بكوشيد كه دست شما خالي نباشد..
تقوا زاد شما است، توشهي شما در يك سفر طولاني است. در همين جا كه نشستيد اگر سفر خود را حساب كنيد تا انتهاي روز قيامت اين سفر طولاني است و خرج شما در تمام اين مسافرت تقواي شما است. اگر خرج خود را زياد برداشتيد، اعمال خوب، اعمال زياد داشتيد اين سفر براي شما، براي همهي ما خوش ميگذرد. به ويژه آن وقتي كه وارد قبر ميشويد. ميگوييد كاش زودتر ميآمدم اين مقام را، اين جلال را، اين شكوه را، فرشتهها اطراف شما بگردند، براي شما وسيله تهيه كنند، در اختيار شما باشند. مثل يك مهمان محترم كه بر صاحبخانهي بزرگ وارد شده باشد و اگر خداي نكرده دست خالي باشد. بكوشيد كه دست شما خالي نباشد. اگر دست خالي باشد مثل آن بردهي گريختهاي كه ناگهان آن را گرفتار كردند و به زندان ميآورند. خدايا عاقبت ما را ختم به خير فرما. اين سفر را براي همهي ما مبارك بگردان. روزهايي براي ما گذشت كه شكر آن لازم است. يك ماه مهمان خدا بوديم. خدايا ما آنچه داشتيم و توانستيم انجام داديم. روزهاي، نمازي مقدور ما بود. ماه رحمت پروردگار را سپري كرديم و شكر ميكنيم كه توفيق داد تا حدّ ميسور انجام وظيفه كرديم. شكر دارد. عيدي از اعياد ملّي را گذرانديم، عيد نوروز كه آن هم نعمتي است از نعمتهاي تكويني پروردگار، آن هم تشكّر دارد. عيد مبارك فطر را كه بالاتر از آن عيد است و عيد الهي است و عيد فرشتگان است. در آسمانها فرشتهها اين عيد را به رسميّت ميشناسند. ما هم اين عيد را به رسميّت شناختيم و گذرانديم. تشكّر دارد.
فلذا ما بايد حدّ اوّل به اين نعمتهاي خدا شكرگزار باشيم. شكر كنيم و زياد شكر كنيم و من معتقد هستم كه ما در كيفيّت و كمّيّت شكر پروردگار قاصر هستيم مسلّم و مقصّر هم هستيم. شكر نعمتهاي پروردگار اين مقدار كه ما انجام ميدهيم نيست. گاهي در خلوت بنشينيد. اواخر شب در يك جاي خلوتي بعد نعمتهاي خدا را يك، يك حساب كنيد. خدايا براي من جسم سالم، بدن سالم، در زندان نيستم، محكوم به مرگ نيستم، عمل جرّاحي صعب العلاج ندارم، گرفتاريهاي ديگر ندارم، اگر باشد هم اندك است. خدايا شكر اين همه نعمت. من چگونه شكر اين همه نعمت را بگزارم؟ يك جملهاي از زين العابدين (عليه السّلام) در دعاي ابو حمزه ميخوانيم. «فَمَا نَدْرِي مَا نَشْكُرُ أَ جَمِيلٌ مَا تَنْشُر»مضمون اين جملات اين است كه خدايا من نمي دانم به كدامين نعمت تو شكر كنم….این انسان سازی است…خود سازی است….
منبع:ایت الله مشکینی/درس اخلاق/1372