اِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ( سورة القصص الایة : 56 ) در حقيقت ، تو هر كه را دوست دارى نمى توانى راهنمايى كنى ، ليكن خدا است كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى كند ، و او به راه يافتگان داناتر است .
بعضى اهل خلاف ، آيه را در شأن حضرت ابو طالب علیه السلام ، و سخنانى ناشايسته گفته اند ، لكن تمام از درجه اعتبار ساقط و احاديث بسيار در شأن آن حضرت وارد شده از جمله :
1 - شيخ طوسى ( رحمة اللّه علیه ) به اسناد خود از مفضل بن عمر روايت نموده از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از پدران بزرگوار خود كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در رحبه كوفه « رحبه : فضاى خانه را گويند » نشسته و مردم مجتمع بودند ، پس مردى برخواست و گفت : يا امير المؤمنين تو به اين مكان بلند هستى كه خدا به تو داده و پدر تو در آتش است . حضرت فرمودند : ساكت شو! خدا دهان تو را بشكند ! قسم به آن كسى كه مبعوث ساخت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله وسلم را به نبوت بر حق ، اگر شفاعت كند پدر من هر گنهكار را كه در زمين است ، هر آينه خداوند قبول فرمايد شفاعت او را در حق همه ؛ چگونه پدرم را عذاب نمايد در آتش و حال آنكه پسر او قسيم نار است . پس فرمود : به آن كسى كه مبعوث ساخت حضرت محمد را به حق ، كه نور ابى طالب در روز قيامت خاموش كند انوار همه خلق را ، مگر پنج نور را : نور حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله وسلم ، نور من ، نور فاطمه ، نور حسن و حسين و اولاد حسين را از ائمه صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین به جهت آنكه نور پدر من از نور ماست ، آن نورى كه خلق فرموده خدا آن را ، پيش از آنكه خلق فرمايد آدم را به دو هزار سال .
2 - علامه مجلسى ( رحمة اللّه علیه ) در مرآت العقول ؛ روايت نموده از ابان بن ابى محمود : مردى از شيعه نوشت به حضرت امام على بن موسى الرضا عليهما السّلام : فدايت شوم بدرستى كه من شك دارم در اسلام ابى طالب . پس نوشت حضرت به او : « و من يشاقق الرّسول من بعد ما تبيّن له الهدى و يتّبع غير سبيل المؤمنين- الخ » بدرستى كه تو اگر اقرار نكنى به ايمان ابى طالب ، بازگشت تو ، به آتش مىباشد .
3 - از حضرت امام امام جعفرصادق عليه السّلام مروى است كه فرمود : انّ مثل أبي طالب مثل اصحاب الكهف حين اسرّوا الايمان و اظهروا الشّرك فاتاهم اللّه اجرهم مرّتين : مثل ابى طالب مثل اصحاب كهف است ، هنگامى كه پنهان داشتند ايمان را و ظاهر كردند شرك را ، پس عطا فرمود خدا اجر ايشان را دو برابر .
و عاقل لبيب را البته به همين مقدار كافى خواهد بود.
( تفسير اثنا عشري ، مرحوم حسین حسینی شاه عبد العظیمی جلد 10 ، صفحه : 159 ) .
حضرت زهرا (ص)فرمودند:روزی رسول خدا(ص)خطاب به من فرمودند:ای فاطمه ،هرکس برای تو صلوات بفرستد ،خداونداوراموردرحمت خویش قرارمیدهدودرهرکجای بهشت که من باشم اورا به من ملحق میکند.
ودر این مورد صلوات خاصه حضرت زهرا (ٌص)که آثار عجیبی دارد بیان شده است .
و در روایت دیگر از آن حضرت نقل شده است،ک میفرمایند:پدرم رسول خدا ب من خبردادند:که هرکس سه روز ب من یعنی رسول خد و ب دختر ایشان سلام کند،خداوندمتعال بهشت رابرای وی واجب میکند.
صحیفه حضرت زهرا(ص)/ص193
امام صادق علیهالسلام در حدیثی می فرمایند: امیرمؤمنان علیهالسلام، در مسجد کوفه بود که مردی به سراغش آمد و گفت: سلام و رحمت خدا و برکتهای او بر تو باد، ای امیر مؤمنان!
ایشان، پاسخ سلامش را داد. او گفت: فدایت شوم! قصد مسجد الأقصی کردهام. خواستم بر تو سلام کنم و با تو وداع نمایم.
فرمود: با این سفر، درپی چه هستی؟
گفت: درک فضیلت، فدایت شوم!
فرمود: مَرکب سواری خود را بفروش و توشهات را مصرف کن و در این مسجد، نماز بخوان، که نماز واجب در آن، برابر با حجّی پذیرفته شده است و نماز مستحب در آن، برابر با عمرهای پذیرفته شده است و تا شعاع دوازده میلی آن، برکتخیز است.
سمت راستش برکت است و سمت چپش حیلهورزی است. در میانه آن، چشمهای از روغن و چشمهای از شیر و چشمهای از آب نوشیدنی و چشمهای از آب پاکیزه برای مؤمنان است. کشتی نوح علیه السلام از آن جا به حرکت درآمد و بتهای نَسر و یَغوث و یَعوق، در آن قرار داشتند. هفتاد پیامبر و نیز هفتاد جانشین پیامبر که من یکی از آنهایم، در آن نماز گزارده است.
آن گاه ، در حالی که دستش را بر سینهاش گذاشته بود، فرمود: هیچ گرفتاری نیست که در آن برای درخواست نیازی از نیازهایش دعا کند، مگر آن که خداوند پاسخش را میدهد و گرفتاریاش را برطرف میسازد
“کافی،ج3، ص491 -کامل الزیارات،ص80 - تهذیب الأحکام،ج 3،ص251- بحار،ج100،ص403″
بهائیت در ادامه جریان بابیه در زمان قاجار بود که توسط محمدعلی باب به وجود آمد. امیرکبیر در دوران ناصرالدین شاه به شدت با جریان بابیه مقابله و سیدمحمدعلی باب را اعدام میکند. بعد از این اتفاق رهبری این جریان به حسینعلی نوری میافتد و از این به بعد با عنوان جریان بهائیت شناخته میشود. در دوران پهلوی اول و دوم نفوذ بهائیت به شدت در ایران گسترش مییابد و چهرههای مختلف بهائی در مناصب اجرایی پهلوی دارای پست و منصب میشوند.
بهائیت از دل بابیت بیرون آمد و مدعی شد که دین است
در این برنامه حمیدرضا اسماعیلی نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و بهائیت به بازخوانی بیش از یکصد سال فعالیت فرقه بهائیت پرداخته است که مشروح آن در ادامه میآید:
اسماعیلی با اشاره به آغاز ماهیت بابیه در زمان قاجار گفت: در زمان محمدشاه قاجار، علیمحمد باب ادعا بابیت کرد، اما هیچ وقت ادعای پیامبری نکرد. اما به مرور زمان دیگران گفتند: بابیت ادعای پیامبری کرده است! بعدها بهائیت از دل بابیت بیرون آمد و مدعی شد که دین است.
وی با اشاره به انگیزههای طرح دین اعلام کردن بهائیت از سوی آنها افزود: این پدیده در بغداد، نجف و کربلا پیدا شد و حسینعلی نوری ادعا کرد که پیامبری در عصر جدید است و به واسطه این ادعا حدود ۱۵۰ سال است که فعالیت میکنند.
حمایت یک قرن آمریکا از بهائیت/ آمریکاییها تشکیلات بهائیت را راه انداختهاند
این پژوهشگر بهائیت با بیان اینکه این فرقه حدود یکصد سال است که از سوی ایالات متحده حمایت میشود، ابراز داشت: سازمان بهائیت که حدود ۱۰۰ سال است، ادعای دین دارد. در ایالات متحده متولد شده و در آنجا نیروهای بهائی آمدند و این فرقه را ساماندهی کردند. در انتهای قرن ۱۹ میلادی (۱۸۹۲) فردی به نام جورج خیرالله سعی میکند در آمریکا ارتباط بگیرد و نیروهایی را جذب کند. به همین خاطر به مرور زمان نیروهای آمریکایی وارد تشکیلات میشوند.
«بهائیت» پدیده شبه ایرانی است
وی با اشاره به اینکه آمریکاییها تشکیلات بهائیت را راه انداختهاند، ادامه داد: با توجه به سخنان مطرح شده، این پدیده؛ دیگر پدیده ایرانی نیست. درست است که بخشی از آن، نیروهای ایرانی هستند. اما واقع امر این است که مدیریت و رهبری ماجرا دست کسانی است که ساختار و ساماندهی را آمریکاییها انجام دادند. بنابراین با پدیده شبه ایرانی مواجه هستیم.
سال ۱۳۴۲ ساختار بهائیها نوسازی میشود
اسماعیلی با تأکید بر اینکه رأس تشکیلات بهائیت در ایران نیست، خاطرنشان کرد: هیأت اصلی بهائیت و سازمان اجرایی آن در آمریکا از ابتدای قرن ۲۰ شکل گرفته است. تشکیلات بهائی در دوران پهلوی از سال ۱۳۴۲ نوسازی میشود و یک شورای رهبری به نام بیتالعدل رهبری سازمان را به دست میگیرد. تا قبل از آن، رهبری این فرقه به صورت سنتی بوده است. اما از زمانی که عبدالوهاب جانشین پدرش (حسینعلی نوری) میشود با داشتن شم سیاسی خوب، با توجه به جایگاه آمریکا در جهان سعی میکند با ایالات متحده ارتباط بگیرد.
مهمترین پرونده امنیتی در دوران قاجار
وی با بیان اینکه در زمان حکومت قاجار، جریان بابیت یک جریان توریستی بود، افزود: بابیت ۲ بار برنامه ترور ناصرالدین شاه را اجرا کرد. در واقع مهمترین پرونده امنیتی در دوران قاجار همین جریان بود. اما زمانی که پهلوی شکل میگیرد، با توجه به رویکرد غربی پهلویها، فضای برای رشد بهاییها شکل میگیرد و آنها سعی میکنند در ساختارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی کشور نفوذ میکنند.
بهائیای که لائیک بود!
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به اینکه برخی افراد صاحب منصب در دوران پهلوی در ظاهر بهائی بودن خود را نکار میکردند اما در خفا کاملاً به بهائی بودن خود مباهات میکردند، اظهار داشت: مثلاً امیرعباس هویدا از کسانی است که به سران تشکیلات نزدیک بوده و چهره شناخته شده بود یا پرویز ثابتی که یکی از عناصر مهم ساواک بوده، وی کاملاً مشخص است که خانوادهاش کاملاً بهایی است، اما میگوید: من لائیک هستم!
منتفع شدن بهائیها از اصلاحات ارضی شاه
وی با بیان اینکه نخبگان خانوادههای بهائی دین بودن این فرقه را نپذیرفتهاند، درباره مقدار نفوذ بهائیت در دوران پهلوی ادامه داد: منابع قدرت شامل قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی، قدرت نظامی، قدرت اطلاعات و قدرت فرهنگ و ایدئولوژی است. بهائیت در دوران پهلوی به همه اینها فکر کرده بودند و برنامه داشته است. زمانی که اصلاحات ارضی اتفاق افتاد، زمین از زمینداران پیشین گرفته شد و به زمینداران جدید داده شد که بیشتر بهایی بودند. از جمله دشت قزوین، گرگان، دشت مغان یا در حوزه صنعت و کشاورزی، معدن.
حضور ۵۰ تمیسار بهائی در ارتش پهلوی
اسماعیلی با اشاره به اینکه در تحقیقات مشخص شده که بیش از ۵۰ تیمسار ارتش پهلوی بهائی بودند، بیان داشت: تمام اعضای بهائیت مکلف هستند، در شغلهای مختلف ساماندهی شوند و به جمعآوری اطلاعات بپردازند. تمام این اعضا ارتباط سیستماتیکی با بهائیت دارند و باید در ضیافت یا در جلساتی که از هر عبادتی واجبتر شمرده میشود، شرکت کنند. آنها دستور دارند نسبت به محیطشان و چیزی را که میبینند اطلاعات جمعآوری کنند.
۳۰ هزار بهائی همزمان با انقلاب از ایران میروند/ دهه ۶۰، دهه سخت بهائیت بود
وی گفت: با وقوع انقلاب اسلامی ۳۰ هزار بهایی از ایران میروند و عمدتاً به آمریکا مهاجرت میکنند. دهه ۶۰، دهه سخت بهائیت بود. در شهریور سال ۶۲، سیدحسین موسوی تبریزی داستان کل تهران اعلام میکند که بهائیت حق فعالیت در ایران را ندارند. در دهه ۷۰ نیز که تحولات اجتماعی جامعه ایران را شاهد بودیم. بهاییها نیز تلاش میکنند در عرصه بینالملل آن ساختاری که قبلاً در سال ۵۷ ضربه خورد را نوسازی کنند.
پیگیری توسعه پایدار از سوی بهائیها!
این پژوهشگر بهائیت با اشاره به طرحهای این فرقه برای فعالیت در دهههای اخیر ابراز داشت: در سال ۷۵ یک طرح ۴ سالهای را مینویسند و به اجرا میگذارند. در این طرح تلاش شده بود که دوباره فعالیتها گسترش پیدا یابد و نیروهای بیشتری را جذب کنند و به قول خودشان به توسعه پایدار برسند. این طرح تا سال ۷۹ طول کشید و بعد از آن، یک نقشه یکساله و ۴ نقشه ۵ ساله را کشیدند.
بهائیها؛ به اسم محیط زیست به کام جاسوسی هستهای
وی با بیان اینکه روح این طرحها ناظر به احیای سازمان بهائیت و ترمیم نقاظ ضعف بوده است، افزود: این فعالیتها در ۱۵ سال اخیر در ظاهر حقوق بشر، NGOها، محیط زیست و اعتراضات مدنی نمایان شده است. جالب است که این فرقه در شورای حقوق بشر عضو هستند، نفوذ دارند و اساساً یکی از موضوعاتی که به افراد بهایی آموزش داده میشود، بحث حقوق بشر است!
راز بقای بهائیت
اسماعیلی با اشاره به ارسال و انتقال اطلاعات و گزارشات بهائیهای ایران به رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد: در پرونده محیط زیست که سال گذشته مطرح شد و تعدادی جاسوس نظامی و هستهای دستگیر شدند، خانم نیلوفر بیانی از خاندان بهائیت هم حضور دارد. وی به واسطه محیط زیست، جاسوسی هستهای و نظامی میکرده است. در فتنه سال ۸۸ نیز شاهد دستگیری تعدادی از بهائیها بودیم که از سال ۸۶ روشهای اعتراض و آشوبهای مدنی را آموزش دیده بودند.
وی ادامه داد: سازمان بهائیت با بحران مواجه است. این فرقه در طول عمر سیاسی و حیات خود با بحران مواجه بوده است و بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که این فرقه تا امروز باید از بین میرفته، اما از بین نرفت! چرا؟ چون اگر حمایت قدرتهای خارجی نبود، این فرقه تاکنون نبود.