تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) كه عبارت از 34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحان الله است، مصداق “ذكر كثير” است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده كه فراوان خدا را ياد كنيد: “يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكراً كثيراً؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد! ياد كنيد خدا را، ياد فراوان".(1)
زراره مي گويد: امام صادق(ع) فرمود: “تسبيحات فاطمة زهرا(سلام الله علیها) مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده: “اذكروا الله ذكراً كثيراً".(2)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: “اگر چيزي بهتر از تسبيحات حضرت زهرا بود، پيامبر آن را به فاطمه مي آموخت".(3)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: “تسبيح زهرا (سلام الله علیها) در هر روز بعد از هر نماز محبوب تر است نزد من از خواندن هزار ركعت نماز مستحبي “.(4)
امام صادق (علیه السلام) فرمود : “هر كس هنگام خواب تسبيحات فاطمة زهرا (سلام الله علیها) را بگويد، از جملة ذاكران خواهد بود.(5)
منبع :
1 - احزاب (33) اية 41.
2 - وسائل الشيعه، ج4، باب 18 از ابواب تعقيب، ص 1022.
3 - همان، ص 1024.
4 - همان.
5 - همان، ص 1026
فدك از “فيء"(1) بود كه جزء ملك جهادگران نيست، بلكه در اختيار پيامبر(صلی الله علیه و آله) قرار داشت. آن گاه كه ايه “و آت ذي القربي حقه"(2) نازل شد پيامبر(صلی الله علیه و آله) به امر خدا فدك را به حضرت زهرا(سلام الله علیها) داد.
در فلسفه اين كار دو چيز را ميتوان بيان داشت.
1 - ممكن است اعطاي فدك جنبه سياسي داشته باشد،يعني به گونه اي زمينه سازي براي امامت حضرت علي(علیه السلام) و فرزندان معصومش باشد، با اين تحليل فدك تنها در ارتباط با حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نبود، بلكه متعلق به فرزندانش نيز بود. برخورد حكومتها در طول چند قرآن اول با مساله فدك اين نظر را تقريب ميكند كه تعاملات در فدك به گونهاي رنگ سياسي داشت، به همين خاطر برخي از حاكمان آن را به فرزندان حضرت فاطمه مي دادند و برخي ديگر از دست آنان ميگرفتند.
2 - حضرت خديجه ثروت فراواني داشت. همه آن ها را در اختيار پيامبر(صلی الله علیه و آله) قرار داد، حضرت از آنها بهره گرفت و در راه اعتلاي كلمه الله و پيشرفت اسلام مصرف كرد. خديجه از دنيا رفت و ثروتي از او باقي نماند كه دخترش فاطمه(سلام الله علیها) از آن بهره گيرد، خداوند به پيامبرش دستور داد: به پاس فداكاريهاي حضرت خديجه و به عوض همه انفاق هاي آن بانوي بزرگ، فدك را به دخترش بدهد. در زمان پيامبر او مالك فدك شد. بعد از رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله) ابوبكر كارگزاران فاطمه درفدك را بيرون كرد و آن را در اختيار گرفت.
بنابر اين فدك در زمان پيامبر به دخترش منتقل شد.
اين وجه با آيه مذكور در ابتدا نيز سازگارتر است، اگر چه ميتواند هدف اول را نيز تامين كند. حضرت فاطمه به جز فدك، خواسته هاي ديگري از حكومت داشت كه از جمله آن ميراث پيامبر است. حال اگر حكومت ادعا كند كه فدك در زمان پيامبر در اختيار حضرت فاطمه قرار نداشت، و آن را نپذيرد، نوبت به اين سخن ميرسد كه ميبايست بعد از پيامبر به عنوان ميراث به حضرت منتقل گردد، چرا كه فدك نه از انقال است (كه ملك عموم مسلمانان باشد) و نه از غنائم جنگي (كه اختصاص به جهادگران داشته باشد). بار توضيح بيشتر در مورد فدك به كتاب فدك در تاريخ اثر شهيد سيد محمد باقر صدر، با ترجمه عابدي مراجعه كنيد.
پاورقي:
1 - فيء به مالي اطلاق مي شود كه به هيچ لشكركشي و جنگي نصيب مسلمانان گردد. اين مال در زمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) در تصرف خاص حضرت بود، بعد از او در اختيار امامان(علیه السلام) مي بايست قرار ميگرفت. آنان ميتوانند اين مال را هر گونه كه مصلحت بدانند، مصرف نمايند. ر.ك. دايره المعارف، مصاحب، ج 2 ، ص 1956.
2 - حشر (59 )، آيه 6.
آ) پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فدك را مهريه حضرت زهرا (سلام الله عیلها) قرار نداد.
ب) در اينكه فدك از بيت المال بود اختلاف نظر است. برخي از دانشمندان اهل سنت بر اين عقيدهاند كه فدك از بيت المال بوده، از اين رو هنگامي كه فاطمه (سلام الله عیلها) با ابابكر به گفتگو پرداخت، ابابكر گفت: فدك مال شخصي پيامبر نبوده، بلكه از اموال مسلمانان بود كه از درآمد آن سپاهي را مجهز كرد و براي نبرد با دشمنان فرستاد و در راه خدا انفاق ميكرد.(1) اما انديشمندان شيعه باور دارند كه فدك از بيت المال نبود كه متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالي بود كه مختص بر رهبر حكومت و حاكم اسلامي است، كه هر جا صلاح دانست، به مصرف ميرساند به عبارت ديگر: فدك از اموال خالصه پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود.(2) اموال خالصه به اموالي گفته ميشود كه متعلق به حاكم اسلامي است و پيامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان وليّ مسلمانان در آن تصرف ميكند و مصرف پيامبر در امور جنگي و غيره نيز به صلاح ديد ايشان بوده است.
در مباحث فقهي بابي است به نام “في” كه در كتاب جهاد و يا احياناً در باب صدقات از آن بحث ميشود: “في” در لغت به معناي بازگشت است و مقصود ازآن سرزمين هايي است كه بدون جنگ و خونريزي به تصرف حكومت اسلامي در آيد و ساكنان آن تحت شرايطي تابع حكومت اسلامي شوند. اين نوع اراضي كه بدون مشقت و جنگ در اختيار پيامبر قرار ميگرفت، مربوط به حكومت اسلامي بود و سربازان مسلمان در آن حقي نداشتند. پيامبر (صلی الله علیه و آله) در آمد آنها را در مصالح اسلامي به مصرف ميرساند و گاهي ميان افراد مستحق تقسيم ميكرد.(3)
محدثان و سيره نويسان اتفاق دارند كه فدك “في"بود، از اين رو از اموال خالصه پيامبر ميباشد، زيرا فدك هرگز به جنگ و غلبه فتح نشد، بلكه هنگامي كه خبر شكست خيبريان به دهكده فدك رسيد، اهالي آن جا حاضر شدند با پيامبر از در صلح وارد شوند و نيمي از اراضي فدك را در اختيار حضرت بگذارند و در برابر آن در انجام مراسم مذهبي خود كاملاً آزاد باشند و متقابلاً حكومت اسلامي امنيت منطقه آنان را تأمين كند. طبق صريح آيات و روايات اين گونه سرزمينها از اموال خالصه حاكم اسلامي است. در آيه هاي 6 و 7 سوره حشر ميخوانيم: “آنچه را خداوند به رسولش از آنها (يهوديان) باز گرداند، چيزي است كه شما براي به دست آوردن آن (زحمتي نكشيديد، نه اسبي تاختيد و نه شتري… آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان… او است".
مضمون آيه اين است: اگر كفار، بدون جنگ چيزي را براي صلح و تسليم شدن دادند، مانند ساير غنايم جنگي نيست كه يك پنجم آن خمس و چهار پنجم آن ميان مجاهدان تقسيم شود، بلكه آنان سهمي ندارند و همه آنها در اختيار پيامبر قرار ميگيرد.(4) امام رضا (علیه السلام) فرمود: هنگامي كه آيه “و آتِ ذالقربي حقه” نازل شد، پيامبر به فاطمه فرمود: فدك از اموالي است كه بدون جنگ گرفته شده است و به من اختصاص دارد. و سپس آن را در اختيار حضرت زهرا قرار داد".
در آموزههاي اسلامي پيامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیه السلام) اختيار دارند كه حتيً بيت المال را هر جا كه صلاح ديدند، به مصرف برسانند از سوي ديگر دلائل و شواهد نشان ميدهد كه اعطاي فدك به حضرت زهرا (سلام الله عیلها) طبق دستور خداوند بود و پيامبر (صلی الله علیه و آله) با بخشيدن فدك به حضرت زهرا دستور خدا را اطاعت كرده است.(5) ابان بن تغلب گويد: به اما صادق (علیه السلام) گفتم: آيا فدك را به فاطمه داد؟ امام فرمود: فدك از طرف خداوند براي فاطمه بود.(6) جمعي از مفسران شيعي و سني شأن نزول آيه “فأتِ ذالقربي حقَّه و المسكين و ابن السّبيل” را خويشاوندان پيامبر (صلی الله علیه و آله) دانستهاند.(7) جلال الدين سيوطي (متوفاي 909 هجري قمري) در تفسير خود مينويسد: وقتي اين آيه نازل گرديد، پيامبر (صلی الله علیه و آله) فاطمه را خواست و فدك را به او داد.(8) ابو مريم گويد: هنگامي كه آيه “آت ذالقربي حقّه…” نازل شد، پيامبر فدك را به فاطمه اعطا كرد. ابان بن تغلب كه آن جا حاضر بود، به امام باقر (علیه السلام) عرض كرد: پيامبر فدك را به فاطمه داد، امام باقر فرمود: خدا فدك را به فاطمه داد.(9)
ج) ميدانيم و تاريخ زندگي پيامبر و خاندان او به خوبي گواهي ميدهد كه آنان هرگز دلبستگي به دنيا نداشته و چيزي كه از نظر آنان ارزشي نداشت، ثروت دنيا بود. با اين حال پيامبر (صلی الله علیه و آله) فدك را به حضرت زهرا و خاندان علي (علیه السلام) اختصاص داد. به نظر ميرسد در خصوص اعطاي فدك به حضرت زهرا (سلام الله عیلها) عوامل متعددي تأثير گزار بودهاند كه به بعضي اشاره ميشود:
1. زمامداري مسلمانان پس از فوت پيامبر طبق تصريح مكرر حضرت، با اميرمؤمنان (علیه السلام) بود و اين مقام به هزينه سنگيني نياز داشت. حضرت علي (علیه السلام) براي اداره امور وابسته به منصب خلافت ميتوانست از درآمد فدك به بهترين گونه استفاده كند. گويا دستگاه خلافت از پيش بيني پيامبر (صلی الله علیه و آله) آگاه شده بود كه در همان روزهاي نخست، فدك را از دست خاندان پيامبر خارج كرد.
2. دودمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) كه مظهر كامل آن، يگانه دختر وي و نور ديدگانش حضرت حسن و حسين (علیه السلام) بود، بايد پس از فوت پيامبر به صورت آبرومندي زندگي كنند و حيثيت و شرف رسول اكرم و خاندان وي محفوظ بماند. براي تأمين اين منظور پيامبر فدك را به دختر خود بخشيد.
3. بي ترديد اموال حضرت خديجه درگسترش اسلام و روند زندگي شخصي پيامبر (صلی الله علیه و آله) بسيار تأثير گزار بود. پيامبر با اعطاي فدك به حضرت زهرا (سلام الله علیها) - يگانه دختر خديجه - زحمات و ايثارگريهاي خديجه را خواست جبران كند. از اين رو فدك را به فاطمه (سلام الله عیلها) بخشيد.
4. پيامبر ميدانست گروهي كينه حضرت علي (علیه السلام) را در دل دارند، زيرا بسياري از بستگان ايشان به شمشير وي درميدانهاي جهاد كشته شده بودند. يكي از راههاي زدودن كينه ها اين بود كه امام از طريق كمكهاي مالي از آنان دلجويي كند و عواطف آنان را به خود جلب نمايد. از سوي ديگر با بهرهگيري از درآمدهاي فدك به حمايت از فقيران پرداخته و از اين طريق، موانع عاطفي كه بر سر راه خلافت او بود، از ميان برداشته شود. هرچند پيامبر (صلی الله علیه و آله) فدك را به زهرا (سلام الله عیلها) بخشيد، ولي درآمد آن در اختيار صاحب ولايت بود تا از آن، علاوه بر تأمين ضروريات زندگي خود، به نفع اسلام و مسلمانان استفاده كند.
پي نوشت ها :
۱- دانشنامه امام علي (علیه السلام)؛ ج 8، ص 388.
۲- محمد باقر صدر، فدك في التاريخ، ص 36-35؛ معارف و معاريف، ج 7، ص 748.
۳- تفسير نمونه، ج 23، ص 5.9-5.8؛ دايرة المعارف الشيعه، ج 14، ص 79-78.
۴- دانشنامه امام علي (علیه السلام)، ج 8، ص 356.
۵- همان، ص 359؛ بحارالانوار، ج 29، ص 128.
۶- تفسير عياشي، ج 2، ص 287.
۷- تفسير نمونه، ج 16، ص 441.
۸- الدرالمنثور، ذيل آيه 16، سوره اسراء.
۹- بحارالانوار، ج 29، ص 121
اگر به تاريخ اسلام مراجعه كنيد مي بينيد اصل قضيهء حمله به خانهء علي (علیه اسلام)و فاطمه (سلام الله علیها)را كسي انكارنكرده تنها چيزي را كه مخالفان خواسته اند پنهان كنند آتش زدن است و… وگرنه حتي تهديد به سوزاندن را آنان نيزنوشته اند چنان كه محقق متتبّع و تاريخ شناس آقاي دكتر سيد جعفر شهيدي ماجراي رحلت پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله)وتشكيل سقيفه و حوادث پس از آن را چنين ترسيم مي كند:
علي , عباس و بني هاشم بايد به مسجد بيايند و با خليفهء پيغمبر بيعت كنند!
ـ كدام خليفه ؟ امام مسلمانان هم اكنون درون خانهء عايشه بالاي جسد پيغمبر نشسته است .
ـ از اين لحظه امام مسلمانان ابوبكر است . مردم در سقيفهء بني ساعده با او بيعت كردند بني هاشم بايد با او بيعت كنند. و اگر نيايند؟!
خانه را با هر كه در او هست آتش خواهم زد مگر آن كه شما هم آن چه مسلمانان پذيرفته اند. بپذيريد.
ـ عمر مي خواهي خانه ما را آتش بزني ؟ ـ آري !
اين گفتگو به همين صورت بين دختر پيغمبر و صحابي بزرگ و مهاجر و سابق در اسلام صورت گرفته است ؟ يانه خدا مي داند.
اكنون كه مشغول نوشتن اين داستان هستم . كتاب ابن عبدر به اندلسي (عقدالفريد) و انسان الاشراف بلاذري راپيش چشم دارم داستان را چنان كه نوشته شد از آن دو كتاب نقل مي كنم بسيار بعيد و نا ممكن مي نمايد چنين داستاني را بدين صورت هواخواهان شيعه يادسته هاي سياسي آنان ساخته باشند, چه دوست داران شيعه درسده هاي نخستين اسلام نيرويي نداشته و در اقليت بسر مي برده اند, چنان كه مي بينيم اين گزارش در سندهاي مغرب اسلامي هم منعكس شده است بدين ترتيب احتمال جعل در آن نمي رود. در كتاب هاي ديگر نيز مطالبي از همين دست , ملايم تر يا سخت تر ديده مي شود. طبري نويسد: انصار گفتند ما جز با علي(علیه السلام)بيعت نمي كنيم .
عمر بن خطاب به خانهء علي (علیه السلام)رفت , طلحه و زبير و گروهي از مهاجران در آن جا بودند گفت به خدا قسم اگربراي بيعت با ابوبكر بيرون نياييد شما را آتش خواهم زد…>.(1)
بنابراين , تا اين مقدار را كه در كتاب هاي معتبر اهل سنت نقل شده مي تواند قرينه قرار داد بر صحت آن چه دركتاب هاي شيعه دربارهء آتش زدن خانه فاطمه(سلام الله علیها)نوشته شده است .
منبع:
1.سيد جعفر شهيدي , زندگاني فاطمهء زهرا3 ص 109
دولابي در كتاب مي گويد: فاطمه سه ماه بعد از وفات پيامبر زنده بود. محمد بن شهاب زهري مي گويد: شش ماه بعد از وفات پيامبر زنده بود و عايشه و عروة بن زبيرنيز اين چنين گفته اند.
از امام باقر(علیه السلام)نقل است : 95روز بعد از وفات پيامبر, حضرت فاطمه زنده بود.(1)
در كتاب مناقب آمده است كه : فاطمه 375روز بعد از پيامبر زنده بود و شخصي گفته كه چهار ماه و ديگري گفته است : چهل روز بعد از رسول اللّه .(2)
ابن اثير در مي گويد: فاطمه در سال يازده هجري در سوم رمضان وفات يافت و به قولي سه ماه و به قول ديگر شش ماه بعد از وفات پيامبر رخ داد.(3)
مرحوم محدّث قمي مي گويد: در روز وفات حضرت , اختلاف بسيار است و اظهر نزد حقير آن است كه وفات در سوم جمادي الثاني واقع شد, چنان كه جمعي از بزرگان علما گفته اند و براي من شواهدي بر اين مطلب است ; پس بعد از پدر بزرگوارش 95روز زنده بود, اگر چه در روايت معتبر وارد شده است مدّت حيات حضرت , بعد از پدر 75روز بود.(4)
منبع:
1.بحارالانوار, ج 43 ص 188
2.همان , ص 180
3.ابن اثير, الكامل , ج 2 ص 341
4.منتهي الآمال , ص 135 با تلخيص