?حاج میرزا اسماعیل دولابی :
دنیا را یک بار نگاه کن ،
آخرت را چند بار و
صاحب خانه را همیشه …
منبع:کانال عارفان
ابوالحسن علىبنعیسى بن ابى الفتح اِربلى، از علماى قرن هفتم هجرى در کتاب مشهور خود به نام «کشف الغمة فی معرفة الأئمة» به شرح جریان ازدواج امیر المؤمنین(علیه السلام) با حضرت زهرا(سلام الله علیها) میپردازد. نکاتی که در این روایت مطرح است، میتواند الگوی بسیار مناسبی برای خانوادههایی باشد که فرزندان آنها در آستانه ازدواج قرار دارند. آداب خواستگاری، آداب برخورد با خواستگار و آسانگیری در صِداق (مهریه) از مواردی است که در روایت ذیل دیده میشود.
بخشهایی از این روایت را میخوانید:
ام سلمه میگوید امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر رسول خدا وارد شد و گفت: السلام علیک یا رسول الله؛ پیامبر پاسخ سلام او را داد و فرمود: بنشین اى ابوالحسن. على(علیه السلام) در حضور پیامبر خدا نشست و دیده به زمین دوخت، گویا حاجتى داشت ولى از اظهار آن خجالت مىکشید؛ سر خود را به زیر انداخت و سخنى نمىگفت. چنین وانمود میکرد که پیامبر از قلب على آگاه بود؛ لذا به وى فرمود: این طور گمان مىکنم که حاجتى داشته باشى، چه مانعى دارد، حاجت قلبى خود را بگو، زیرا حاجت تو نزد من روا خواهد شد.
امیر المؤمنین(علیه السلام) گفت پدرم و مادرم به فدایت اى رسول خدا، تو خودت مرا از عمویت ابو طالب و فاطمه بنت اسد گرفتى. من کودکى بودم، تو مرا با خود همغذا کردى، تو نسبت به من از لحاظ نیکویى و شفقت از پدرم ابو طالب و مادرم فاطمه بنت اسد افضل و برترى، خداى رئوف مرا به وسیله تو و در دست تو هدایت کرد، خداوند مرا از آن سرگردانیها و حیرتى که پدران و عموهایم به آن دچار بودند نجات داد؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى هَدَانِی بِکَ وَ عَلَى یَدَیْکَ وَ اسْتَنْقَذَنِی مِمَّا کَانَ عَلَیْهِ آبَائِی وَ أَعْمَامِی مِنَ الْحَیْرَةِ وَ الشَّک.
یا رسول الله تو در دنیا و آخرت براى من ذخیره و پناهگاه هستى. یا رسول الله من دوست دارم با این همه رعایتى که نسبت به من فرمودهاى، خانه و همسرى داشته باشم که با او آرامش گیرم؛ أَنْ یَکُونَ لِی بَیْتٌ وَ أَنْ یَکُون لِی زَوْجَةٌ أَسْکُنُ إِلَیْهَا؛ یا رسول الله من نزد تو آمدهام تا تقاضا کنم که دخترت فاطمه را براى من به ازدواج در آوری، آیا این تقاضا را مىپذیرى؟
أم سلمه مىگوید: دیدم صورت مبارک پیامبر خدا از شدت خوشحالى مىدرخشید. سپس على(ع) فرمود: آیا تو چیزى دارى که من فاطمه را به تو بدهم؟ على علیهالسلام گفت: پدر و مادرم به فدایت، اوضاع زندگى من از تو مخفى نیست. من فقط یک شمشیر و یک زره و یک شتر دارم که با آن آب مىکشم. من غیر از اینها چیزى ندارم. رسول خدا فرمود: على جان، تو از شمشیرت بینیاز نیستى، زیرا مىخواهى با آن در راه خداوند جهاد کنى و با دشمنان او بجنگى. شتر خود را براى اینکه آب از براى درختان خرما و خانهات بکشى و بار سفر را به پشت آن بگذارى لازم دارى. من فاطمه را با همان زرهاى که دارى به همسرى تو در مىآورم.
اى على، میل دارى که به تو مژدهاى دهم؟ گفتم: بله پدر و مادرم به فداى تو؛ تو همیشه در گفتار خود با برکت و هدایتکننده بودهاى، درود خداوند بر تو باد. پیامبر فرمود: اى ابو الحسن، قبل از اینکه من فاطمه را در زمین به همسرى تو درآورم خداوند وى را در آسمان براى تو تزویج کرده است. قبل از اینکه تو نزدم بیایى در باره همین موضوع ملکى نزد من آمد که داراى چندین صورت و چندین پر و بال بود و من در میان ملائکه نظیر او را ندیده بودم. او به من درود و سلام فرستاد و گفت: رحمت و برکات خداوند بر تو باد، سپس گفت: مژده باد تو را به یگانگى و پاکیزگى نسل. گفتم: این چه بشارتى است؟ گفت: نام من سیطائیل است، من موکل یکى از قائمههاى عرش هستم، از خداوند خواهش کردم به من اجازه دهد که به تو مژده دهم، این جبرئیل است که به دنبال من مىآید و مىخواهد تو را از کرامت پروردگار آگاه کند. سخن وى تمام نشده بود که جبرئیل نازل شده گفت: سلام بر تو و رحمت و برکات خداوند نثارت باد.
منبع:
(کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، ج1، ص355)
رای تمام اموری که خلاف شرع نیستند، از جمله فروش بهتر و سریعتر ملک و کالا، میتوان دست به دعا برداشت و این دعا میتواند از سوی خود فرد انشاء شود و به هر زبانی باشد، اما لزوماً برای هر موضوعی دعای مأثور وجود ندارد، و در همین راستا، برای فروش بهتر متاع و کالا، دعای خاصی نیافتیم، اما روایتی از امام باقر(علیه السلام) وجود دارد که بدون توصیهکردن دعای خاصی، سفارشهایی اخلاقی در مورد تجارت میکند:
«عَلَیْکَ بِصِدْقِ اللِّسَانِ فِی حَدِیثِکَ وَ لَا تَکْتُمْ عَیْباً یَکُونُ فِی تِجَارَتِکَ وَ لَا تَغْبِنِ الْمُسْتَرْسِلَ فَإِنَّ غَبْنَهُ رِبًا وَ لَا تَرْضَ لِلنَّاسِ إِلَّا مَا تَرْضَاه لِنَفْسِکَ وَ أَعْطِ الْحَقَّ وَ خُذْهُ وَ لَا تَخَفْ وَ لَا تَخُنْ فَإِنَّ التَّاجِرَ الصَّدُوقَ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ یَوْمَ الْقِیَامَة وَ اجْتَنِبِ الْحَلْفَ فَإِنَّ الْیَمِینَ الْفَاجِرَةَ تُورِثُ صَاحِبَهَا النَّارَ وَ التَّاجِرُ فَاجِرٌ إِلَّا مَنْ أَعْطَى الْحَقَّ وَ أَخَذَهُ …»؛[1]
بر شما باد به:
1. راست گویی،
2. مخفی نکردن عیب کالا،
3. ضرر نزدن به مشتری،
4. راضی شدن به همانچیزی که برای خودتان میخواهید،
5. رعایت حق در داد و ستد،
6. وحشت نداشتن از تجارت،
7. خیانت نکردن به افراد،
8. دوری کردن از قسم خوردن.[2]
و در پایان نتیجه گرفته میشود که مراعات موارد فوق، تاجر را در ردیف اولیای الهی قرار میدهد.
منبع:
1]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، فتح الأبواب، محقق، مصحح، خفاف، حامد، ص 160 – 164، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[2]. «حکم قسم دروغ»، 50051.
یکي از فضائل فراموش شده در عالم اسلام، الان اتحاد و برادري است. درحالي که قرآن و روايات روي اين فضيلت، خيلي تأکيد کردهاند. خود پيغمبر اکرم، روي اين قضيۀ اتحاد و برادري خيلي تأکيد کرده است. پيغمبر اکرم وقتي وارد مدينه شدند، تشکيل حکومت دادند. اما چيز مهمتر از اينها، هرچه موجب اتحاد و برادري و محبت و صفا و صميميت شود، اسلام روي آن خيلي سفارش کرده است. قانون مواساتي که پيغمبر اکرم و قرآن روي آن سفارش کرده است و بيش از هزار روايت روي آن هست و بيش از صد آيه دربارۀ آن هست، يعني اينکه همه و همه بايد به فکر يکديگر باشند و همه بايد گره گشا از يکديگر باشند و همه بايد در صدد اين باشند که دل يکديگر را به دست آورند و تأکيد اين در اسلام نمره اول است. حتي گره از کار يک مسلمان بگشا، خدا ثواب يک حج و يک عمرۀ مقبول و مبرور را به تو ميدهد. اين ثواب استحقاقي نيست و ثواب ترغيبي است. به قول حضرت امام دانه ميريزند تا کبوتر بگيرند. اين ثوابها را ميدهند براي اينکه اختلاف اصلاًو ابدا در ميان مسلمانها نباشد،بلکه همۀ مسلمانها با هم برادر باشند و دوست يکديگر باشند. به عکس هرچه موجب اختلاف است،اسلام گناه عظيمي بار بر آن کرده است. غيبت، چون اختلاف آور است و چون آن اتحاد را ضربه ميزند، فرموده است که غيبت کردن گناهش از زنا دادن و زنا کردن بالاتر است. (الغيبَتُ أشدّ من الزنا). حتي فرموده اگر کسي روزه باشد و غيبت کند، واقعاً اين روزهاش باطل است.
دشمن ميگويد من کردم و خوب کردم. ميگويد نتوانستم با تو جنگ نظامي کنم اما جنگ ديگري را شروع کردم و حسابي هم موفقم. جنگ ديگر را جنگ نرم ميگويند و جنگ نرم يعني فساد اداري. الان همۀ شما که اينجا نشستيد، با ادارهها بد هستيد و البته ادارهها هم با شما بدند. شما با آنها بديد براي اينکه ادارهايها کار شما را انجام نميدهند و آنها هم با شما بدند براي اينکه بايد فوراً کار شما را انجام دهند، اما نميدهند. اين فساد اداري را چه کسي آورده است؟!
فساد اقتصادي و اين تورمها و گرانيها و اين بدبختيها و نکبتها و بالاخره همۀ مردم جري شدند و داد و فرياد دارند. بايد از مردم خيلي تشکر کرد. ما به نوبۀ خودمان از مردم خيلي تشکر ميکنيم.تا حالا دشمن متوسل به اين بود که با اختلاف به هم بريزد. اما حال که رهبر درست شد و اميرالمؤمنين امام شد، دشمن مأيوس شد. اما بترسيد از آن روزي که اختلاف در ميانتان بيفتد. يعني همان وقتي که اميرالمؤمنين منصوب به خلافت شد و پيغمبر اکرم او را زمين گذاشت، آيۀ شريفه آمد و آيۀ شريفه يک غيب گفت که بترسيد از سقيفۀ بني ساعده، و الاّ از اسلام و وحدت اسلام و اميرالمؤمنين منصوب به خلافت و فقط همين يک چيز ناقص بود و اين هم تمام شد. پس نترسيد که شما آقاييد اما بترسيد از اينکه اختلاف در ميان شما بيفتد. آنگاه سقيفۀ بني ساعده جلو آمد و خاک بر سر همه کرد و علي «سلاماللهعليه» را خانه نشين کرد. اينها قرآن و روايت است و همۀ ما بايد با هم متحد و برادر باشيم و همه بايد به فکر دين و به فکر اين نظام و جمهوري اسلامي باشيم و به فکر اين باشيم که اين شهداي ما به ما ميگويند ما شهيد شديم براي اينکه شما حافظ اين نظام باشيد وگرنه در روز قيامت از دست شما شکايت ميکنيم.
منبع:
درس اخلاق آیت الله مظاهری ۱۳۹۱/۵/۲۸
(با اندکی تصرف)
شیطان اندازه ی یک حبه ی قند است
گاهی می افتد توی فنجان دلها
حل می شود آرام آرام بی آنکه ما بفهمیم،
روحمان سر می کشد آن را ،آن چای شیرین را،شیطان زهراگین دیرین را ،آن وقت او خون می شود درخانه ی
تن،می چرخدومی گرددومی ماندآنجا او می شود ما ،ما می شویم او.
منبع:تولیدی