زبان فقط عضوی از بدن انسان که تکلم با آن انجام می شود نیست، بلکه دنیایی از تفکر در ورای آن وجود دارد. به همین دلیل اهل منطق در تعریف انسان گفته اند: «هو الحیوان الناطق» حیوانی که دارای نطق و زبان است.
و این زبان است که دنیای اطراف ما را می سازد، چه بدی ها و زشتی های دنیا و چه خوبی ها و زیبایی ها آن.
کارکرد های زبان
امام باقر علیه اسلام می فرمایند:
به راستی این زبان کلید هر خیر و شری است . پس سزاوار است برای مومن که بر زبان خود مهر بزند، همانگونه که بر (گنجینه های) طلا و نقره خود مهر می زند .»
1.صلح و جنگ
زبان می تواند با گفت و گوی بین ملت ها صلح را در جهان توسعه دهد، همانگونه که می تواند با فحاشی یا بی احترامی به باور های دیگران نزاع و درگیری بین افراد یا اقوام یا ملت ها را افزایش دهد.
2. اتحاد و پراکندگی
زبان می تواند جامعه یا بالاتر ملت ها را با بیان مشترکات متحد کند، همانگونه که می تواند تفرقه بیندازد و جدایی بیاورد.
3. امید و افسردگی
زبان می تواند آدم ها را به زندگی امیدوار کند، ابعاد زیبای جهان را بازگو کند، همانگونه که می تواند با سیاهنمایی و بزرگ نمایی حوادث نا خوشایند فضایی تاریک همراه با نا امیدی ایجاد کند.
بیان حدیث درباره زبان
احادیث هم از خوبی های زبان می گویند و هم از بدی های آن. در جایی امیر المومنین می فرمایند: «ان اللسان الصالح یجعله الله تعالی للمرء فی الناس، خیر له من المال یورثه من لا یحمده.»
آگاه باشید زبان خیرخواهی که خدای تعالی برای انسان در میان مردم قرار می دهد، بهتر است از مالی که او به عنان ارث برای کسی بگذارد که سپاسش نمی کند.
و در جای دیگر می فرمایند:
«اللسان سَبُع، إن خُلّى عنه عَقر.»
زبان، درنده اى است که اگر رها شود زخم زند.
لذا می توان گفت دیدگاه دین نسبت به زبان یک نگاه نسبی است. یعنی نمی توان مطلقا گفت زبان و کارکرد هایش خوب است یا بد، بلکه کسی که از آن استفاده می کند و اینکه برای چه هدفی استفاده می کند ارزشش را مشخص می کند.
زبان در بیان مولانا
مولانا زبان را معرف حقیقت انسان معرفی می کند:
آدمی مخفی است در زیر زبان ، این زبان پرده است بر درگاه جان
چون که بادی پرده را در هم کشید ، سر صحن خانه شد بر ما پدید
کاندر آن خانه گهر یا گندم است ، گنج زر یا جمله مار و کژدم است
علی علیه السلام هم در اینباره می فرمایند:
تکلّموا تعرفوا، فإن المرء مخبوء تحت لسانه.[4]
سخن بگویید تا شناخته شوید، زیرا انسان در زیر زبان خود نهان است.
در پایان
چند نکته را فراموش نکنید:
زبان و اهمیت آن در زندگی را فراموش نکنید؛
زبان به همان اندازه که در رشد انسان ها موثر است به همان اندازه هم می تواند آدم ها را به هلاکت برساند؛
از زبان استفاده کنید اما در جهات ارزشمند و در جهت یاری کردن دیگر انسان ها، اگر نمی توانید بهتر است از زبان استفاده نکنید.
زبان معرف درون شما و نمایانگر باطنتان است، پس مراقب باشید که گفتارتان متناسب با رفتارتان باشد.
پی نوشت:
[1] تحف العقول ، ص 298
[2] نهج البلاغه، خطبه 120
[3] همان،حکمت 60
[4] همان، حکمت 148
حضرت امام جواد (علیه السّلام) می فرمایند :
ثلاثٌ یبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّه ِ تَعالی: کثْرَةُ الاْءسْتِغفارِ وَلِینُ الْجانِبِ وَ کثْرةُ الصَّدَقَةِ. وَ ثَلاثٌ مَنْ کنَّ فیهِ لَمْ ینْدَمْ: تَرْک الْعَجَلةِ وَالمْشَوَرَةِ وَالتَّوَکلِ عَلی اللّه ِ عِنْدَ الْعَزْمِ؛
سه چیز است که اگر در کسی باشد سبب خشنودی خداست:
1️. زیاد استغفار کردن
2️. همنشینی خوب
3️. و زیادصدقه دادن
و سه چیز است که هر کس دارا باشد پشیمان نمیشود:
1️. پرهیز از عجله و شتاب
2️. مشورت در کارها
3️. توکل بر خدا وقتی تصمیم به انجام کاری گرفت.
منبع:
الفصول_المهمه
(فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنهْمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فىِ الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلىَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحُبُّ الْمُتَوَکلِّین)
(اى رسول ما!) پس به خاطر رحمتى از جانب خدا (که شامل حال تو شده،) با مردم مهربان گشته اى و اگر خشن و سنگدل بودى، (مردم) از دور تو پراکنده مى شدند. پس از (تقصیر) آنان درگذر و براى آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنان مشورت نما، پس هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش و) بر خداوند توکّل کن. براستى که خداوند توکّل کنندگان را دوست مى دارد.(آل عمرا/159)
خداوند متعال ، ما انسانها را به گونه ایی خلق کرده است که عاشق زنده بودن و زندگی کردن هستیم ، وهر یک دوست داریم که در این دنیا یک زندگی سالم و آرام وبه دور از هر گونه مشکل داشته باشیم .
وقتی یک دختر بچه با شادی فراوان با عروسک هایش بازی می کند ، در واقع این نشان دهنده آن است که او دوست دارد در آینده بتواند مادری خوب برای بچه های خودش باشد ، او می خواهد که در زندگی آینده اش ، در تربیت فرزندانش مشکلی نداشته باشد ، لذا او با این کار ، همواره تمرین می کند تا بتواند یک زندگی موفقیت آمیز داشته باشد .
اما از آنجا که استعدادها و تلاش های همه انسانها با هم متفاوت است ، لذا هر کسی برای رسیدن به این هدف و آرزوی خود ، برنامه های خاص و ویژ ه ایی برای خود دارد . که البته گاهی این برنامه ها به نتیجه می رسد، وشخص هم به هدف خودمی رسد وگاهی هم این برنامه ها به نتیجه نمی رسد و شخص در زندگی خود شکست می خورد .
به نظر بنده ، مهمتر از همه این حرفها و هدف ها وآرزوها ، داشتن یک مدیریت قوی وموفق است .یعنی اگر انسان بتواند زندگی خود را به خوبی مدیریت کند ، و در همه دورانهای زندگی ، چه در جوانی و چه موقع تشکیل خانواده و … ، بتواند با کمترین امکانات ، بهترین بهر مندی را داشته باشد ، می تواند تمامی موانع را از سر راه خود بردارد ، و به یک زندگی متعادل و نسبتا خوب داشته باشد .زیرا چه بسا همه امکانات یک زندگی خوب فراهم باشد ، اما به علت اینکه مدیریت ضعیف است ، نتواند از آنها بهره لازم را ببرد .
آیه مورد بحث ، برای داشتن یک مدیریت موفق ، چند ویژگی و ابزار مهم را بیان فرموده است .
دستور به عفو و گذشت
(…وَ لَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنهْمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ…)
انسان باید در زندگی خود ، در برابر کسانی که از آنها تخلفی سرزده است ، انعطاف پذیر باشد و با نرمش وگذشت ازخطاهای آنها ، بتواند جو سالم ِحاکم بر زندگی خود را حفظ کند . والا اگر بخواهد با خشونت و تند خویی برخورد کند ، در همه برنامه های خود شکست خواهد خورد، ودیگر به آن اهداف بلند خود نخواهد رسید.
در همین زمینه خدای سبحان به رسول گرامی اسلام می فرماید: این مهربانی تو با مردم ، در پرتو رحمت و لطف پروردگاراست والا اگر خشن و تندخو و سنگدل می بودى ، مردم از اطراف تو پراکنده مى شدند.
بنابراین رسول گرامی اسلام ، در آن برهه ی حساس که اسباب پراکندگی و چند دستگی جامعه اسلامی فراهم بود ، ، توانستند با مدیریت کاملا هوشمندانه و شکیبایی و گذشت از خطای دیگران ، جامعه اسلامی را منسجم و متحد کنند .
دستور به مشورت
(وَ شَاوِرْهُمْ فىِ الْأَمْرِ)یقینا یکى از عوامل موفقیت پیامبر اکرم در پیشبرد اهداف اسلام ، موضوع مشورت بوده است .
مشورت به عنوان یک ابزار ، علاوه بر اینکه در عرصه انتخاب هدف نیاز است ، می تواند راه انسان را برای رسیدن به هدف ، کوتاه و هموار کند ولغزش ها را به حداقل برساند .
پیغمبر اکرم با اینکه فکر نیرومندى داشتند ، ونیازمند به مشاوره نبودند ، اما براى اینکه مسلمانان را به اهمیت مشورت متوجه سازد ، در امور عمومی مسلمین ، جلسه های مشاوره تشکیل مى داد، چرا که عموم مردم هر چند دانا و توانمند باشند ، بی نیاز از مشورت ومشاوره نیستند .
مخصوصا اینکه انسان برای رسیدن به اهداف بالا ، باید از ایده های دیگران هم استفاده کند ، نه اینکه صرفا یک جلسه صوری مشورتی تشکیل دهد ودر نهایت حرف خودش را پیاده کند ، زیرا خود رسول گرامی اسلام نیز براى رأى افراد صاحب نظر ، ارزش خاصى قائل بودند، تا آنجا که گاهى براى احترام به دیگران ، از رأى خود ، صرفنظر می نموند.(توضیح بیشتر تفسیرنمونه ج3ذیل آیه شریفه)
باشد که ان شاالله در سایه آموزه های ناب قرآن ، همواره زندگی ایی سالم و خداپسند داشته باشیم .
بدون شک همه ما می دانیم که هر یک از اعضای خانه ، نسبت به همدیگر ، حقوقی دارند که خوشبختی والهی شدن آن خانه ، به اجرای آن حقوق بستگی دارد .
حال پدر ومادر، به عنوان هسته ی مرکزی خانواده ، اگر بتوانند به دور از هر گونه توقعات بی جا ، با جان ودل برای شکوفایی فضایل دینی و اخلاقی خود و خانواده تلاش کنند ، یقینا می توانند همه قله های خوشبختی وسعادت را فتح بکنند.
بر اساس آیه (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ نارا…) (تحریم-6)، فهمیده می شود که حقوق همسر وفرزندان ، منحصر به تامین هزینه های مادی ( مسکن و پوشاک وخوراک و…) آنها نمی شود ، بلکه ورای این حقوق وهزینه های مادی ، حقوق مهمتری ، در قالب تامین حوایج معنوی وجود دارد که می تواند سعادت خانواده را رقم بزند .
بنابراین آنچه که در نخستین سنگ بناى هر خانواده ، باید حایز اهمیت باشد ، تعلیم و تربیت اسلامی خانواده است ؛ تا بتوان در راستای ترک معاصی وبه کار گرفتن اصول تعلیم وتربیت ، محیطی پاک وخالی از هرگونه آلودگی را در فضای خانه ، برای خانواده فراهم کرد. واین چیزی است که رسول خدا وائمه هدی از ما خواسته اند .
زیرا رسول خدا می فرمایند : من بیزارم از آندسته از والدینی که راه سعادت فرزندانشان را می بندند ومانع خوشبختی آنها می شوند .
(…وَیْلٌ لِأَطْفَالِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ)
وای بر بچه های آخر الزمان از دست پدر ومادر شان .
پرسیده شد: یا رسول الله ؛ از دست پدر ومادر مشرکشان؟
حضرت فرمود: نه ؛ از دست پدر ومادر مسلمان ومومنی که هیچ چیز از فرائض را به فرزندانشان نمی آموزند ؛ واگر هم فرزندشان بخواهد یاد بگیرد ؛ مانع آن شده ، وبه در آمد اندک آنها خشنود می شوند .من واین پدر ومادر ، از هم بیزاریم .
(مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج15 164).
اسلام علاوه بر امن کردن محیط خانه ، یکی از اصولی را که به خانواده ها سفارش می کند ، نوع رفتار و برخورد والدین با فرزندان است .
به اینکه پدر ومادرباید ، بین فرزندان خود به انصاف ومواسات رفتار کنند ، تا همه ی افراد خانواده بتوانند با عشق ومحبت به هم ، کارها و مسولیت هایی را که در زندگی خانوادگی به دوش آنها گذاشته شده است ، به وجه احسن انجام بدهند .
رسول گرامی اسلام می فرماید: (اعْدِلُوا بَیْنَ أَوْلَادِکُمْ فِی السِّرِّ کَمَا تُحِبُّونَ أَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِی الْبِرِّ وَ اللُّطْفِ)
بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید ، همانگونه که دوست دارید بین شما به عدالت رفتار شود .
(مکارم الأخلاق-ص : 218).
صحبت های حجه الاسلام والمسلمین علیرضا توحیدلو درباره گرایش فطری به اخلاق فاضله، را در ادامه می خوانید.
تعلیمات دینی، تحصیل فضایل اخلاقی و تهذیب روح، همگون با فطرت است نه تحمیل بر فطرت. از این رو اگر کسی در راه خیر یک گام بردارد، ده گام جلو میرود. چون در مسیر مستقیم و در جهت وفاق، حرکت میکند. مثلا اگر شناگری، در دریای خروشان یا نهر جوشانی در جهت وفاق و همراه با موج، یا در جایی که شکنهای گوناگون نهر مواج، در حرکت است شنا کند، چون در جهت وفاق آن شنا میکند با برداشتن یک قدم ده قدم جلوتر میرود و اگر کسی بخواهد در جهت خلاف شنا کند به اندازه همان یک قدم هم برای او دشوار است.
از این رو آنچه در شریعت آمده است: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ» (انعام، ۱۶۰) تنها وعده اعتباری محض نیست؛ بلکه پیامش این است که اگر شما روح را یک قدم در راستای فضیلت بردید، ده قدم جلوتر میرود. چون فضیلت با ذائقه روح، سازگار و رذیلت برای آن تلخ است. در راه فضیلت اگر کسی جلوتر رفت، گاهی ممکن است با یک قدم، چندین قدم را طی کند.
منبع:
مبادی اخلاق در قرآن صفحه ۷۹ و ۸۰