رفتار با مادر !!
24 اسفند 1391
ابراهیم بن مهزم گوید : شبی از خدمت امام صادق (ع) خارج شده و به منزل خدو در مدینه رفتم و مادرم با من بود . میان من و مادرم مشاجره شد و من نسبت به مادرم تندی و غلظت کردم . فردا صبح پس از ادای فریضه صبح به خدمت امام صادق (ع) رفتم و چون بر آن حضرت وارد شدم بی مقدمه آغاز به سخن کرده ، فرمود : ابو مهزم ! تو را چه کار با مادرت که دیشب در گفتار با او تندی کردی ؟ آیا نمی دانی که شکم او جایگاه سکونت تو بوده است . و دامنش گاهواره ات بود و در آن می آویختی ، و پستانش ظرفی پر از شیر بود که تو می نوشیدی ؟
گفت : عرض کردم : بلی ، فرمود : پس هیچ وقت با او تندی مکن و بر او خشم مگیر !