آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 6 تا 8 سوره مبارکه «کهف» به دنیای پرزرق و برق و آزمایشهای الهی اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً * إِنّا جَعَلْنا ما عَلَى الاْ َرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً * وَ إِنّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً؛ گویى مىخواهى به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنى، اگر به این گفتار ایمان نیاورند! ما آنچه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل مىکنند! (ولى این زیورها پایدار نیست،) و ما (سرانجام) قشر روى زمین را خاک بىگیاهى قرار مىدهیم». (کهف/ 6 تا 8)
غصه مخور! جهان میدان آزمایش است
از آنجا که در آیات گذشته، سخن از رسالت و رهبرى پیامبر(صلی الله علیه) بود، در نخستین آیه مورد بحث، به یکى از مهمترین شرایط رهبرى که همان دلسوزى نسبت به امت است، اشاره کرده، مىگوید: «گویی تو مىخواهى جان خود را بر باد دهى و خویشتن را از شدت اندوه، هلاک کنى که: چرا آنها به این کتاب آسمانى ایمان نمىآورند»؟ (فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً).
چند نکته:
1 ـ «باخِع» از ماده «بخع» (بر وزن نخل) به معنى هلاک کردن خویشتن از شدت غم و اندوه و به تعبیر دیگر «دق مرگ نمودن» است.
2 ـ کلمه «أَسَفاً» که شدت غم و اندوه را مىرساند، تأکیدى است بر این موضوع.
3 ـ «آثار» جمع «اثر» در اصل، به معنى جاى پا است، ولى، به هر علامتى که از چیزى باقى مىماند «اثر» گفته مىشود.
انتخاب این تعبیر، در آیات فوق، اشاره به نکته لطیفى است، و آن این که: گاهى انسان از جایى مىرود، چون ماجرا تازه است آثار او باقى مىماند، اما هنگامى که طول کشید، آثار هم محو مىشود، یعنى تو آن قدر از عدم ایمان آنها ناراحتى که حتى پیش از محو شدن آثار آنها، مىخواهى خود را از غصه هلاک کنى.
این احتمال نیز وجود دارد که: منظور از آثار، اعمال و رفتار آنها بوده باشد.
4 ـ تعبیر به «حدیث»، در مورد قرآن، اشاره به نوآورىهاى این کتاب بزرگ آسمانى است، یعنى آنها حداقل این مقدار، به خود زحمت نمىدادند که این کتاب تازه را با محتواى جدیدى که داشت، مورد بررسى قرار دهند، و این دلیل بر نهایت بىخبرى است که انسان از کنار چنین موضوع مهم تازهاى بىتفاوت بگذرد.
5 ـ دلسوزى فوقالعاده رهبران الهى
از آیات قرآن و تواریخ، به خوبى استفاده مىشود: رهبران الهى بیش از آنچه تصور شود، از گمراهى مردم رنج مىبردند، به ایمان آنهاعشق مىورزیدند، از این که: مىدیدند تشنه کامانى در کنار چشمه آب زلال نشستهاند و از تشنگى فریاد مىکشند، ناراحت بودند، اشک مىریختند، دعا مىکردند، شب و روز تلاش و کوشش داشتند، در نهان و آشکار تبلیغ مىکردند، در خلوت و اجتماع فریاد مىزدند، و از این که: مردم راه روشن و راست را گذارده، به بىراهه مىرفتند، غصه مىخوردند، غصهاى جانکاه که گاهى آنها را تا سرحد مرگ پیش مىبرد!
و راستى تا چنین نباشد «رهبرى» در مفهوم عمیقش پیاده نخواهد شد!
گاه این حالت اندوه به قدرى شدید مىشد که جان پیامبر(صلی الله علیه) به خطر مىافتاد، و خدا او را دلدارى مىداد.
در سوره «شعراء» آیات 3 و 4 مىخوانیم: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ:
«گویى مىخواهى خود را هلاک کنى که چرا اینها ایمان نمىآورند؟ * غم مخور، ما آنها را آزاد قرار دادهایم و اگر بخواهیم آیهاى از آسمان فرو مىفرستیم که گردنهایشان بى اختیار در برابر آن فرود آید».
آیه بعد، ترسیمى از وضع این جهان، به عنوان یک میدان آزمایش براى انسانها، و توضیحى براى خط سیر انسان در این مسیر است.
نخست مىگوید: «ما آنچه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم» (إِنّا جَعَلْنا ما عَلَى الاْ َرْضِ زِینَةً لَها).
جهانى پر زرق و برق ساختیم، که هر گوشهاى از آن دل مىبرد، دیدگان را به خود مشغول مىدارد، و انگیزههاى مختلف را در درون آدمى بیدار مىکند، تا در کشاکش این انگیزهها، درخشش این زرق و برقها و چهرههاى دلانگیز و دلربا، انسان بر کرسى آزمایش قرار گیرد، و میزان قدرت ایمان، نیروى اراده و معنویت و فضیلت خود را به نمایش بگذارد.
لذا بلافاصله اضافه مىکند: «تا آنها را بیازماییم کدامینشان بهتر عمل مىکنند»؟ (لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً).
بعضى از مفسرین خواستهاند: مفهوم «ما عَلَى الاْ َرْضِ» را محدود به «علماء» و یا خصوص«مردان» کنند و بگویند: زینت زمین اینها هستند، در صورتى که این کلمه مفهوم وسیعى دارد که: همه موجودات روى زمین را شامل مىشود.
جالب این که: تعبیر به «أَحْسَنُ عَمَلاً» شده، نه «أَکْثَرُ عَمَلاً»، اشاره به این که: آنچه در پیشگاه خدا ارزش دارد، حسن عمل و کیفیت عالى آن است، نه فزونى، کثرت، کمیّت و تعداد آن.
به هر حال، این هشدارى است به همه انسانها و همه مسلمانها که در این میدان آزمایش الهى، فریب زرق و برقها را نخورند. و به جاى آن که به این مظاهر فریبنده دلبستگى پیدا کنند، به حسن عمل بیندیشند.
سپس مىگوید: اینها پایدار نیست و سرانجام محو و نابود خواهد شد، ما همه آنچه را روى زمین است، از میان خواهیم برد «و صفحه زمین را، خاک بىگیاهى قرار خواهیم داد» (وَ إِنّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً).
«صَعِید» از ماده «صعود» در اینجا به معنى صفحه روى زمین است، صفحهاى که در آن خاک، کاملاً نمایان باشد.
و «جُرُز» به معنى زمینى است که گیاهى در آن نمىروید گویى گیاهان خود را مىخورد، و به تعبیر دیگر «جُرُز» به سرزمینى گفته میشود که: به خاطر خشکسالى و کمى باران، تمام گیاهانش از میان بروند.
آرى، این منظره زیبا و دل انگیزى را که در فصل بهار، در دامان صحرا و کوهسار مىبینیم: گل ها مىخندند، گیاهان مىرقصند، برگها نجوا مىکنند، و جویبارها زمزمه شادى سر دادهاند، به همین حال باقى نمىماند، فصل خزان فرا مىرسد، شاخهها عریان، جویبارها خاموش، غنچهها خشکیده، برگها پژمرده، و آواى حیات به خاموشى مىگراید.
زندگى پر زرق و برق انسانها نیز همین گونه است، این کاخهاى سر به آسمان کشیده، این لباسهاى رنگارنگ، این نعمتهاى گوناگون، این انسانهاى آماده به خدمت، و این پستها و مقامها و مانند آن، نیز جاودانى نیستند، روزى فرا مىرسد که: جز یک قبرستان خشک و خاموش از این جامعهها بیش باقى نمىماند و این درس بزرگ عبرتى است.
کمک میخوام، بابا پس خدا کجاست؟ مگه حرفهای منو نمی شنوه؟ من به کی دردمو بگم؟ دیگه چه جوری دعا کنم ؟خسته شدم؟ یعنی یکی نیست که منو راهنمایی کنه! یعنی خدا به خاطر اعمال بدم داره از من انتقام میگیره؟ چرا پس دعاهای من مستجاب نمیشه ؟
گاهی ما شرّ خود را از خداوند می طلبیم و آگاه نیستیم که این، شرّ برای ما محسوب می شود در حالی که خداوند همیشه خیر انسان را می خواهد. اگر ما دعایی بر خلاف مصلحت خود بکنیم اگر چه جواب داده نمی شود ولی همانطور که در روایات ما آمده ثواب آن برای آخرت ما ذخیره خواهد شد و عوض آن در آخرت به انسان داده می شود به نحوی که انسان آرزو می کرد ای کاش هرگز دعاهایش در دنیا مستجاب نمی شد.
دعا هرگز به معنای تعطیلی قوای انسانی و فعالیت او نیست یعنی دعا هرگز جانشین عمل نمی شود بلکه مکمل عمل است. پس بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که بدون انجام عملی تنها با دعا و نیایش به همه خواسته های خود برسیم.
دعا از مصادیق روشن (ذکر الله) است یاد خدا باعث آرامش روح و روان مى باشد. « أَلا بِذِکرِ اللهَ تَطمَئِنُ القُلُوبِ»(رعد:28) انسانى که با دعا سر و کار دارد هرگز یأس و ناامیدى بر او غالب نمى شود و با دعا و نیایش مشکلات مادى و معنوى خود را از او مى خواهد و اجابت را باور دارد.
پناهگاه واقعى بشر ذات خلاق عالم است، چرا که هرکسى از طریق دل، راهى به خدا دارد، حتى شقى ترین و معاندترین افراد و شاهد زنده آن توجه و تضرع و زارى آن ها در بن بست هاست، وقتى از علل و اسباب مادى ناامید مى شوند بى اختیار به او پناه مى برند.چه بسا خطاکارانی که در اوج نا امیدی و نا توانی با درخواست از خداوند به مقصود خود می رسند، پس این تفکر که خدا در صدد انتقام از ما باشه اشتباه است.
البته اینجا یک سوال خیلی مهم هم هست که باید بهش فکر کرد. اون سوال اینه: آیا دعای مستجاب اونه که ما به چشم ببنیم؟ آیا امکان نداره خدا دعای ما رو طوری مستجاب بشه که ما اصلا نفهمیم؟ شاید زمان آن رسیده باشد که بدانیم با چه فنونی می توانیم به استجابت دعاهای خود اطمینان داشته باشیم.
1. نشناختن جهت و راه دعا (فرمول دعا)
رسیدن بـه هـر هدفی، راهی دارد، برای استجابت دعا نیز باید راه هـایـی را پـیمود. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: باید پیش از دعا حـمـد و سـتـایش خدا کنی، نعمتهایی را که به تو بخشیده به یاد آوری، سـپـس شـکـر و سپاس گویی، آن گاه درود بر پیغمبر و آل او فـرسـتی، سپس از گناهانت یاد کرده اقرار نمایی و از آسیب آن به خدا پناه بری؛ این است جهت و راه دعا.(فیض کاشانی، تفسیر صافی ص54)
۲. وفا نکردن به عهد نسبت به خداوند (یکی بده صدتا بگیر)
شـایـد انسان خود را مانند ماشینی فرض کند که سازنده یا مالک آن بـاید همواره نیازهای آن را برآورد؛ مثل آب، روغن، سوخت و… . و تـصـور کـنـد چون آفریده خداوند است، خداوند باید همواره او را کـمـک کـند، بدون این که عهدی بر گردن او باشد. ولی چنین نیست، بـلـکه خداوند عهدهایی بر گردن بندهاش دارد که باید عملی شوند تا خداوند نیز پیمانش را وفا کند. امام صادق(علیهالسلام) در پاسخ عدهای کـه از عـلت عدم استجابت دعا پرسیده بودند، فرمود: به دلیل این کـه شما به عهدهای خود در پیشگاه خداوند وفا نمیکنید، در حالی که خدای تعالی میفرماید: به عهد من وفا کنید تا من به عهد شما وفـا کنم. به خدا قسم اگر به عهد خدا وفا کنید، خدای متعال نیز به عهد شما وفا میکند.
از جـمـلـه عـهـدهـایی که انسان بر گردن دارد، عمل صالح است که مـصـادیـق فراوانی دارد؛ مانند: انجام واجبات، ترک محرمات، قرائت قرآن، صله رحم، کمک به نیازمندان و….
۳. ایمان و یقین ناکافی (به خدا اعتماد کن)
کسی که دست به دعا برمی دارد اگر ایمان قلبی به اجابت دعای خود نـداشـتـه بـاشد، نتیجه نمیگیرد و مانند آن است که تشنهای در بـیـابـان بـی آب و عـلـف به دنبال دریا بگردد. نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفـرماید: (اُدعُوا اللهَ وَ اَنتُمُ مُوقِنُونَ بِالِاجَابَه)؛ خدا را بخوانید و یـقـیـن بـه اجـابت داشته باشید.(کنز العمال، ج2، ص72) امام صادق(علیهالسلام) نیز میفرماید: (إِذَا دَعَـوت فـَظَنَ أنَ حَاجَتَکَ بِالبَابِ)؛ در وقت دعا یقین کن که حاجت تو بر در خانه آمده است.(بحار / ج 93 / ص 305)
۴. شرک در دعا (از دست کسی کاری ساخته نیست)
شـرک بـسـیـار ظـریف است و در هر امری از امور دینی و عبادی میتـوانـد دخـیـل بـاشـد. در دعا نیز این موضوع یکی از عوامل عدم اسـتـجـابـت دعا است. هرگز نمیتوان خارج از محدوده توحید قرار گـرفت و انتظار استجابت دعا را داشت. خدای متعال میفرماید: « هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ » (او خـدای زنـده ابـدی اسـت و جز او هیچ خدایی نیست. پس تنها او را بـخـوانـیـد و بـه اخلاص بندگی کنید که ستایش و سپاس مخصوص خدای یکتا و آفریدگار عالمیان است .) (غافر/ 65) باید دانست که فقط و فقط خداست که ریز و درشت نیازهای آدمی را برآورده میکند اما به دست بندگانش و انسان نباید اشتباه کند و این وسیله را همه کار بپندارد. وقتی دعا میکنی چشمت را از همه ببند و مدام به این فکر کن که از دست کسی کاری ساخته نیست.
۵. همراه نبودن یاد خدا و صلوات در دعا (استفاده از پارتی)
در دعـا تـوجه به خدا و رسولش اهمیت بسیار دارد. کسی که دعا میکـنـد نـبـاید از یاد خدا و رسولش غافل شود، که اگر غافل گردد، مـانـنـد آن است که غذای بی چاشنی بخورد. مزه و لطف دعا در این اسـت کـه بـا یـاد خـدا و رسـول هـمـراه گردد. امام کاظم(علیهالسلام) میفـرمـایـد: هرکس پیش از ستایش خداوند و درود و صلوات بر پیامبر دعا کند مانند کسی است که بدون زهتیراندازی کند.( بحارالانوار, ج4, ص253.)
۶. نیت آلوده (با خدا رو راست باش)
در دعـا بـایـد نـیـت، پاک و اخلاص، کامل باشد. امام صادق(علیهالسلام) میفـرماید: به راستی بنده وقتی که با نیت پاک و قلب با اخلاص خدای را بـخـوانـد اگـر به عهد خدای عزوجل وفا کرد، دعایش مستجاب میشـود و اگـر خدا را بدون نیت پاک و اخلاص بخواند، دعای او اجابت نمیشود.
7. تضرع و زاری و اصرار نکردن (عنصر سماجت)
مـداومـت در دعا و تضرع کردن به درگاه الهی، رمز موفقیت در دعا اسـت. کـسی که بدون تضرع و اصرار انتظار فرج و گشایش مشکلات خود را دارد، توفیق چندانی نخواهد یافت. خدای بزرگ میفرماید: « ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین » (خدای خـود را بـه تضرع و زاری و با صدای آهسته بخوانید.) (اعراف / 55 ) رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفـرماید:به راستی خداوند افرادی را که اصرار در دعا دارند دوست میدارد.( نهج الفصاحه, ص76)
پیامبر اکرم (صل الله علیه)می فرمایند:
اَلضَّیفُ یَنزِلُ بِرِزقِهِ وَیَرتَحِلُ بِذُنوبِ اَهلِ البَیتِ.
میهمان، روزى خود را می آورد و گناهان اهل خانه را می برد.
بحارالأنوار، ج 75، ص 461، ح 14
امام صادق علیه السلام :…لَا غِنَى بِالزَّوْجَةِ فِیمَا بَیْنَهَا وَ بَیْنَ زَوْجِهَا الْمُوَافِقِ لَهَا عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ وَ هُنَّ صِیَانَةُ نَفْسِهَا عَنْ کُلِّ دَنَسٍ حَتَّى یَطْمَئِنَّ قَلْبُهُ إِلَى الثِّقَةِ بِهَا فِی حَالِ الْمَحْبُوبِ وَ الْمَکْرُوهِ وَ حِیَاطَتُهُ لِیَکُونَ ذَلِکَ عَاطِفاً عَلَیْهَا عِنْدَ زَلَّةٍ تَکُونُ مِنْهَا وَ إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَةِ وَ الْهَیْئَةِ الْحَسَنَةِ لَهَا فِی عَیْنِهِ 1
امام صادق علیه السلام فرمودند: زن نسبت به شوهر سازگار خود از سه چیز بی نیاز نیستکه عبارتند از:
برخی از بانوان برای مجالس بیرون از منزل و دعوتی ها خود را می آرایند ولی در درون منزل هماره در لباس آشپزی و غیر مرتب در رفت و شداند. این دسته از زنان غافل اند که آنان پیش از اینکه کلفت و خدمتگزار خانه باشند بانو و مونس و انیس مرداند و بایستی همه موجبات آرامش و شادمانی مرد از جمله، حسن هیأت و آراستگی را در خود فراهم سازند.
برای سازگاری زن و شوهر سه نکته مهم را باید زن رعایت کند:
1- صِیَانَةُ نَفْسِهَا عَنْ کُلِّ دَنَسٍ :
خود را از هر پلیدی حفظ کند ؛ یعنی عفت و پاکدامنی خود را در تمام مصادیقش رعایت کند.
در رابطه با موضوع عفت و پاکدامنی سخن بسیار است و مصادیق بسیار مختلفی دارد؛ از خودنمایی زن گرفته تا اجتناب از خلوت با جنس مخالف و حفظ حیا و کنترل نگاه و افکار.
در این صورت است که مرد اطمینان قلبی پیدا میکند و در هر شرایطی و در محیط کار و در فضای خارج خانه، آسودگی خاطر دارد و با آرامش خیال به وظایف اجتماعی و اقتصادی خود عمل میکند.
رعایت مصادیق پلیدی و حفظ عفت و پاکدامنی را از زبان آیات و روایات یادآور می شویم؛
خداوند متعال در قرآن کریم در رابطه با نهی از خودنمایی میفرماید: وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ ….. لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها و زنان مؤمن را بگو ….. زینت و آرایش خود جز آنچه قهرا ظاهر مى شود (بر بیگانه) آشکار نسازند. 2
و نیز پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله در رابطه با خلوت با جنس مخالف این گونه می فرمایند: پیامبر خدا میفرماید: ُ فَإِنَّ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَةَ إِذَا خُلِّیَا فِی بَیْتٍ کَانَ ثَالِثُهُمَا الشَّیْطَانَ. هرگاه مرد و زنی (نامحرم) در مکانی خلوت کنند سومین نفرشان شیطان است. 3
در رابطه با اهمیت موضوع حیا داریم که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: لَاإِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ.کسی که حیا ندارد ایمان ندارد. 4
2- وَ حِیَاطَتُهُ لِیَکُونَ ذَلِکَ عَاطِفاً عَلَیْهَا عِنْدَ زَلَّةٍ :
و مواظبت زن بر امور خانه تا در وقت اشتباه زن، عطوفت مرد به او را پوشش دهد.
حیاطت از احاطه، نظارت و مواظبت معنی می دهد. و به قرینه قسیم بودن با جمله پیشین. بیانگر پیامی وسیع تر از عفاف و حریم شخصی است و چه بسا مقصود آن باشد: زن نقش وزیر را داشته باشد و بر همه امور خانه و دارایی و آبروی مرد نظارت کند و از به خطر افتادن آن مواظبت و حراست کند از ولخرجی و بی مبالاتی و اسراف در هزینه خانواده بپرهیزد و سعی و اهتمام خود را در ایجاد آرامش و رونق خانه، بکار گیرد دلسوزی زن نسبت به خانه و مرد، شوهر را نسبت به همسر، مهربان و عطوف و مطمئن می سازد و اگر هم مبادا در حوزه اختیارات او اشتباهی رخ دهد و خسارتی متوجه خانه گردد نه تنها مرد او را متهم نمی سازد که به جانبداری از او برمی خیزد و اشتباه او را می بخشد.
علی(علیه السلام) فشرده دست بودن زن را حسن و به سود مرد شمرده و فرموده است: «و اذا کانت بخیلة حفظت مالها و مال بعلها؛ و هر گاه بخیل باشد مال خود و شوهرش را حفظ می کند. 5
3- و إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَةِ وَ الْهَیْئَةِ الْحَسَنَةِ لَهَا فِی عَیْنِهِ:
زن به شوهرش اظهار علاقه و محبت کند و خود را در چشم شوهر زیبا نماید و با عشوه و دلربایی خود را به مردش عرضه کند.
خلابه، پیامی بیشتر از ابراز بدون تکلف و ریا دارد. و دلالت دارد، که ابراز محبت زن بایستی با دلدادگی و لطف و دل فریبی همراه باشد، تا دل همسرش را به چنگ آورد و قلب او را در تور عواطف و لطف و صفای خود پایبند سازد.
برخی از بانوان برای مجالس بیرون از منزل و دعوتی ها خود را می آرایند ولی در درون منزل هماره در لباس آشپزی و غیر مرتب در رفت و شداند. این دسته از زنان غافل اند که آنان پیش از اینکه کلفت و خدمتگزار خانه باشند بانو و مونس و انیس مرداند و بایستی همه موجبات آرامش و شادمانی مرد از جمله، حسن هیأت و آراستگی را در خود فراهم سازند.
پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله در رابطه با خلوت با جنس مخالف این گونه می فرمایند: پیامبر خدا میفرماید: ُ فَإِنَّ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَةَ إِذَا خُلِّیَا فِی بَیْتٍ کَانَ ثَالِثُهُمَا الشَّیْطَانَ. هرگاه مرد و زنی (نامحرم) در مکانی خلوت کنند سومین نفرشان شیطان است.
زینت و آراستگی لباس و چهره سبب می شود زیبایی طبیعی و جمال خدادادی بیشتر بدرخشد و زن را در دیده همسرش زیباتر جلوه دهد و کشش و علاقه مرد نسبت به خود را دو چندان سازد.
کلام آخر
اسلام مخالف زیبایی و جمال و خودآرایی نیست، آنچه باید مورد دقت و توجه قرار گیرد آن است که نهایت این جمال و زیبایی و فریفتگی را در مقابل چه کسی بروز دهد؛ در مقابل کسی که نقش همسری او را دارد.
منبع:
1- تحف العقول، النص، ص: ۳۲۳
2- نور ـ 31
3- محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضرهالفقیه، ج3، ص 252
4- الکافی، ج5، ص 30
5- نهج البلاغة، حکمت 234
اين آيهى شريفهاى كه تلاوت كردند: انّما يخشى اللَّه من عباده العلماء،خشيت را يكى از خصوصيات علما قرار داده است.خب، علما خيلى خصوصيات دارند، اما خشيت را انتخاب كرده است. بعد از ذكر آيات الهى در كوه و دشت و صحرا و باغ و راغ كه درآيات هست، ميفرمايد: «انّما يخشى اللَّه من عباده العلماء». خاصيت علم همين است كه انسان را مشمول اين نعمت بزرگ ميكند، خشيت الهى بر دل انسان سايه مىافكند؛ اين را بايد به دست بياوريم.
شما جوانها آسانتر از من ميتوانيد اين كار راانجام بدهيد. به سن ما كه رسيديد، اگر كسى در دوران جوانى كارى كرده باشد، به دردش ميخورد؛ والّا كارش سخت است.خشيت را امروز در خودتان ايجاد كنيد؛ خشوع در مقابل خدا را امروز براى خودتان فراهم كنيد؛ باب تضرع الىاللَّه را امروز باز كنيد؛نوافل را كه مقرِب الىاللَّه هستند، از امروز شروع كنيد؛ اينها به دردتان ميخورد. اين عمر كه تمام خواهد شد؛ بعضىها به پيرى ميرسند، بعضى نميرسند. اين را هم شما بدانيد؛ فاصلهى بين بيست سالگى و سى سالگى تا هفتاد سالگى و بعد از هفتادسالگى كه ما هستيم، فاصلهى كمى است؛ مثل برق ميگذرد. انسان در بيست سى سالگى خيال ميكند كه حالا اوه، كِى تاهفتاد سالگى؟ نه، مثل برق ميگذرد؛ بعد هم رفتن است. اگر بناست در اين فاصلهى كوتاه، در اين فرصت اندك، حظى ببريم،كارى بكنيم، توشهاى فراهم كنيم، مايهاش را بايد در جوانى فراهم كنيد.
منبع:
حوزه های علمیه