حکایت سخن گفتن بهلول با مردگان
19 خرداد 1399
زاهدی گفت : روزی به قبرستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش این جا چه میکنی؟
گفت: با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمیدهند. اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم میکنند و اگر غایب شوم غیبتم نمیکنند.