سفارش مهم امام حسین (ع)در آخرین لحظات به فرزندش..
حضرت آیت الله مکارم شیرازی می گوید: اگر چه بعد از جریان کربلا که امام سجاد علیه السلام، دردناک ترین حوادث را در روز عاشورا مشاهده کرد، لیکن سخنان و خطبه های امام سجاد علیه السلام تجلی یافته از ادامه مبارزه کربلا است و خلافت حاکمان اموی را به شدت کوبید.
امام حسین علیه السلام پس از شهادت یاران با وفایش در روز عاشورا؛ به خیمه فرزندش امام زین العابدین علیه السلام رفت و او را به سینه چسباند و فرمود: «یا ولدی أنت أطیب ذریتی، و أفضل عترتی، و أنت خلیفتی على هؤلاء العیال و الأطفال، …؛ فرزندم! تو پاکترین ذریه و برترین عترت منى و تو جانشین من بر این بانوان و کودکانى… هر گاه که ناله سر دادند آنان را آرام کن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نیکو، خاطرشان را تسلى بخش…».
چه مطلب بزرگى است که امام حسین علیه السلام در آخرین لحظات عمر خود با کوله بارى از تجربه هاى تلخ و شیرین، امام سجاد علیه السلام را به سینه مى چسبانند و سفارش می کنند.
بلکه آخرین سخنان امام حسین علیه السلام این پیشواى بزرگ ایثار و فداکارى به خوبى نشان مى دهد، آن حضرت در لحظات حساس، تنها فرزندش امام سجاد علیه السلام را آماده پذیرش مسئولیت عظیم به ثمر رساندن نهال برومندى را که در کربلا نشانده و با خون عزیزانش آبیارى کرده بود مى ساخت. لذا آخرین وصایایش را با او در میان مى گذارد و خواهران و دخترانش را به اطاعت از او سفارش مى کند.
زیرا امام حسین علیه السلام شیعیان و پیروان مکتبش را در لحظات بحرانى و طوفانى فراموش نمى کند، و پیام مظلومیت خود را به وسیله تنها پسرش به آنها مىرساند، تا بدانند در ادامه راه از چه حربه اى استفاده کنند.
امام سجاد علیه السلام؛ میراث دار قافله عشق و حماسه ، پیام آور حماسه سازان عاشورا
به حق عاشورا یک حماسه استلذا پس از حادثه جانگداز و حماسه آفرین کربلا، سخنان فراموش نشدنى که در خطبه هاى امام سجاد علیه السلام در کوفه و شام و در نزدیکى مدینه آمده است، هر کدام بیانگر روح حماسى این واقعه بزرگ تاریخی است
لذا خطبه هایى که امام سجاد علیه السلام ایراد کردند به مانند کلام حضرت علی علیه السلام، در هر موضوعى وارد مى شود و در موعظه، حماسه و …. شاهکار مى آفریند.
زیرا در مقابل توطئه های دشمنان و تبلیغات دروغین حکومت اموی ، همواره باید آماده دفاع و جهاد بود؛ و همیشه باید حالت حماسه و سلحشورى را در جوانان مسلمان زنده نگهداشت.
از این رو خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه و بیان جملاتی تأثیرگذار هم چون « ..شما بودید که به پدرم نامه نوشتید..، آنگاه او را تنها گذاشته و با وى پیکار کردید؟!..»و «شما با چه چشمى مى خواهید به پیامبر خدا بنگرید… »و در ادامه نیز فریاد مردم کوفه مبنی بر اینکه «اى فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله همه ما گوش به فرمان و مطیع توایم .. به ما فرمان بده ما با هر کس تو بجنگى، مى ستیزیم!!»، و در نهایت کلام نهایی حضرت مبنی بر اینکه خواسته من از شما این است که نه از ما طرفدارى کنید و نه با ما به جنگ و ستیز برخیزید (ما را به خیر شما امیدى نیست، شر مرسانید)». نشان دهندۀ این مسأله است که کوفیان با ضرباتى که خطبه کوبنده امام سجاد علیه السلام بر روحشان وارد کرد چنان به هیجان آمدند که آماده پیکار با دشمنان اهلبیت علیهم السلام و گرفتن انتقام از قاتلان شهداى کربلا شدند، ولى امام علیه السلام که مى دانست آنها بىوفایى خود را بارها نشان داده اند و سست تر از آن هستند که قیام همه جانبه اى بر ضد جانیان بنى امیه کنند.
خطبه تاریخی که کاخ یزید را لرزاند
بی تردید خطبه امام سجاد علیه السلام در شام از خطبههای بسیار پرمعنی است و اگر هیچ دلیلی بر علم و عرفان و شجاعت و کرامت و تدبیر آن بزرگوار جز خطبه آتشینی که آن حضرت در شام ایراد کرد وجود نداشت، کافی بود تا از لابلای آن، همه چیز را درک کنیم.
آرى یک خطبه غرا مى تواند چنین اثرى از خود به یادگار بگذارد، الان هم هنگامى که انسان آن را مى خواند مو بر بدنش راست مى شود و به گوینده آن هزاران درود مى فرستد.
نکته قابل توجه اینکه امام سجاد علیه السلام در شرایطى این خطبه را ایراد کرد که یزید سرمست از باده پیروزى، مجلسى عظیم تشکیل داد و سفراى کشورهاى دیگر و همچنین اعیان و اشراف را به آن مجلس فراخواند.
از سوی دیگر یزید که کم و بیش با دریاى علم و تقوا و قداست و پاکى خاندان نبوى آشناست، ابتدا حاضر نمى شود که امام سجاد علیه السلام با آن که ضعف سفر و اسارت را بر اندام دارد بر فراز منبر رود و خطبه اى براى مردم بخواند؛ چراکه خاندان اموى زراعت خویش را در زمین جهل و بى خبرى مردم کاشته اند و مى دانند آگاهى مردم محصول چندین ساله آنان را بر باد مى دهد؛ ولى بر اثر فشار افکار عمومى مى پذیرد امام علیه السلام خطبه اى بخواند،ویزید از آنچه که مى ترسید دامنگیرش شد. اعتراضها بلند شد؛ فریاد و شیون و گریه مجلس را فرا گرفت و جمعى بدون آنکه به خلیفه مسلمین! اقتدا کنند، مجلس را ترک کردند.
اینچنین است که پس از روشن گری امام سجّاد(علیه السلام) برخی افراد هم چون پیرمرد فریب خورده شامی به راه راست برگشت و در راه عقیده اش به شهادت رسید.
خطبه طوفانی امام سجاد علیه السلام در شام و بیان فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام
گاه ضرورت ایجاب مى کند که انسان خود را با امتیازاتى که دارد معرفى کند، زیرا بدون آن هدف هاى مقدس پایمال مى شود. اینگونه سخنان با خودستایى و تزکیه نفس بسیار تفاوت دارد
نمونه این سخن خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد شام است، در آن هنگام که مى خواهد خود و خاندانش را به مردم شام معرفى کند، تا توطئه بنى امیه در زمینه خارجى بودن شهیدان کربلا عقیم گردد، و نقشه هاى شیطانى آنها نقش بر آب شود.
امام سجاد علیه السلام به معرفى امیرمؤمنان على علیه السلام پرداخت (تا تبلیغات سوء سالیان دراز را بر ضد او خنثى کند) و چنین فرمود: «من فرزند کسى هستم که در برابر رسول خدا با دو شمشیر و با دو نیزه نبرد مى کرد و دوبار هجرت کرد و دوبار بیعت نمود..او بزرگ عرب، شیر بیشه نبرد، وارث دو مشعر، پدر دو سبط رسول خدا، حسن و حسین بود؛ آرى؛ او جد من على بن ابى طالب علیه السلام است».
اگر مى بینیم امام سجاد علیه السلام در خطبه معروف شام، به حسب و نسبشان افتخار مى فرمودند، نه براى برترىجویى بود، بلکه هدف دیگرى داشتند، آنها مى خواستند رسالت امامت و رهبرى خود را براى نا آگاهان از این طریق تبیین کنند. درست مثل اینکه فرمانده لشکر براى معرفى خود و دعوت لشکریان به پیرویش، مقام و موقعیت خویش را شرح مى دهد.
خطبه های ماندگار امام سجاد علیه السلام؛ تبیین واقعه عاشورا ؛ تداوم نهضت کربلا
«حذیم بن شریک اسدى» مى گوید: امام زین العابدین علیه السلام در کوفه رو به مردم نمود و فرمود؛« …من على فرزند حسینم، همان کس که بدون هیچ جرم و گناهى کنار شط فرات (با لب تشنه) سر بریده شد. من فرزند کسى هستم که حریمش مورد بىحرمتى قرار گرفت و اموالش به غارت برده شد و خانوادهاش به اسارت گرفته شد من پسر کسىام که با آزار و شکنجه به شهادت رسید و همین افتخار ما را کافى است!».
آنگاه امام زین العابدین علیه السلام با این ابیات سخنش را پایان داد: «…جانم فداى آن کشته اى که کنار شط آب (با لب تشنه) به شهادت رسید، ولى کیفر آن کس که وى را شهید کرد، آتش دوزخ است».
و یا در شام خطبه امام سجاد علیه السلام کار را به جایى رساند که یزید خود را تبرئه کرده و گفت: خدا روى ابن زیاد را سیاه کند، یزید هم از ترس، دستور برگرداندن اسیران را به مدینه صادر کرد.
به تعبیر یکی از علمای بزرگ اهل سنت؛ اگر چه بعد از جریان کربلا که امام سجاد علیه السلام، دردناک ترین حوادث را در روز عاشورا مشاهده کرد، لیکن سخنان و خطبه های امام سجاد علیه السلام تجلی یافته از ادامه مبارزه کربلا است و خلافت حاکمان اموی را به شدت کوبید.
بعد از این ایام قیام هاى مختلفى شروع شد و شعار همه آنها خون خواهى امام حسین علیه السلام بود، تا به قیام ابومسلم خراسانى رسید که شعار او «الرضا لآل محمد صلى الله علیه و آله» بود.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت امام سجاد علیه السلام با خطبه های آتشین خلافت اموی را تحت ضربات سنگین خود قرار داد؛ و آن حضرت هنگامی که نتوانست با خون خود انقلاب کربلا را آبیاری کند، با ایراد خطبه های غرّاء که همچون شمشیر بُرنده بود در آن شرکت کرد
لذا شام بر اثر خطبه هاى امام سجاد به کلى دگرگون گردید و از همان جا بذر انقلاب بر ضد بنی امیه پاشیده شد؛ و در نتیجه همین خطبه ها، بنى امیه در تمام جهان اسلام رسوا گشت و خطرى که از سوى آنان اسلام و قرآن را تهدید مى کرد، به برکت خون هاى شهیدان و خطابه هاى پیام آوران عاشورا، دفع شد.
منبع:
بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بین المللی امام سجاد(ع)؛۱۸/۶/۱۳۹۵.