مرحوم حامد می فرمود:
جناب شیخ رجبعلی شبی در خواب ،فرهاد را دید و به اوگفت:
شماکه این همه استعداد درعشق داشتی چراعاشق خدا نشدی؟اگردرآن وادی افتادی شیرین کجاو شیرین آفرین کجا؟
فرهاد آه سردی کشید و گفت:افسوس که در زمان ما حتی یک نفر نبود که به ما بگوید می توان عاشق خدا شد.اگر من
این را می دانستم به جای شیرین عاشق خدا می شدم .اما شیخ رجبعلی این را بدان که من بعدازمرگ به شیرین خودم
رسیدم.
امام رضا (ع) فرمود:
اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خداوند در روز قیامت با او محشورش می کند.
(عیون اخبار الرضا-ج2-ص269)
منبع:بهترین شاگرد شیخ-صفحه 36-مهدی عاصمی
معنای عرفان
ماهرکدام در موجودیت فعلی هستیم ویک
طبیعت باالقوه داریم که باید بشویم.
بودن وشدن.ازبودن به شدن،راههایی
وجوددارد که به آنها می گوییم :
سیروسلوک.
تمام حکمت اینجاست.ازبودن به شدن .
خوب تعریف شدن،لازم است؛
چه می خواهیم بشویم؟….
عرفان یعنی خودشناسی:
من عرف نفسه فقدعرف ربه:
مااورا نمی توانیم بشناسیم ؛ماخودرا
می شناسیم.
منبع:
کتاب باران فیض-صفحه ۱۶-بخش فرهنگی
مسجدو حسینیه الزهرا(س)
دونفر بیشتر نبودیم . من بودم و،او فقط می دانستم اسمش حسن است . او آرپیجی می زد. من هم به او کمک
می کردم . دل شیر داشت . از هیچ چیز نمی ترسید .
در محاصره مانده بودیم . هیچ کس کمک ما نبود . نه راه پس داشتیم نه راه پس . حسن گفت:مااینجا یا شهید
می شویم یا اسیر.اگر اسیر شدیم تو هیچ کاره ای من همه چیز را به عهده می گیرم.
ازموضع استتار عراقی ها استفاده می کرد . یکی یکی تانکهایشان را می زد.
وحشت عجیبی در دل عراقی ها ایجاد شده بود . ساعتیبعد گلوله هایمان تمام شد.یکدفعه کار عجیبی کرد .دوید
به سمت یک تانک نیمه سوخته عراقی !
رفت روی تانک وبا تیربار تانک ستون نفرات آنها را به رگبار بست! تعداد زیادی را روی زمین ریخت وبرگشت.
غروب بود که هردوی مارا جداجدا اسیر گرفتند.
من خودم را آشپز معرفی کردم .افسر عراقی به حسن گفت:فامیلیت چیه؟خمینی نام پدر:خمینی
نام جد:خمینی
حسن را می شناختند . می دانستند چه بلایی به سرشان آورده . در مقابل دیدگان ما او را به ستون پل بستند
با صدای بلند شهادتین را گفت. بعد هم از نزدیک او را با آرپی جی هدف قرار دادند. حسن در عشق خدا
می سوخت.
بعثی هاهم سوختند، از آتشی که حسن به جگرشان زده بود.
منبع: کتاب شهید گمنام-صفحه 109-گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
مراقبت از ..اخلاص
مرحوم حامد می فرمود:این که در روایت داریم :الاخلاص سر من اسراری استودعته قلب من احببت من عبادی:
اخلاص سری از اسرار من است که آن را در دل بندگانی که دوست داشته باشم به امانت می گذارم.
بحارالانوار -ج67-ص249
(برای این خداوند می گویدامانت می گذارم که بنده خیالش صددرصد راحت نشود و فکر نکند همیشه دارد .)
پس اخلاص نیاز به مراقبت دارد وچه بسا افرادی به گمان خود مخلص اند ولی با اخلاص فاصله زیادی دارند
و غرق در هوی پرستی وخود پرستی هستند.
منبع: بهترین شاگرد شیخ-صفحه 86-مهدی عاصمی
اقرار به تقصیر
(اقرار به گناه و تقصیر در پیشگاه خدا خوب است . در زمان های سابق رسم بود اگر کسی بیست سال عبادت می کرد
او اسمش عابد بود و مستجاب الدعوه می شد. شخصی بیست سال عبادت کرد و بعد ,از خدا حاجتی خواست ولی حاجتش
براورده نشد .این شخص شروع کرد خودش را ملامت کند.
گفت:((خدا که بخیل نیست این که حاجتت براورده نشده شاید در تو یک عیبی وجود دارد .))
بعد از اینکه به خود بد گمان شدبه او الهام شد همین یک مدت زمان کوتاهی که خودت را سرزنش کردی در نزد ما
محبوبتر از این بیست سال عبادت است .)
امیر المومنین علی (ع)::می فرماید :من ذم نفسه اصلحا,من مدح نفسه ذبحها;هرکس از خود بدگویی و انتقاد کند خودرا
اصلاح کرده و هر کس خودستایی کند خویش را تباه کرده است.(شرح غررالحکم -ج5-ص399)
منبع: بهترین شاگرد شیخ-صفحه120-مهدی عاصمی