یکی از سنتهای حسنه ایرانیان، زیارت اهل قبور و رفتگان است؛ امری که از دوران کودکی از سوی والدینمان با همراهی پدربزرگها و مادربزرگها در روزهای پنجشنبه آخر هفته با جدیت پیگیری میشد و امروز به علت درگیر شدن با زندگی ماشینی و دغدغههای روزمره مانند گذشته از رونق خاصی برقرار نیست. البته شاید به بهانه درگذشت عضوی از خانوادهمان در طول سال پایمان به محل آرامیدن درگذشتگان باز شود و با حضور تنها در پنجشنبه آخر سال سعی کنیم دینمان را به آنها ادا کنیم!
خیرات تنها کافی نیست؛ بر مزار خفتگان در آرامستان برویم
البته امام صادق (ع) در ذیل روایتی زیارت قبور مؤمنان را به عنوان حق یاد میکنند و میفرمایند: «ان حَقُّ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ …إِذَا مَاتَ اَلزِّیَارَةَ إِلَى قَبْرِهِ…»؛ از حقوق مؤمن آن است که پس از مرگ به زیارت قبر او روند.
مطابق روایات رسیده از معصومین، زیارت از راه دور با اهدای خیرات کافی نیست و حضور در آرامستان دارای موضوعیت است. این مهم را محمد بن مسلم از شاگردان امام صادق (ع) از حضرت پرسیده است که: «قلت لأبی عبدالله علیه السلام: الموتی نزورهم؟ فقال: نعم. قلت: فیعلمون بنا إذا أتیناهم؟ فقال: إی و الله إنهم لیعلمون بکم و یفرحون بکم و یستأنسون إلیکم. قال: قلت: فأیّ شیء نقول إذا أتیناهم؟ قال: قل: اللهم جاف الأرض عن جنوبهم و صاعد إلیک أرواحهم، و لقّهم منک رضواناً، و أسکن إلیهم من رحمتک ما تصل به وحدتهم، و تؤنس به وحشتهم، إنک علی کل شیء قدیر»؛
چرا باید مردگان را زیارت کنیم؟
به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا خوب است مردگان را زیارت کنیم؟ آن حضرت فرمرد: آری. عرض کردم: وقتی نزد ایشان میرویم، آنان متوجه ما میشوند؟ فرمود: آری به خدا قسم، ایشان متوجه آمدن شما میشوند و از عمل شما خوشحال میشوند و به شما انس میگیرند و از تنهایی بیرون میآیند. محمد بن مسلم میگوید: عرض کردم: هنگامی که نزد آنان میرویم چه بگوییم؟ حضرت فرمود: این دعا را بخوان: «بار خدایا زمین را از پهلوی ایشان دور ساز و روانهایشان را به سوی خود بالا ببر و از جانب خویش خوشنودیات را پیشوازشان بفرست و از رحمتت همنشینی برای آنان بگمار که دلتنگی و تنهایی آنان را مبدل به انس و آرامی و وحشتشان را به مبدل به امن سازی، که تو بر هر چیزی توانایی».
مرحوم آیتالله سیدمحمد حسین طهرانی از اساتید عرفان در این رابطه میگوید: روح متوفا به قبر خود ارتباط بیشتری دارد و لذا زیارت ارواح در سر قبورشان اثر بیشتری دارد و مؤمن زائر به واسطه دریچه قبر، خود را به روح معصوم و مقرب درگاه خدا مرتبط کرده و بدین وسیله با تمام فسحت عالم معنی و ارواح ارتباط پیدا میکند و بهره میگیرد.
قدرت و توانایی مدیریّت و احراز مناصب مدیریّتی یک نعمت است؛ یک روزی بود که ما و شما باید همینطور در جریان تصمیم مدیران جامعه -که به دشمنان دین و دشمنان کشور وابسته بودند- حرکت میکردیم، بدون اینکه اختیاری داشته باشیم؛ امروز، بسیاری از خود ما جزو مدیران کشور هستیم -در هر بخشی که هستیم، در هر حدّی که هستیم- و قدرت ایجاد مسیر، تغییر مسیر، تصحیح مسیر را خدای متعال به ما داده است؛ خب این یک نعمت است. این نعمت را چهجور مصرف میکنیم؟ اگر در جهت خدمت به مردم و هدایت جامعه به آن سمتی که مطلوب دین خدا است این مدیریّت بهکار رفت، خب این شکر نعمت است؛ اگر چنانچه در این جهت بهکار نرفت، معطّل ماند یا عکسش بهکار رفت، این کفر نعمت است. گاهی این کفران نعمتها، بهحدّی است که قابل جبران هم نیست…
منبع:
شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه مقام معظم رهبری (دام عزه)96/2/10
در مبارزه با فرهنگ بیگانه، همیشه عنصر بیگانه از کشور های غربی یا شرقی وارد نمی شود: چه بسا، عناصر بیگانه از اسلام در داخل کشور و جامعه خودی وجود داشته باشد !!!! ومیراث و آداب و رسوم نسلهای قبل از اسلام به عنوان اسلام وارد فرهنگ کشور شده باشد وهیچ ارتباطی با اسلام نداشته باشد.
ابتدا باید فرهنگ اسلامی را بشناسیم وبفهمیم که فرهنگ واقعی چیست وآنچه را غیر اسلامی یا ضد اسلامی است، از آن جدا کنیم تا بدانیم که با چه مبارزه میکنیم و ناخواسته به عناصر اصلی اسلام ضربه نزنیم.
گاهی ممکن است شیوه و ابزار مبارزه با فرهنگ بیگانه نادرست باشد و از این ابزار به نتیجه مطلوب نرسیم ودر عمل به دشمن کمک کنیم.
در دو سه دهه اخیرف نمونه هایی وجود داشته که برخی به نام مبارزه با غرب زدگی به ترویج فرهنگ غرب کمک کرده اند ، خواسته اند با سلاحی که دشمن به دست آنها داده به جنگ با او بروند!! در حالیکه به نفع دشمن عمل کرده اند.
تهاجم فرهنگی/ استاد محمد تقی مصباح یزدی / ص43
.. ودَّ الَّذينَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْکُمْ مَيْلَةً واحِدَةً…
… کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهای خود غافل شوید و یکباره به شما هجوم آورند….
منبع:
(نساء /١٠٢)
درست۶ روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، مقارن ساعت ۱۴:۳۰ سوم مرداد سال ۶۷ منافقین و ارتش عراق به تصور اینکه اوضاع داخلی ایران نابسامان است، عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از مسیر سرپل ذهاب و از جنوب گردنه پاتاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند پیشروی کردند.
حدود ساعت ۱۸:۳۰ اولین تانکهای عراقی با آرم منافقین وارد شهر شدند و پس از تصرف کرند، حرکت خود را به سمت اسلامآباد غرب آغاز و به محض رسیدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و هم چنین تیراندازی و آشفته نمودن اوضاع کردند.
این در حالی بود که از چند روز پیشتر ارتش عراق در تکاپو بود تا در آخرین فرصتها صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهد. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ارتش عراق در اقدامی شتابزده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز ـ خرمشهر پیشروی کرده و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار داده بود.
به این ترتیب در حالی که اغلب یگانهای ایران در جبهه جنوب مستقر بودند، منافقین از اوضاع داخلی ایران سوءاستفاده کرده و از مسیر پاتاق تا تنگه چهار زبر پیشروی کردند. منافقین طرح عملیات خود را در یک جلسه ۲۴ ساعته آماده کرده بودند و در تاریخ ۳۱ مرداد، نیروهای خود را توجیه کرده و نام عملیات خود را هم فروغ جاویدان گذاشته بودند.
گویا در همان جلسه، منافقین به خیال واهی پیشروی تا تهران، با تحلیل وضعیت داخلی ایران گفته بودند که جمعبندی نهایی را در میدان آزادی تهران انجام خواهند داد.
تمرکز نیروهای ایرانی در جبهه جنوب منجر بدان شد که حرکت منافقین در داخل خاک ایران در ابتدا به سرعت انجام گیرد. اما بلافاصله بعد از اینکه خبر هجوم دشمنی که چندان هم هویتش مشخص نبود به نیروهای خودی رسید، شهید علی صیاد شیرازی راهی کرمانشاه شد تا اوضاع را بررسی کند.
صیاد شیرازی در زمان حیاتش در جایی ماجرای ورود منافقین و مطلع شدن از حمله آنها را اینگونه تعریف میکند: «… یک دفعه ساعت ۳۰/۸ شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند: دشمن از سرپل ذهاب، گردنه پاتاق با سرعت به جلو مىآید. همین جورى سرش را انداخته پایین مىآید. من گفتم: کدام دشمن؟! اگر تنها از یک محور میآید، پس چه جور دشمنی است؟! گفتند: نمىدانیم. گفتند: همین طور آمده الان هم به کرند رسید و کرند را هم گرفتند. چون بعد از پاتاق، مىشود کرند، بعد از کرند، مىشود اسلامآباد غرب و سپس نیز مىآیند به کرمانشاه. گفتم: این چه جور دشمنى است؟ گفتند: ما هیچى نمىدانیم…
شهید صیاد شیرازی ادامه میدهد: «…آخر گفتم: فقط به هواپیما بگویید که ساعت ۳۰/۱۰ آماده بشود ما با هواپیما برویم به کرمانشاه. طاق بستان محل قرارگاه بود. مجبور شدیم پیاده شویم، ماشین گرفتیم، رفتیم تا رسیدیم و تا ساعت ۳۰/۱ شب ما دنبال این بودیم، این دشمنى که دارد مىآید، کیه؟ ساعت ۳۰/۱ شب یک پاسدارى آمد، گفت: من اسلامآباد بودم، دیدم منافقین آمدند، ریختند توى شهر! تازه فهمیدم منافقین هستند ریختند توى شهر.»
در این عملیات منافقین، حدود ۳۰ تیپ رزمی جهت تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند. هر تیپ ۱۷۰ نفر نیروی رزمی (۲۰ زن و ۱۵۰ مرد) در اختیار داشت که به همراه نیروهای پشتیبانی به ۲۸۰ نفر میرسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بود.
در بدو ورود منافقین، تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند سپس با استفاده از تعداد زیادی تانک دجله و خودرو، نیروهای منافقین به طرف کرمانشاه عزیمت کردند که در منطقه حسن آباد،۲۰ کیلومتری اسلام آباد به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمع آوری نیرو، منافقین زمین گیر شدند.
نیروهای خودی در فاصله ۲۰۰ متری آنان در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشکیل خط پدافندی با آنان درگیر شده، و بعدازظهر ۴ مرداد با محاصره شهر اسلام آباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد – کرند را قطع، و آنها را محاصره کردند.
رزمندگان خودی در روز ۵ مرداد عملیات مرصاد را با رمز «یا علیبنابیطالب(ع)» آغاز کردند و طی چندین ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رسانده و مابقی را به فرار وا داشتند.
در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنزین اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی به منافقین وارد کردند. طبق یک آمار بیش از ۲۵۰۰ نفر از منافقین در این عملیات به هلاکت رسیدند.
تنگه چهار زبر که محل زمین گیر کردن نیروهای منافقین بود امروز به مرصاد معروف شده است. جایی که نیروهای رزمنده کشورمان به دلیل کمین برنامه ریزی شده توطئه شوم نیروهای منافقین را خنثی کردند. مرصاد یعنی کمین.