اگه کودک توجه مثبت والدین و اطرافیان رو نبینه دست به جلب توجه منفی میزنه
مثلا: وقتی مشغول بازی با خواهرشه اگه پدر و مادر بهش توجه نکنن و تشویق نشه برای جلب توجه منفی شروع به اذیت خواهرش میکنه
پس پدر و مادرای عزیز باید با تشویقهای بجا، احتمال تکرار کار مثبت فرزندتون رو بیشتر کنید…
کارهایی مثل:
نوازش، بوسه، بغل کردن
یا تشویق گفتاری:
آفرین به پسرم که مسواک میزنه باریکلا که با خواهرت بازی میکنی
افسردگی (Depression) حالتی احساسی است که مشخصه اش اندوه، بی احساسی (apathy) ، بدبینی (Pessimism) و احساس تنهایی است . این بیماری که امروزه از شیوع بالایی در میان مراجعه کنندگان به کلینیک های روانپزشکی برخوردار است، دارای تظاهرات متنوع و زیادی بوده که از مهمترین آنها می توان به اختلالات خواب اشاره نمود . تحقیقات نشان می دهد 75 درصد از بیماران افسرده مشکلی در خواب (چه به صورت بی خوابی و چه پرخوابی) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید می شود . نکته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالی (REM حرکت سریع چشم) در نیمه اول خواب و همچنین کل زمان REM افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره REM یعنی (latency - REM) کم شده و مرحله 4 خواب نیز کاهش می یابد . (1)
پس به عبارت ساده تر می توان گفت، افراد افسرده زمان بیشتری را در مرحله خواب REM به سر می برند . یعنی به میزان بیشتری نسبت به سایرین خواب می بینند .
حال ببینیم، این موضوع چه ارتباطی با نماز صبح دارد، یعنی نماز صبح چه اثر درمانی می تواند در این بیماران داشته باشد؟
به طور متوسط 20 - 15 دقیقه طول می کشد تا یک فرد معمولی به خواب رود . پس در عرض 45 دقیقه وارد مراحل 3و4 خواب شده که این مراحل عمیقترین مراحل خواب اند . یعنی بیشترین تحریک برای بیدار کردن فرد در این مراحل لازم است . حدود 45 دقیقه پس از مرحله 4 است که نخستین دوره حرکات سریع چشم (REM) فرا می رسید . هر چه از شب می گذرد، دوره هایREM طولانی تر و مراحل 3و4 کوتاه تر می شود . بنابراین در اواخر شب، خواب شخص سبک تر شده و رؤیای بیشتری می بیند (یعنی خواب REM اش بیشتر می شود). پس قسمت اعظم خواب REM در ساعات نزدیک صبح بوقوع می پیوندد . و از طرفی دیدیم که یکی از مشکلات مهم بیماران افسرده، افزایش یافتن طول خواب REM و خواب دیدن زیاد است . از این جهت یک مبنای مهم در تولید داروهای ضد افسردگی ایجاد داروهایی است که کاهش دهنده مرحله REM خواب باشند (از جمله داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای) .
علاوه بر این یک روش درمانی جدید برای بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آن ها برای کاهش میزان REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است . (2) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و همچنین بسیاری از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص می شود . زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح می داند و باید صبح گاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوی ورود به مرحله قابل توجهی از REM را می گیرد . از این جهت بیداری صبحگاهی برای نماز خود به تنهایی می تواند یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیری از افسردگی مطرح باشد که بر تمام روشهای درمانی دارویی و غیر دارویی ارجح است، چرا که پیشگیری بر درمان مقدم است .
لازم به ذکر است آثار روحی و روانی ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمی بسیار شگرفی در اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه می کند;
اقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق الیل قرءان الفجر ان قرءان الفجر کان مشهودا (3)
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکی شب برپا دار و (نیز) نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است .
پی نوشت:
1 . روانپزشکی بالینی کاپلان، ترجمه دکتر مرسده سمیعی و دکتر حسن رفیعی، ص 152 .
2 . 40 نکته پزشکی پیرامون نماز، دکتر مجید ملک محمدی، ص 3 .
3 . الاسراء (17): 78 .
ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟»
ﺩﻭﻣﯽ: «ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺍﻭﻟﯽ: «ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ.»
از قرار، همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت میکردند.
ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ: «ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ. ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ.»
گول شکل ظاهری زندگی دیگرانو نخورید!
شایدبسیاری وقت هاآنچه ازظاهرزندگی
دیگران میبینیم غیراز،واقعیت است
يک روز وقتي کارمندان به اداره رسيدند، اطلاعيه بزرگي را در تابلواعلانات ديدند که روي آن نوشته شده بود:
ديروز فردي که مانع پيشرفت شما در اين اداره بود درگذشت!! شما را به شرکت در مراسم تشييع جنازه که ساعت 10 صبح در سالن اجتماعات برگزار مي شود دعوت مي کنيم.
در ابتدا، همه از دريافت خبر مرگ يکي از همکارانشان ناراحت مي شدند اما پس از مدتي، کنجکاو مي شدند که بدانند کسي که مانع پيشرفت آن ها در اداره مي شده که بوده است.
اين کنجکاوي، تقريباً تمام کارمندان را ساعت 10 به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعيت زياد مي شد هيجان هم بالا رفت. همه پيش خود فکر مي کردند: اين فرد چه کسي بود که مانع پيشرفت ما در اداره بود؟به هرحال خوب شد که مرد!!
کارمندان در صفي قرار گرفتند و يکي يکي از نزديک تابوت رفتند و وقتي به درون تابوت نگاه مي کردند ناگهان خشکششان مي زد و زبانشان بند مي آمد.
آينه ايي درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مي کرد، تصوير خود را مي ديد. نوشته اي نيز بدين مضمون در کنار آينه بود:
«تنها يک نفر وجود دارد که مي تواند مانع رشد شما شود و او هم کسي نيست جز خود شما.
شما تنها کسي هستيد که مي توانيد زندگي تان را متحول کنيد.
شما تنها کسي هستيد که مي توانيد بر روي شادي ها، تصورات و وموفقيت هايتان اثر گذار باشيد.
شما تنها کسي هستيد که مي توانيد به خودتان کمک کنيد.»
زندگي شما وقتي که رئيستان، دوستانتان، والدينتان، شريک زندگي تان يا محل کارتا تغيير مي کند، دستخوش تغيير نمي شود.
زندگي شما تنها فقط وقتي تغيير مي کند که شما تغيير کنيد، باورهاي محدود کننده خود را کنار بگذاريدو باور کنيد که شما تنها کسي هستيد که مسوول زندگي خودتان مي باشيد.
مهم ترين رابطه اي که در زندگي مي توانيد داشته باشيد، رابطه با خودتان است.
خودتان امتحان کنيد. مواظب خودتان باشيد. از مشکلات، غير ممکن و چيزهاي از دست داده نهراسيد. خودتان و واقعيت هاي زندگي خودتان را بسازيد.
دنيا مثل آينه است.
مرد مرغداری بود که هر بار سیلی می آمد، مرغداری اش را آب فرا می گرفت،
مرغ هایش را به زمین های مرتفع تر می برد.
بعضی سال ها صدها مرغ او می مردند؛
زیرا نمی توانست آنها را به موقع ببرد.
یک سال سیلی شدید خسارت هنگفتی بر او وارد کرد،
به خانه اش برگشت و با ناامیدی به زنش گفت:
دیگه تمام شد.
من نمی توانم زمین فعلی را بفروشم و زمین بهتری بخرم.
زنش با خونسردی گفت:
” اُردک بخر “…!
زمانیکه مشکلی برایتان پیش می آید، بجای ناامیدی، بر روی راه حل تمرکز کنید.