درخت انتظار
20 آذر 1391
به پرچين درخت همسايه نگاه كردم ،پرنده اي را روي درخت منتظر ديدم ! من هم منتظر بودم ،
منتظر كسيكه هميشه انتظارش را مي كشيدم با اين كه مي دانستم شايد تا زماني كه زنده ام ؛
نيايد اما همه جمعه ها به ياد او بودم . هوا سرد بود آمدم تو و پنجره را بستم و برايش شعري گفتم :
من آمده بودم به تماشاي تو آقا !
صد حيف كه چشمم به جمال تو نيفتاد آقا !!
شايد كه تو را در تن يك خواب ببينم
چشمم به تو ، و آن رخ مهتاب ببينم !