نمونه وحدت بین شیعه وسنی در ادبیات داستانی
هاشم، پسری معتقد از اهل سنت و دارای زیبایی و ثروت که در کنار پدربزرگش ابونعیم به زرگری اشتغال دارد، مطرح میشود.
هاشم، عاشق ریحانه که دختری با ایمان و اهل تشیع است میشود که به دلیل اختلاف عقیدهشان از بیان علاقهاش به خانوادۀ ریحانه خودداری میکند و تلاش میکند او را فراموش کند، اما موفق نمیشود.
هاشم با ابوراجح، پدر ریحانه، که یکی از شیعیان با ایمان است و در حمامی در حله، مشغول گذراندن امور زندگی است، رابطۀ دوستی دارد و از این طریق متوجه میشود که او ازدواج بین دو مذهب را صلاح نمیداند.
هاشم از طریق ابوراجح با مذهب شیعه و امام زمان آشنایی پیدا میکند و بر سر دوراهی قرار میگیرد که کدام مذهب حق است، اما پدربزرگش به او گوشزد میکند که مذهبش را تغییر ندهد.
حاکم زمان که مرجان صغیر نام دارد و دشمنی زیادی با اهل تشیع دارد، دختری به نام قنواء دارد که بر خلاف پدرش منطقی و مهربان است. قنواء به همراه مادر و خواهرانش به مغازؤ ابونعیم میرود و از هاشم میخواهد برای ساخت و تعمیر جواهرات به دارالحکومه برود. هاشم که ریحانه را دوست داردّ از علاقۀ قنواء به خودش ناراحت میشود، اما چارهای جز رفتن به دارالحکومه ندارد.
در ادامه ماجراهایی اتفاق میافتد که رمان را بیش از پیش جذاب می کند.
«مظفر سالاری» نویسندۀ این کتاب از موضوع تشرفات به محضر حضرت ولی عصر (عج) استفاده کرده تا مخاطب خود را با نقش حضرت مهدی (عج) در جامعۀ شیعیان آشنا کند. همچنین همین مسئلۀ تشرف به محضر امام زمان باعث گرهگشایی از مسائل داستان میشود که نشان از دقت نظر نویسنده در طراحی پیرنگ رمان دارد.
منبع:
کتاب رویایی نیمه شب
نویسنده:آقای مظفر سالاری