1- قبولی نماز
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: «لَا یَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاةَ امْرِئٍ لَا یَحْضُرُ فِیهَا قَلْبُهُ مَعَ بَدَنِه» «خداوند نماز بندهای را که قلبش همراه بدنش در نماز حاضر نیست قبول نمیکند.» گر چه حضور قلب از شرایط صحت نماز نیست؛ یعنی با نبودن حضور قلب نماز باطل نمیشود و از لحاظ فقهی اشکالی ندارد؛ و لیکن چنین نمازی، عملی بر روح و بی فضیلت و غیر مقبول است، یعنی بالا نمیرود و اثر معراجی خود را از دست میدهد.
۲- بخشش گناهان
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: «مَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ لَمْ یُحَدِّثْ فِیهِمَا نَفْسَهُ بِشَیْءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَه» «کسی که دو رکعت نماز بخواند و در آن دو رکعت، قلب خود را به چیزی از امور دنیا مشغول نکند، خداوند گناهانش را میآمرزد.»
در روایت دیگری رسول خدا - صلی الله علیه وآله فرموده اند: «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ إِلَى الصَّلَاةِ فَکَانَ هَوَاهُ وَ قَلْبُهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى انْصَرَفَ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّه» [۳]؛ «هنگامی که انسان برای نماز میایستد، اگر همه توجه اش و قلبش به سوی خدا باشد، در حالی نمازش تمام میشود، که مثل روزی است که پاک به دنیا آمده.»
۳- استجابت دعا
رسول خدا- صلی الله علیه وآله -: «مَنْ صَلَّى صَلَاةً لَا یَذْکُرُ فِیهَا شَیْئاً مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا لَا یَسْأَلُ اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاه» ؛ «کسی که نماز میخواند، در حال نماز هیچ چیز از امور دنیایی به یادش نیاید (فقط خداوند در نظرش باشد)، در این صورت هر چیزی از خداوند بخواهد، به او عطا میکند.»
(مستدرک الوسائل، ج. ۱، ص. ۲۶۵)
۴- شستشوی گناهان
رسول خدا- صلی الله علیه وآله -: «مَثَلُ الصَّلَاةِ وَ أَعْمَالِ بَنِی آدَمَ کَرَجُلٍ أَتَى مَرَاغَةً فَأَثَارَ عَلَیْهِ مِنْهَا حَتَّى امْتَلَأَ تُرَاباً وَ دَنَساً ثُمَّ عَمَدَ إِلَى غَدِیرِ مَاءٍ طَیِّبٍ فَاغْتَسَلَ بِهِ فَیَذْهَبُ عَنْهُ التُّرَابُ وَ الدَّنَسُ کَذَلِکَ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ تَغْسِلُ عَنِ الْعَبْدِ الذُّنُوبَ إِذَا صَلَّى لِلَّهِ مِنْ قَلْبِهِ» «مثل نماز و اعمال آدم مثل مردی است که در خاک بغلتد آن چنان که سراپایش را خاک و کثافات فراگیرد، سپس به طرف آبگیری که آبش پاک است برود و در آن غسل نماید و خود را شست و شو دهد و خاک و کثافات را از خود دور کند. این چنین است نماز پنجگانه، مانی که بنده با حضور قلب خدا را عبادت کند، کثافات گناه از وی شسته میشود.»
۵- محبوبیت
امام صادق - علیه السلام -: «لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ یُقْبِلُ بِقَلْبِهِ فِی صَلَاتِهِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى إِلَّا أَقْبَلَ اللَّهُ إِلَیْهِ بِوَجْهِهِ وَ أَقْبَلَ بِقُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَیْهِ بِالْمَحَبَّةِ بَعْدَ حُبِّ اللَّهِ إِیَّاه» «هیچ مومنی نیست که با قلب خود در نمازش به سوی الله برود، مگر اینکه خداوند با همه الطافش به او رو میآورد و بعد از آن قلوب همه مومنین هم از راه راءفت و مهربانی به سوی او رو میآورد.»
سوار بر هلی کوپتر در آسمان کردستان بودیم.
دیدم صیاد مدام به ساعتش نگاه میکنه.
وقتی علت کارشو پرسیدم گفت: الان موقع نمازه بعدش هم به خلبان اشاره کرد که همین جا فرود بیا، خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگه اجازه بدین تا مقصد صبر کنیم.
گفت اشکالی نداره، ما باید همین جا نماز بخوانیم! هلی کوپتر نشست، صیاد با آب قمقمه ای که داشت وضو گرفت و به نماز ایستاد، ما هم به او اقتدا کردیم.
اولين نماز جمعه پيامبر(صلّى الله عليه وآله وسلم) كجا اقامه شد؟
روايتى از«ابن عباس» نقل شده و در آن اشاره دارد كه پيامبر اكرم(صلّى الله عليه وآله وسلم) قبل از مهاجرتشان به مدينه به اقامه نماز جمعه مأمور شدند، ولى به سبب شرايط سختى كه از طرف كفّار به ايشان تحميل مىشد، نمى توانستند مردم را براى نماز سياسى عبادى جمعه حاضر نمايند. لذا دستور فرمودند اين نماز در مدينه اقامه شود؛ از همين رو به يكى از اصحاب خود در مدينه به نام «مصعب بن عمير» نامه نوشتند كه نماز جمعه را در آن جا به جاى آورد.[1]
امّا اوّلين جمعه اى كه خود رسول خدا (ص) با اصحابش تشكيل دادند، هنگامى بود كه به مدينه هجرت كردند. آن حضرت پس از چهار روز اقامت در"قبا” و بنا نهادن مسجد قبا، روز جمعه به سوى مدينه حركت كرده[2] و به هنگام نماز جمعه به محله “بنى سالم” رسيد، و مراسم نماز جمعه را در آن جا برپا داشتند، و اين اوّلين جمعه اى بود كه رسول خدا (ص) در اسلام بجا آورد، خطبه اى هم در اين نماز جمعه خواند كه اوّلين خطبه حضرت در مدينه بود.[3]
منبع:
[1] - سيوطى جلال الدّين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، 1404 ق،ج6، ص 218
[2] - فاصله ميان قبا و مدينه بسيار كم است و امروز قبا يكى از محله هاى داخل مدينه است .
[3] - مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374 ش، اوّل، ج24، ص 130
مستحبّ است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است و هر چه به اول وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آن كه تأخير آن از جهتى بهتر باشد(1):
اول: تأخير انداختن نماز ظهر و عصر براى كسى كه مي خواهد نافله به جا آورد و همچنين تاخير انداختن نماز صبح براى كسى كه نافلهى آن را پيش از وقت به جا نياورده باشد.
دوم: كسى كه از قبل نماز قضاء دارد و مىخواهد به جا آورد(2).
*نكته: آيت الله مكارم: كسى كه نماز قضااز روزهاى پيش بر ذمّه دارد مى تواند قبل از خواندن نماز قضابه نمازاداى روزانه مشغول شود، مگر آنكه يك يا دو نماز قبل از آن باشد كه بنابر احتياط واجب بايد قبلاً بجا آورد(3).
سوم: تأخير نماز مغرب است براى كسى كه روزه است وحواسش نزد افطار است يا آن كه عده اي براي افطار كردن منتظر او مى باشند.
چهارم: كسى كه بول و يا غائط دارد پس نماز را به تأخير افكند و قضاء حاجت كند.
پنجم: كسى كه اقبال به نماز ندارد پس با تاخير نماز بخواند تا حضور قلب حاصل شود.
ششم: تأخير به جهت درك جماعت و يا تحصيل كمال ديگري مثل حضور در مسجد، زياد شدن مأمومين و امثال اينها(4).
هفتم: تأخير نماز صبح به جهت خواندن نماز شب هر گاه چهار ركعت آن را پيش از دخول صبح به جا آورده باشد.
هشتم: تأخيربراى مسافرى كه عجله داشته باشد.
نهم: شخصي كه به جهت عذر شرعي تيمم گرفته واحتمال مىدهد يا اميد دارد كه عذرش برطرف شود.
* نكته: حضرات آيات مكارم، تبريزي، صافي،سيستاني و نوري: شخصي مي تواند با تيمم در اول وقت نماز بخواند كه بداند تا آخر وقت عذرش برطرف نمي شود(5).(6)
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، ج1، م751
2. توضيح المسائل مراجع، ج1، م1386
3. توضيح المسائل، م1200
4. توضيح المسائل مراجع، ج1، م1386
5. توضيح المسائل مراجع، ج1، م752
6. العروة الوثقى، ج1، فصل في أوقات الرواتب، م13
آيا مي توان با دختري كه نماز نمي خواند، ازدواج كرد و پس از ازدواج او را راهنمايي كرد؟
ازدواج يكي از مهم ترين حوادث زندگي است و نقش اساسي در خوشبختي و سعادت يا بدبختي و شقاوت انسان دارد و از آن جا كه مذهب واعتقادات جزيي از زندگي فردي واجتماعي انسان ها بوده و در زندگي مشترك نقش تعيين كننده داشته و حتّي گاهي اختلاف در اين زمينه باعث اختلافات خانوادگي خواهد شد لذا به نظر مي آيد در اين امر مهم با احتمالات پيش رفتن، و اميدواري بي جا به خود دادن نسبت به اين كه بعدا متديّن مي شود و نمازي مي خواند، كار معقول و منطقي نباشد.
فراموش نكنيم كه شخصي كه تصميم ازدواج با ديگري را دارد هدف از ازدواج او نمازخوان كردن و يا اصلاح اعتقادات طرف مقابلش نمي باشد بلكه مي خواهد با ازدواجش به آرامش،سكون و… دست پيدا كند. چرا كه طبق قائده همسر آدمي بايد قبل از ازدواج همان گونه كه حق است تربيت شده باشد، نه آن كه در منزل شوهر بخواهد تربيت شود؛ زيرا تجربه نشان داده آن هايي كه همسر مناسب و تربيت يافته انتخاب نموده اند در ادامه زندگي با مشكلاتي مواجه مي شوند چه رسد به آن كه شوهري بخواهد همسرش را در منزل خود(بر اساس شاخصه هاي مورد نظرش) تربيت نمايد؛ لذا بهتر است وضعيت فعلي طرف مقابل را در نظر گرفته و به اين دل خوش نكرد كه بعد از ازدواج نماز خوان خواهد شد.
در نتيجه كسي كه مقيد به احكام شرعي و پايبند به دين و مسائل ديني هست و دوست دارد در آينده با همسري متديّن زندگي كند بايد از همان ابتدا همسري انتخاب كند كه حد نصاب از ايمان و التزام عملي به احكام شرعي را داشته باشد و الّا در آينده نزديك نسبت به موضوعات مختلفي هم چون طهارت و نجاست[1]، تربيت فرزند، مخالفت خانواده شوهر و… مواجه خواهد شد.
در پايان اين نكته را نيز متذكّر مي شويم كه در اسلام هم كفو بودن دختر و پسر شرط ازدواج مي باشد و از نظر معارف اسلام و روايات مأثوره از اهل بيت و نيز سيره ي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و اله) و ائمّه(علیهم السلام) تنها چيزي كه كفويت را احراز مي نمايد ايمان است. ايمان يعني اعتقاد باطني به خداوند و التزام عملي به مقتضاي ايمان، يعني به دين و آموزه هاي اسلام. لذا پيامبر خدا جوبير كه مردي سياه پوست و فقير بود را به«دلفار» دختر زيادبن لبيد تزويج نمود و فرمود:«الْمُؤْمِنُ كُفْوٌ لِلْمُؤْمِنَةِ وَ الْمُسْلِمُ كُفْوٌ لِلْمُسْلِمَة»[2]؛«مرد مؤمن همتاي زن مؤمن و مرد مسلمان همتاي زن مسلمان است.»
بنابراين در صورتي كه انسان با همسري ازدواج كند كه از نظر ايماني و يا التزام عملي به احكام و اخلاق اسلامي هم چون نماز مشكل دارد و از اين نظر كفويت ندارد، نمي تواند آينده و خوشبختي خود را تضمين شده بداند.
پي نوشت :
[1] - كسي كه نماز نمي خواند و تصميم ندارد لباس و بدن خود را براي نماز پاك نگه دارد، به طور طبيعي نسبت به رعايت نجاست و پاكي سهل انگار خواهد بود و اين مساله براي كسي كه مي خواهد نماز بخواند بسيار مشكل ساز مي شود .
[2] - بحار، ج22، ص 117
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)