امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ روزی با مردم سخن می گفت، و در باره رشد اخلاقی آنان صحبت می کرد، تا اینکه فرمود: مراقب باشید آنچه را مردم پشت سر افراد می گویند، نپذیرید ( از شنیدن غیبت، برحذر باشید) سخنان باطل فراوان است، ولی سخنان باطل از بین رفتنی است، و آنچه می ماند کردار انسان است. چرا که خدا شنوا و شاهد است، بدانید که بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.
یکی از حاضران پرسید: چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟
امام ـ علیه السلام ـ انگشتان را کنار هم گذارد و بین گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود:
«الباطل ان تقول سمعت، والحق ان تقول رایت؛ ؛باطل آن است که بگوئی شنیدم، و حق آنست که بگوئی دیدم»[1]
یعنی شنیدنیها را مثل دیدنیها که با چشم دیده ای، باور مکن و تا یقین نکردی، سخن این و آن را، درباره افراد نپذیر.
منبع:نهج البلاغه
برایم سوال بود که چطور این همه زائر هر ساله از سرارسر ایران وجهان برای زیارت تو می آیند واین همه سختی را به جان می خرند؟! آیا آنان نمیدانند که تو همیشه در کنارمان هستی وسلاممان را حتی در خانه هم جواب میدهی؟! و…
چرا اربعین؟!…
شاید با خود بگویی: از خانه هم میتوانم به حسین«علیه السلام» سلام دهم؛ از خانه هم میتوانم زیارت اربعین بخوانم! چرا باید سختی چند روز پیادهروی را به جان بخرم و مسیری طولانی را در گرما و سرما طی کنم تا کسی را زیارت کنم که همین لحظه هم در کنار من است؟ پس بشنو سخن زینب«سلام الله علیها» را که به یزید فرمود: «به خدا که نمیتوانی یاد و خاطره ما را محو و نابود کنی.»
چه شیرینست با عشقت دویدن در بیابانها به عشقت هم به دل جارو زدن هم در خیابانها
نه تنها در میان تربتت داری شفاعت تو به خاک زیر پای زائرت دادند درمانها …
اگر من از خانهام سلام دهم و تو از خانهات سلام دهی؛ دیری نمیپاید که داستان کربلا از یادها میرود. «پیاده روی اربعین کاری زینبی«سلام الله علیها» است!»
و…چه خوش است لحظه دیدار…
ستون ۱۴۰۰ یعنی سلام آقا… سلام ای بی کفن ای تشنه لب ای مانده در صحرا
به سقای علم دارت قسم ما پای پیمانیم به شوقه یاری آرام جانت مهدی زهرا(سلام الله علیها)
منبع:دلنوشته
ولادت
شيخ فضل الله نوري روز دوم ذي الحجه سال 1259 (هـ. ق) در روستاي «له شک» در منطقه کجور مازندران چشم به جهان گشود. وی فرزند ملا عباس کجوری از روحانيان صالح و معتمد آن روزگار بود.
تحصیلات
فضلالله پس از پشت سر گذاشتن دوران كودكی به تحصیل علوم اسلامی روی آورد. تحصیلات ابتدایی را در «بَلَده» (مركز منطقه نور) آغاز كرد.پس از آن به تهران مهاجرت كرد و تحصیلات خویش را تا پایان دوره سطح در آن جا ادامه داد.
اساتید
وی برای تكمیل دانش خویش به نجف هجرت كرد و نزد استادان بزرگ حوزه نجف میرزا حبیب الله رشتی و شیخ راضی به تحصیل پرداخت و بعد از مدتی در درس میرزای شیرازی بزرگ شركت كرد. با هجرت میرزای شیرازی به سامرا وی نیز حوزه نجف را رها كرد و راهی سامرا شد. حضور مستمر در درس میرزای بزرگ و هشت سال حضور در درس شیخ راضی و میرزا حبیب الله رشتی به همراه پشتكار و مداومت در درس و تحصیل، از شیخ فضل الله مجتهدی برجسته و فقیهی نامدار ساخت.
مقام علمی
مقام علمی شیخ فضلالله مورد توافق دوست و دشمن بود. او علاوه بر علوم اسلامی از دانشهای دیگر هم اطلاع داشت و به مسائل جامعه و مقتضیات زمان آگاه بود. یكی از كسانی كه شیخ را ملاقات كرده است، مینویسد: «مراتب علمی شیخ را هیچ كس از دوست و دشمن منكر نبود ولكن گمان میكردند كه فقط معلومات او منحصر به همان فقه و اصول است. نگارنده در چند جلسه فهمیدم قطع نظر از جنبه فقاهت از بقیه علوم هم اطلاع كافی دارند».
ناظم الاسلام مینویسد: «نگارنده روزی كه مشارالیه (شیخ فضلالله) در خانه آقای طباطبایی بود، در مجلس در ضمن مذاكره گفت ملای سیصد سال قبل به كار امروز نمیخورد. شیخ در جواب گفت: خیلی دور رفتی بلكه ملای سی سال قبل به درد امروز نمیخورد. ملای امروز باید عالِم به مقتضیات وقت باشد، باید مناسبات دول را نیز بداند».
ادوارد براون، محقق و تاریخ نویس نامدار مینویسد: «شیخ فضلالله از لحاظ علم و آراستگی به كمال معروف و فقیه جامع و كامل… مجتهد سرشناس و عالمی متبحر… و از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود…». مهدیقلی هدایت چنین گفته است: «مقام علمیاش بالاتر از (دو سید) مسندنشین (طباطبایی و بهبهانی) است. طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند».
ابوالحسن علوی میگوید: «شیخ فضلالله از شاگردهای نمره اول حاجی میرزا حسن شیرازیِ معروف بود. در پایتخت مرجع امورات شرعی بود.» فریدون آدمیت نوشته است: «متفكر مشروطیت مشروعه شیخ فضل الله نوری بود. از علمای طراز اول كه پایهاش را در اجتهاد اسلامی برتر از طباطبایی و بهبهانی شناختهاند»
احمد كسروی مینویسد: «حاجی شیخ فضلالله نوری… از مجتهدان بنام و باشكوه تهران شمرده میشد.» و بالاخره یپرم خان ارمنی ـ كه خود عاقبت مجری حكم اعدام شیخ شد ـ در یادداشتهای خصوصی خود نوشته است: «شیخ فضلالله نوری… روحانی عالیقدری بود و گفته او برای توده خلق، وحی مُنزل محسوب میشد».
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه شرح حال او را در ۱۳۰۶ ق چنین می نویسد:«افضل و اکمل تلامذة سرکار حجه الاسلام حاج میرزا محمدحسن شیرازی مد ظله العالی اوست و در فقه و اصول و حدیث و رجال و انواع فضایل دیگر، امتیازی بین دارد.و اهالی دارالخلافه را به این بزرگوار اعتقادی است راسخ. مجلس درس و افادت و افاضتش نیز امورز بسی عامر، و به وجود کافه مستعدین مدارس طهران دائر می باشد».
شاگردان
از چنین حوزه تعلیم و تدریسی شخصیت های بزرگواری برخاستهاند، از آن جملهاند: حاج شیخ عبدالكریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم، حاج آقا حسین قمی، آقا سید محمود مرعشی (پدر آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی، سید اسماعیل مرعشی، ملا علی مدرس، میرزا ابوالقاسم قمی، شیخ حسن تهرانی، علامه محمد قزوینی و…
آثار
شیخ فضل الله علاوه بر فعالیتهای اجتمای و سیاسی و تدریس و تبلیغ دارای آثار علمی ارزندهی است كه برخی را تألیف كرده و بر بعضی كتابها شرح و توضیح نوشته است، قسمتی از این آثار عبارتند از:
رساله منظوم فقهی «الدرر التنظیم» به عربی.
بیاض (كتاب دعا).
رساله فقهی فی قاعده ضمان الید.
رساله فی المشتق.
صحیفه قائمیه (صحیفه مهدویه).
ضمایمی بر كتاب تحفه الزائر از مرحوم مجلسی (در پایان كتاب).
اقبال سید بن طاووس با توضیحات شیخ.
رساله تحریم استطراق حاجیان از راه جبل به مكه معظمه.
روزنامه شیخ (لوایح آقا شیخ فضلالله).
تحریم مشروطیت.
حاشیه بر كتاب شواهد الرُّبوبیه ملاصدرا.
حاشیه بر كتاب فرائد الاصول شیخ انصاری.
شیعیان در مواجهه با سختگیری دولت متوکل عباسی نسبت به زیارت مرقد مطهر امام حسین(علیه السلام)، شوق زایدالوصفی از خود نشان دادهاند . به گواه تاریخ متوکل با صدور احکامی از جمله بریده شدن دست زائران حرم حسینی(علیه السلام) درصدد تحریم این زیارت برآمد اما ناکام ماند….
تاریخ اسلام مستندات قابل اعتنایی از همدلیها و همراهیهای جهان تشیع نسبت به ائمه اطهار(علیه السلام) و به ویژه تلاش شیعیان در حفظ و تقویت فرهنگ عاشورایی را ارائه کرده است.
برخورد و رفتار خشن برخی از حاکمان وقت با شیعیان و محبان اهل بیت رسول گرامی اسلام(ص) نیز قابل تامل است.
به گواه تاریخ، در زمان امام کاظم (علیه السلام) یعنی همزمان با دوران متوکل عباسی، پیروان مذاهب دیگر مانند شیعیان مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند. متوکل در میان عباسیان به کینه توزی با خاندان پیغمبر مشهور بود، وی مؤمنان علی (علیه السلام) و خاندان ایشان را سخت دشمن می پنداشت و هر کس را که دوست آن امام بود بیرحمانه میکشت و مال او را میگرفت.
دشمنی عباسیان با آل علی(علیه السلام)
بنا بر روایت متون تاریخی، نقل شده است که متوکل، مأمون، معتصم و واثق افرادی را که دوستدار علی (علیه السلام) (هر چند به شکل ظاهری) بودند،دشمن خود مینامیدند و از این رو ندیمان و همنشینان خود را از کسانی که به بغص اهلبیت(علیه السلام) شناخته شده بودند برمیگزیدند.
رفتار ظالمانه متوکل عباسی نسبت به فرزندان حضرت امام علی (علیه السلام)، از جمله سیدالشهدا(علیه السلام) به نحوی بود که عدهای این اقدامات را با اقدامات یزید و معاویه مشابه میدانند.
تحریم زیارت اباعبدالله(علیه السلام) توسط عباسیان
علیرغم شدت فشارهای دولت متوکل نسبت به محبان و شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) ایشان هیچ گاه دست از محبت خود برنداشتند و تا پای جان پای اعتقادات خود ایستادند تا جایی که متوکل مجبور شد زیارت امام حسین(علیه السلام) را با صدور احکامی از جمله بریده شدن دست راست در مرتبه اول و دست چپ در مرتبه دوم تحریم کند، اما این ترفند متوکل نیز کارساز نبود و شیعیان دسته دسته به زیارت اباعبدالله(علیه السلام) میرفتند.
مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب مروج الذهب مینویسد: خانمی به قصد زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) به مأمور ثبت نام مراجعه کرد. به وی تذکر دادند آیا میدانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟ آن زن پاسخ داد: از شرایط آگاهم! متصدی ثبت نام، اسم این خانم را می نویسد. آن گاه به وی میگوید دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد. آن زن دست چپ خود را بیرون می آورد. مأمور میگوید: خانم، بخشنامه میگوید باید دست راست داوطلب زیارت قطع شود. آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورده و میگوید: این دست را که سال گذشته قطع کردهاید.
صدور حکم قتل برای زائران امام حسین(علیه السلام)
متوکل عباسى، پاسگاهى در نزدیکى کربلا زد و به افراد خود فرمان اکید داده بود که هر کس را دیدید قصد زیارت حسین را دارد، بکشید. (بحارالانوار، ج 45، ص 404). در یکى از این نوبتها، «دیزج یهودى» را مأمور تغییر و تبدیل و تخریب قبر مطهر کرد. او نیز با غلامانش سراغ قبر رفت و حتى قبر را شکافت و به حصیرى که پیکر امام در آن بود برخورد کرد که از آن بوى مشک مىآمد. دوباره خاک روى آن ریختند و آب بستند و آن زمین را مىخواستند با گاو شخم بزنند که گاوها پیشروى نمىکردند. (بحارالانوار، ج 45، ص 394).
متوکل دستور داد قبر امام حسین علیهالسلام را ویران و خانههاى اطراف قبر شریف را خراب آنگاه در آن محل زراعت کنند و زائران را از زیارت بازداشت و به زندان انداخت و مورد شکنجه قرار داد. در این بین امام کاظم(علیه السلام) در مراجعات مختلفی که شیعیان به ایشان داشتند، تأکید میکردند هیچ گاه زیارت جدم حسین(علیه السلام) را ترک نکنید.
بیتردید عظیمترین مصیبتی که در طول تاریخ بشریت نسبت به اهلبیت (علیه السلام) رخ داده، مربوط به ماجرای شهادت مولایمان امام حسین(علیه السلام) است. این حرف ما نیست، بلکه خداوند خودش در زیارت عاشورا ـ که حدیث قدسی است ـ آن را مصیبتی خواند که عظیمتر از آن نبوده و نیست.
در ماجرای امام حسین(علیه السلام) خداوند استثنائات زیادی قائل شده، به عنوان مثال، زیارت ایشان برابر است با صدها حج و عمرۀ مقبول و …
در همین راستا به حدیثی از امام صادق(علیه السلام) درباره ثواب یاد کردن امام حسین (علیه السلام) هنگام نوشیدن آب اشاره میکنیم:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنِ الْخَشَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَّانِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ:
* کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دَاوُدُ- لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) وَ مَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) وَ أَهْلَ بَیْتِهِ وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ؛
* در محضر امام صادق(علیه السلام) بودم، حضرت آب طلبیدند و زمانى که آب را نوشیدند دیدم در حضرت حالت گریه پیدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشک شد، سپس به من فرمودند: اى داوود خدا قاتل حسین(علیه السلام) را لعنت کند، بندهاى نیست که آب نوشیده و حسین(علیه السلام) را یاد کرده و کشندهاش را لعنت کند، مگر آنکه خداوند منّان صد هزار حسنه براى او منظور مىکند و صد هزار گناه از او محو کرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بنده آزاد کرده و روز قیامت حق تعالى او را با قلبى آرام و مطمئن محشورش مىکند.
منبع:
کامل الزیارات، ص106