ای آشنای به ظاهر چشمان گناهکار من غریب...
23 آبان 1396
ای آشنای به ظاهر چشمان گناهکار من غریب،میشود دعوتم کنی به آستانت
ای آشنای غریب،
ای غریب الغربا، ای شمس الشموس و ای مولای من!
چرا با وجود گذر زمان وعدم معرفت این بنده گناهکار هنوزم کوچه های نیشابور، بوی کلام عطرآگین تو را دارد. هر روز که خورشید آستان خراسان که دیر می آیم وبی معرفت، سینه ریز زرینش را از شوق می درد و انبوه دانه های طلایی اش از فراز آسمان بر حَرَمت می پاشد، کبوتر دل، بهانه کنان به سوی حرم تو پر می کشد و به سوی دانه های مِهری می رود که برایش می پاشی.دلم برای حرمت هوایی شده و پر میزند
منبع:
دلنوشته