تو تنهاييام فقط خدا خدا مي كنم.
01 اردیبهشت 1397
خدا!
تو تنهاييام فقط خدا خدا مي كنم.
هر چند اون موقع بازم طلبكارتم و مي گم:
خدا!
اگر در خونت نيام مي گي چرا نيومدي؟!
حالا هم كه اومدم چرا جوابم رو نمي دي؟!
خوب مي دونم كه عاشق ناله ها و ضجه هاي مني
خوب مي دوني كه وقتي بهم دادي ميرم و ديگه بر نمي گردم تا مشكل بعدي
اما بازم مي دي و راهيم مي كني
دم در برام ايينه قران درست مي كني، آب پشت سرم مي ريزي.
لحظه اخر كه توي آب رو نگاه مي كنم و لاي قران رو باز مي كنم صدام مي زني و بهم مي گي:
بنده من هر چند كه مي دونم حالا كه داري مي ري ديگه پيشم نمياي، اما بازم معرفتي كن و گهگاهي سراغم بيا.
اگر چه دوستم نداري