عسل ولايت زدا
« ابو الاسود دوئلي » از بزرگان علم و فصاحت و از شيعيان خالص امير مؤمنان (ع) بود . معاويه براي فريفتن او حلواي خاص يا عسل زعفراني براي او فرستاد . دختر كوچك وي مقداري از آن عسل بر دهانش گذاشت . پدرش به او گفت :
يا بنتي ! القيه فانه سم ؛ اي دخترم عزيزم ! آن را بيرون بريز كه آن سم است !
اين عسل گرچه شيرين است ، ولي به هدف شومي براي ما فرستاده شده است و از اين طريق مي خواهند ما را از محبت و ولايت علي (ع) دور كنند … آن دختر با گذاشتن انگشت بر دهان خويش هر چه خورده بود ، بيرون ريخت و اشعار زير را انشاء كرد:
ابا الشهد المزعفر يا بن هند
نبيع لك اسلاما و دينا
معاذ الله كيف يكون هذا
و مولينا امير المؤمنينا . سفينه البحار ، شيخ عباس قمي ، ج1 .
يعني : اي پسر هند ! با عسل زعفراني مي خواهي اسلام و ايمان را {از ما بگيري و ولايت را به همين ارزاني } به تو بفروشيم ! پناه بر خدا {از اين معامله} ! چگونه اين كار ممكن است ، در حالي كه مولاي ما {و امام ما} امير المؤمنين (ع) است .