صدا نبودند یقیناً نمیتوانستند در برابر دشمنی که از ناحیه ابرقدرتهای جهان استکبار حمایت و پشتیبانی میشد پیروز و موفق شوند، مردم ایران و نهضت الهی انقلاب اسلامی وجود این عنصر را در بین انقلابیون مدیون آموزههای وحیانی قرآن مجید هستند. چرا که خداوند متعال می فرماید: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ[آل عمران آیه103] همگان دست در ريسمان خدا زنيد و پراکنده مشويد»
امام علی علیهالسلام نیز می فرمایند: «إِنَّ الشَّیْطَانَ یُسَنِّی لَکُمْ طُرُقَهُ وَ یُرِیدُ أَنْ یَحُلَّ دِینَکُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَ یُعْطِیَکُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ؛ همانا شیطان راههای خود را به شما آسان جلوه میدهد تا گرههای محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید و به جای وحدت و هماهنگی، پراکندگی را به شما بدهد و در پراکندگی شما را دچار فتنه گرداند.»[2]
دوستشناس و دشمنشناسی کار آمد:
یکی از مهمترین مولفههایی که باعث پیروزی انقلاب شد درک صحیح مردم از امام و اهداف الهی ایشان و شناخت کامل از مخالفین و مانعین ایشان است. یکی از شاخصههایی که اگر در این انقلاب وجود نداشت نمیتوانست خروش امت اسلامی را به دنبال داشته باشد. مردم ایران به این باور رسیده بودند که حکومت شاهنشاهی مصداق واقعی حکومت طاغوت است از این رو خود را از زیر طوق بندگی طاغوت خارج ساختند. «لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» ‹ نحل/ 36› (همانا در میان هر امّتی پیامبری فرستادیم تا به خلق ابلاغ كنندكه، خدای یكتا را عبادت كنید و از طاغوت بپرهیزید)
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله درباره ضرورت شناخت دشمن می فرمایند: «ألا و ان أعقل الناس عبد عرف ربه فأطاعه و عرف عدوه فعصاه [3] آگاه باشید، عاقلترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند، و دشمن را نیز بشناسد و آنگاه نافرمانیش نماید.
حضرت امير علیهالسلام میفرمایند: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنًا»[4]. نسبت به ظالم دشمن باش و نسبت به مظلوم ياور باش.
نکته ها
1- مردم بزرگی که به ندایی امام و مقتدایی خود لبیک گفتند و خون و جان خود را نثار آرمانهای الهی امام کردند، ما نیز باید خود را وامدار خون پاک آن شهیدان بدانیم و راه مقدسشان را ادامه دهیم.
2- از جمله مولفههایی که میتواند این انقلاب را بعد از پیروزی ثابت و پا برجا نگه دارد، بصیرت، دشمن شناسی، مقاومت و ایستادگی، اتحاد و همبستگی است.
3- بهترین و زیباترین مولفههای درست زیستن را می توان ازآیات و روایات ائمه اطهارعلیهم السلام استخراج کرد.
منبع:
[1] نهج البلاغه، سید رضی، خطبه۱۵۲، ص۴۷۳.
[2] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ خطبه۱21ص178
[3] اعلام الدین، ص 337، ح 15
[4] نهجالبلاغه، نامه 47
مصطفی لعل شاطری معروف به آیت الله حاج شیخ محمد تقی بهجت رحمه الله ، از جمله علمای فقیه و عارف نامداری بودند که پس از سپری کردن تحصیلات مقدماتی در فومن، درحالی که هنوز به سن تکلیف شرعی نرسیده بودند برای کسب علم راهی حوزه علمیه عراق شدند و در شهرهای کربلا و نجف اقامت کردند و پس از بازگشت به ایران برای تکمیل تحصیلات خود و قصد زیارت به شهر قم عزیمت کردند و در همانجا هم باقی ماندند.
ایشان پس از تحصیل، تدریس و تربیت شاگردان نمونه در شهر قم، در روز یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 در جوار مرقد شریف و پاک حضرت معصومه (سلام الله علیها) آرام گرفتند.
آیت الله بهجت رحمه الله ، از جمله علمای تراز اولی بود که ویژگی های شخصیتی و رفتاری او زبانزد استادان، شاگردان و حتی دوستان و مردم کشور شده بود. مهربانی، صراحت لهجه و ابعاد عرفانی و دینی در بین شاخصه های دینی این عالم عالیقدر چنان گیرا بود، که در بین اطرافیان کرامتی منحصر به فرد پیدا کرده بود. یکی از ویژگی های درخشان و حائز اهمیت این عالم فقیه چشم برزخی و یا عبادت فراوان ایشان بود. که به همین منظور حجت الاسلام سید مهدی حائری زاده، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل مذهبی درخصوص مَنش و سیره رفتاری آیت الله بهجت فومنی رحمه الله ، گفت: آیت الله بهجت رحمه الله، یک صفت و ویژگی بارزی که داشتند، عبد بودند و روی سنگ مزارشان نوشته شده «العبد، محمد تقی بهجت». کسی که عبد خدا می شود، سه کار را در زندگی مشغول العین خود قرار می دهد. جذب نور، حفظ نور و نشر نور. این سه بخش از ویژگی های برتر آیت الله بهجت بوده که این جذب نور را از دو کانال قرآن و عترت کسب کرد، حفظ نمود و از طریق تربیت شاگردان این نور را نشر داد.
شناسنامه آیت الله بهجت رحمه الله متن قرآن و عترت بود
وی در ادامه با اشاره به سیره رفتاری و زندگینامه آیت الله بهجت رحمه الله ، بیان کرد: به واقع ایشان در معادلات زندگی خانوادگی فقط خدا را می دیدند و روایت داریم «بنده من تو مطیع من باش و هرآنچه که من می گویم تو انجام بده و نتیجه این می شود که هرآنچه که تو بنده من هستی از من درخواست کنی من برای تو انجام می دهم.»، آیت الله بهجت رحمه الله به این مقام رسیده بودند که هرآنچه خدا امر کرده، سمعنا و طاعتا. مناجات، سحرخیزی، توجه به خدا و این نماز باصفایی که می خواندند زبانزد خاص و عام بود که امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند: «تمام اعمال تابع نماز است.» و آیت الله بهجت رحمه الله تمام اعمالشان تابع نمازشان بود.
حجت الاسلام والمسلمین حائری زاده، افزود: اگر کسی بنده خدا شد، چشم برزخی باز شدن و مکاشفه داشتن ، نقل و نبات و پاداشی است که از سمت پروردگار جنبه تشویقی دارد. واِلا، هدف غایی نیست و هرآن کس که تقرب به پروردگار را دارد، این فضائل هم به آن می رسد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: کتب زیادی درباره چشم برزخی آیت الله بهجت از سمت ایشان و پسرشان مکاتبه شده است، ولی ماحصل ویژگی های رفتاری این عالم ربانی این است که اگر کسی می خواهد آیت الله بهجت را بشناسد، شناسنامه ایشان متن قرآن و عترت است. به همین دلیل اگر کسی می خواهد سیره و نوع زندگی ائمه اطهار را ببیند، می تواند با نگاه کردن به زندگی آیت الله بهجت آن را دریافت کند.
وی با بیان خاطره ای از دیدار با آیت الله بهجت و اقتدای نماز جماعت به ایشان، گفت: گاهی توفیق داشتیم، به قم که مشرف می شدیم، نزد ایشان شب های جمعه و یا صبح جمعه نماز می خواندیم، واقعا تا یک هفته و شاید هم بیشتر تاثیرنماز ایشان ما را از هر نوع عمل گناهی باز میداشت و بی رغبت می کرد.
حجت الاسلام والمسلمین حائری زاده، با اشاره به ساده زیستی زندگی آیت الله بهجت، درخصوص زندگی شخصی این فقیه شیعی بیان کرد: زندگی شخصی و خانوادگی آیت الله بهجت، با توجه به وجوهات فراوانی که نزد ایشان بود، زندگیای ساده، بی تکلف و بدون ذخایر دنیا بود، درواقع در راه خدا هم خوب زندگی کردند و مرگ خوبی داشتند.
وی ادامه داد: یکی از دوستان من خاطره ای را نقل کردند، که بیش از بیست سال پیش از آقای بهجت برای خواندن خطبه عقد پسرش وقت گرفته بودیم، اما متاسفانه چون در بین راه ماشین خراب شده بود،با تاخیر خدمت حاج آقا رسیدیم. زمانی که منزل ایشان رسیدیم، همسر آقا درب را باز کرد و گفت:«آقا مشغول نماز بودند، اگر به اذکار و دعا نپرداخته باشند، من با آیت الله بهجت صحبت می کنم و می گویم که در بین راه مانده بودید.» آقا اذکار را شروع نکرده بودند و خطبه عقد خوانده شد. دوست من نقل می کرد: فکر می کردم همسر آیت الله بهجت یک خانم شیک باشد، اما دیدیم که یک زن کاملا معمولی و با زندگی ساده هستند. اما کلام من اینجا اهمیت پیدا میکند که وقتی آیت الله بهجت بعد از نماز به خانه می آمدند، حدود دو ساعت مشغول اذکار می شدند و قبل از نماز صبح مشغول راز و نیاز با خداوند بودند. که امیدوارم نفس ایشان به ما هم برسد.
حجت الاسلام والمسلمین حائری در پایان با اشاره به دعا و اذکاری که به نقل از آیت الله بهجت در شبکه های مجازی دیده شده است، گفت: اخیرا در فضا های مجازی بعضی از اذکار را منتصب به آیت الله بهجت نقل می کنند، مطمئن هستم که اگر خود ایشان در قدی حیات بودند، راضی به این امور نمی شدند.بعضی از اذکاری که در کتابها نقل و به چاپ رسیده است، یک نسخه فردی است، که آیت الله بهجت براساس استعداد طرف مقابل خود، نسخه ای را تجویز می کنند. ما نسخه شخص دیگری را که برپایه احوالات فرد دیگری است نمی توانیم برای عموم تجویز کنیم. این نسخه ها غالبا نسخه های خصوصی است و حق نداریم این نسخه ها را عمومی کنیم.