از وصایای پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم به ابوذر این است که :
پنج چیز را پیش از آمدن پنج چیز غنیمت شمار:
1️) جوانی قبل از پیری
2️) سلامتی قبل از مریضی
3️) دارایی قبل از فقر
4️) فراغت قبل از اشتغال
5️) زندگی پیش از مرگ
منبع : بحارالانوار، ج 77 ، ص 75
?کلام آیت الله بهجت ره?
بعضی از افراد فقیر هستند و باید از زکوات و صدقات و بیت المال ارتزاق کنند ولی گاهی دیده می شود که بعضی از فقرا دروغ می گویند ، مخصوصا دروغهائیکه در متنش شاهد کذب است .
مثلا نسخه طبیبی را می آورد که پول دوا و درمان و . . . را ندارم تحقیق که می کنید می بینید این طبیبی که نسخه اش را آورده ، دو سال پیش فوت کرده است .
مرحوم آقای بروجردی (ره ) می فرمودند : آن زمانیکه ما در بروجرد بودیم ، فردی در مسجد آمد و ادّعا کرد که زن و بچّه را در فلان محل گذاشته ام و هیچ نداریم ، می خواهیم برویم مسافرت ، به ما کمک کنید .
آقای بروجردی می فرمودند : به یکی از دوستان گفتم برو تفحّص بکن و حاجتش را برآورده کن . بعد از مدتی طولانی آمد و گفت : آن فرد مرا از این کوچه به ان کوچه ، و از آن کوچه به کوچه دیگر برد . و نتوانست جائی را که خانواده اش آنجا باشد پیدا کند . و در بین راه گاهی می گفت می خواهیم برویم فلان جا و گاهی می گفت می خواهیم فلان کار را بکنیم و امثال اینها . بعد از مدتی که با او بودم از او ماءیوس شده و برگشتم .
ابو هارون مکفوف مى گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:
اى ابو هارون! همانا خداوند به خودش سوگند خورده که هیچ خائنى همسایه او نباشد. گفتم: خائن کیست؟ فرمود: کسى که درهمى را از مؤمن دریغ بدارد و یا چیزى از امر دنیا را از او باز دارد. گفتم: از خشم خدا به خدا پناه مى برم، پس فرمود: همانا خداوند بر خودش سوگند خورده که سه دسته را در بهشت خود ساکن نکند: کسى که سخن خدا را رد کند یا سخن پیشواى هدایت را رد کند و یا حق شخص مؤمن را منع کند.
مى گوید: گفتم آیا از اضافه مال خود به او بدهد؟ فرمود: از جان و روانش به او بدهد و اگر مسلمانى نسبت به او از جان خود دریغ کند، از او نیست و شریک شیطان است.
شیخ صدوق ره مى گوید: دادن جان و روان عبارت است از: استفاده از مقام وموقعیت به هنگامى که مؤمن به کمک او نیازمند باشد و آن این است که در برآوردن نیازهاى او کوشش کند.
در تاريخ، دو يوسف ذكر شده است؛ يكي يوسف(علیه السلام) فرزند حضرت يعقوب(علیه السلام) است كه داستانش در سوره يوسف آمده است. عشق زليخا نسبت به اين يوسف بوده و ديگري يوسف، همسر حضرت مريم(سلام الله علیها)، مادر حضرت عيسي(علیه السلام) است.
مريم وقتي به سن بلوغ رسيد و سيزده ساله شد، حضرت زكريا او را به عقد يوسف بن يعقوب بن متي كه پسر عمويش بود درآورد، ولي قبل از اين كه با او همبستر شود، فرشتگان او را به عيسي مژده دادند. يوسف شوهر مريم وقتي فهميد مريم بدون همبستر شدن حامله شده است، دچار شك و ترديد شد، ولي در خواب به او گفته شد نسبت به همسرت شك نداشته باش! مريم از روح القدس حامله شده است و فرزند او عيسي نام دارد. بدين ترتيب شك و ترديد يوسف به مريم از بين رفت. حضرت عيسي كه متولد شد، در دامن مادرش مريم و ناپدريش يوسف تربيت يافت.
منبع:
حسين عمادزاده , تاريخ انبياء, ص 725
نماز مقبول، شرايطى دارد؛ از جمله شرايط ولايي، اقتصادي، اجتماعي، خانوادگي و… كه همگي بيانگر آن است كه اين عمل عبادي به عنوان ستون دين با تمام زندگى انسان و اعمال عبادي ديگر او مرتبط است؛ يعنى، شاخصى است كه مى توان مطلوب بودن و الهى بودن يك زندگى را با آن سنجيد.
به عنوان نمونه يكي از شرايط قبولي نماز كسب درآمد از راه حلال و پرداخت زكات مي باشد و اينكه انسان از راه خيانت در معامله درآمدي را كسب نكرده باشد؛ حال اگر كسي كه براي قبولي نمازش - به عنوان ستون دين - اين شرايط را رعايت نكرده به گونه اي كه از سوي خداوند مورد قبول واقع نشده بطور مسلم براي ديگر اعمال عباديش مانند حج نيز اين شرايط را رعايت ننموده و معلوم مي شود كه ديگر اعمال نيز قابليت پذيرش را نخواهد داشت.
از همين جا درمى يابيم كه نماز معيارى است كه قبولى اعمال ديگر را نيز مى توان با آن سنجيد. پس اگر نماز قبول باشد، كارهاى خوب ديگر نيز قبول است و اگر مردود باشد، چنان بر مى آيد كه اشكال ريشه اى در اعمال وجود دارد و نمي تواند مورد قبول خداوند قرار گيرد.
روايت امام باقر(علیه السلام) - در مورد اول چيزي كه در قيامت مورد سوال قرار مي گيرد نماز است - بيانگر آن است كه نماز از جايگاهي ويژه برخوردار است و در روز قيامت اول به نماز نگاه مي شود اگر پذيرفته شود يعني با شرايط آن از جمله اعتقاد به ولايت و ديگر چيزهايي كه در آن شرط است انجام شده باشد ما بقي اعمال نيز به مانند آن است و نياز به دقت در آن نيست چون آن اعمال هم به مانند نماز عمل عبادي است و اگر نماز كه راس اعمال عبادي است مشكل اساسي داشته باشد قطعا ديگر اعمال نيز دچار مشكل است و به عنوان يك عمل عبادي به حساب نمي آيد.
مثلا اگر كسي از روي عناد ولايت و محبت علي عليه السلام و اهل بيت ان حضرت را منکر شود بنا به آنچه در روايات آمده نمازش مورد قبول نخواهد بود چون يك حقيقت مسلم اسلام را انكار كرده و شرط قبولي نماز را ندارد چنين شخصي ساير اعمال او نيز همانند نماز مورد قبول نيست چون نزد خداوند خير محسوب نمي شود و در حقيقت عمل او شر محض است كما اينكه در روايات اهل بيت عليهم السلام اعمال نيك ناصب و دشمن اهل بيت عليهم السلام با اعمال قبيح او هيچ فرقي گذاشته نشده است. حضرت صادق عليه السّلام مي فرمايد:« إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُبَالِي صَامَ أَمْ صَلَّى زَنَى أَمْ سَرَقَ إِنَّهُ فِي النَّارِ إِنَّهُ فِي النَّار»[2]؛« دشمن و ناصب اهل بيت فرقى ندارد روزه بدارد يا نماز بخواند، زنا كند يا دزدى نمايد او در آتش است او در آتش است.»
پي نوشت :
[1] (الكافي، ج 3، ص 268، باب من حافظ على صلاته أو ضيعها ….)
[2] - بحارالأنوار،ج 27، ص 235
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)