چرا باید حادثه عاشورا را گرامى بداریم؟
خاطره حادثه اى را که قریب چهارده قرن پیش رخ داده است، چرا باید زنده کرد؟
این رویداد، ماجرایى تاریخى بوده که زمانه آن گذشته است؛ تلخ یا شیرین، هرچه بوده، تمام شده است. چرا باید پس از گذشت نزدیک به چهارده قرن، یاد آن را زنده نگاه داریم و به پاسداشت آن، مجالسى برپا کنیم؟
در پاسخ این پرسش مى توان گفت: حوادث گذشته هر جامعه اى مى تواند در سرنوشت و آینده آن آثار عظیمى بر جاى گذارد؛ اگرچه حوادث تاریخى، عیناً تکرار نمى شوند، در جامعه شناسى ثابت شده است که جهات مشترک فراوانى میان رخدادها وجود دارد؛ از این روى، مى توان از حوادث گذشته به نحوى در مواجهه با رخدادهاى آینده بهره برد. چنان که قرآن کریم پس از نقل داستانهاى پیامبران و اقوام گذشته مى فرماید:
لقد کان فى قصصهم عبرة لا ولى الا لباب؛1در قصه ها و داستانهاى آنان (گذشتگان ) براى صاحبان عقل و خرد عبرتى است.
یعنى احوال پیشینیان را بررسى کنید تا دریابید چه نقاط قوتى در کار آنان بوده است و شما نیز آنها را به کار گیرید و نیز ضعفهاى آنان را ببینید و از تکرار آنها بپرهیزید، تجدید آن خاطره ها در واقع، نوعى بازسازى آن وقایع است تا مردم از آنها بهره گیرند. اگر واقعه اى تاریخى در جاى خود منشاء آثار و برکاتى بوده است، یادآورى و بازسازى آن نیز مى تواند مراتبى از آن برکات را در پى داشته باشد.
افزون بر این، در همه جوامع مرسوم است که از پاره اى وقایع گذشته خود یاد کرده، آنها را ارج مى نهند و بزرگ مى شمارند، خواه آن واقعه ها درباره اشخاصى باشند که در پیشرفت جامعه خود مؤ ثر بوده اند، نظیر دانشمندان و مخترعان، و خواه درباره کسانى که از جنبه سیاسى و اجتماعى، در رهایى ملت خود نقش آفریده و قهرمان ملى بوده اند. همه عقلاى عالم براى این گونه شخصیتها آیینهاى بزرگداشتى در نظر مى گیرند. این امر بر یکى از مقدس ترین خواسته هاى فطرى انسان، که خداوند در نهاد همه انسانها قرار داده - و از آن به« حس حق شناسى » تعبیر مى کنیم استوار است. از این روى، همه انسانها بنا به سرنوشت خویش، مى خواهند در برابر کسانى که به آنان خدمت کرده اند، حق شناسى و شکرگذارى کنند، آنان را به خاطر داشته باشند و به ایشان احترام بگذارند.
از آن گذشته، چنانچه یاد آن خاطره ها، در سعادت جامعه تأثیرى داشته، مى تواند در زمان بیان آنها عامل مؤثر دیگرى باشد. در این صورت، گویا خود آن واقعه تجدید مى شود. از آنجا که واقعه عاشورا، رویداد عظیمى در تاریخ اسلام بوده و نقش بسزایى در سعادت مسلمانان و روشن شدن راه هدایت آنان داشته است، این واقعه در نظر ما بسیار ارزشمند است. از این روى، بزرگداشت و بازسازى این واقعه و به خاطر آوردنش موجب مى گردد تا بتوانیم از برکات آن در جامعه امروز نیز بهره گیریم. همان طور که اصل آن حادثه تأثیر شگرفى در جامعه آن روز داشته، خاطره و بازسازى آن نیز مى تواند آثارى متناسب با آن داشته باشد.
منبع:فرهنگ/دین و اندیشه / آیت الله محمد تقی مصباح یزدی.
ای آشنای به ظاهر چشمان گناهکار من غریب،میشود دعوتم کنی به آستانت
ای آشنای غریب،
ای غریب الغربا، ای شمس الشموس و ای مولای من!
چرا با وجود گذر زمان وعدم معرفت این بنده گناهکار هنوزم کوچه های نیشابور، بوی کلام عطرآگین تو را دارد. هر روز که خورشید آستان خراسان که دیر می آیم وبی معرفت، سینه ریز زرینش را از شوق می درد و انبوه دانه های طلایی اش از فراز آسمان بر حَرَمت می پاشد، کبوتر دل، بهانه کنان به سوی حرم تو پر می کشد و به سوی دانه های مِهری می رود که برایش می پاشی.دلم برای حرمت هوایی شده و پر میزند
منبع:
دلنوشته
میدانم تقصیر دل بی وسعت و بی بصیرت من هست که
گاهی تو را بزرگ می بینم و گاهی کوچک!!!!
این تو نیستی که بزرگ می شوی و کوچک
میدانم آنقدر بساطت فکر نیافتم که
این منم که گاهی نزدیک می شوم و گاه دور ولی با این حال عجب ادعایی است که من..
دلم گرم خداوندیست که با دستان من ، گندم برای کبوترانه خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است ، میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم برایت من ، خدا را آرزو دارم . . .
ان شاءالله دعایم مستجاب شود به حق خودش که می دانم او هم همین را می خواهد.
منبع:
دلنوشته
چقدر خوبه ما انسانیم به خاطر اینکه خیلی چیز ها رو فراموش می کنیماما
بعضا ما مردم اینگونه افکاری داریم
لب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش میکنند اما یک اهانت را سالها بهخاطر میسپارند.
آنها مانند آشغالجمعکن هایی هستند که هنوز توهینی را که مثلا بیست سال پیش به آنها شده با خود حمل میکنند و بوی ناخوشایند این زبالهها همواره آنان را میآزارد.
برای شادبودن باید بر «افکار شاد» تمرکز کنید
باید ذهن خود را از زبالههایِ تنفر، خشم، نگرانی و ترس رها کنی
منبع:
دلنوشته
سلام دوستی خاموش و گوياي بشر
ای دوست عزیزم با کمال احترام اینگونه می خوانمت… چگونه دهان را بسته اي و مدام، ذهن جهان را با کلمات آسمان، هوايي مي کني.
روشت چیست خاموش نشسته اي و گويا، مي نگري و ديگران را به انديشيدن دعوت مي کني.
گویا ساکتي، اما در برگ برگ بي صدايي اوراقت، دنيايي از موسيقي حرکت، موج مي زند.
انگار يک جا آرام گرفته اي و بال رفتنت، همه جهان را سير مي کند.
درست وبدون اضطراب از روي آب ها و خشکي ها مي گذري و به هر زبان سخن مي گويي و ساکن هر کوچه تاريخ مي شوي. برایم جالبه تو خيلي چيزها مي داني، دوست خاموش و گوياي بشر؛ کتاب.
منبع:
دلنوشته