دستورالعمل عرفانی از علامه مجلسی
دريافته هايى را كه اين بنده ، از دوران رياضت و خودسازى بدست آوده ام ، مربوط به زمانى است كه به مطالعه و تحقيق تفاسير پرداخته بودم ، و شبى بين خواب و بيدارى حضرت محمد((ص )) را زيارت كردم . با خود گفتم كه : شايسته است تا در كمالات و اخلاق وى دقيق شوم ، هر چه ندبر من فزونتر مى گشت ، عظمت و نورانيت آن حضرت گسترده تر و روشنتر مى نمود. از اين روى ، دريافتم كه خلق و سرشت او، قرآن است ، و بايد در قرآن بينديشم . هر چه دقت من در آيه اى بيشتر مى شد، دريافت فزونترى از حقايق نصيبم مى گرديد. بگونه اى كه يك باره حقايق بيكرانى به جانم سرازير مى شد. و چنين موهبتى ، در پى هر تدبر من در آيه اى پديد مى آمد.
البته ، براى كسى كه به چنين توفيقى دست نيافته ، باور اين سخن ، غير ممكن مى نمايد، چرا كه غير عادى به نظر مى رسد، اما - در نام وياد اين مطالب - راهنمائى و برادران ايمانى ام را قصد نموده ام . آن دستور ((خودسازى و رياضت )) عبارت است از:
*از هر كلامى كه سود ندارد، و بلكه از غير ياد حق تعالى ؛ زبان به كام كشيدن . از لذتها و خوشيهاى (غير ضرورى و باز دارنده )، خوردنيها،پوشيدنيها، زناشوييها، مسكنها و…، دست كشيدن .
*از مراوده با غير اولياءالله دورى جستن .
*خواب فراوان را ترك نمودن .
*ياد خداوند متعال را، همراه با مراقبت ، پيشه خود ساختنو…….
منبع:http://ghazaye-rouh.blogfa.com/post-10.aspx
امام خمینی (ره)
اولیای خدا برای خدا زحمتها کشیده اند.اسلام با خون پیش رفت با زحمت پیش رفت با فداکاری پیش رفت
وماباید
با فداکاری پیشرفت کنیم .اسلام محتاج به فداکاری است وقران محتاج به فداکاری قشرهای ملت
است.پیامبر
اکرم(ص) به این ملت چشم دوخته.
منبع:صحیفه نور /ج7/ص 29 برگرفته از مجله سوش وحی
علامه چهاردهی با اینکه از اساتید نامدار نجف به شمار می آمد، به علت فقر شدید مالی بعد ازچهل سالگی ازدواج کرد که آن هم ماجرای جالبی دارد. مرحوم سید محمد خلخالی - از شاگردان وی - چنین نقل می کند: روزی به استادم عرض کردم: چرا با گذشت چهل سال از عمرتان همسری اختیار نکرده اید؟
او چند تکه نان خشک برداشت و خرده کرد. آنگاه روی آن آب پاشید. چون نرم شد، آن را خورد و فرمود: چه زنی حاضر است با این حال و روز مرا تحمل و با من زندگی کند!؟
جریان ازدواج علامه چهاردهی
آیت الله شیخ اسدالله مجتهد معروف سامرا نقل کرد: در روزگار که میرزای شیرازی در نهایت عزت و شکوت، ریاست تمام شیعیان جهان را به عهده داشت در یکی از ایام سال،
«آیتالله شرعی»، مدیر سابق حوزههای علمیه خواهران کشور صبح روز یکشنبه (۱۲ دی) به دلیل بیماری درگذشت.
حجتالاسلام والمسلمین صالحی، نوه مرحوم آیتالله شرعی درگذشت مدیر سابق حوزههای علمیه خواهران و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را تایید کرد.
آیتالله محمدعلی شرعی صبح امروز در سن ۸۱ سالگی در مشهد مقدس دار فانی را وداع گفت.
وی در اسفند ماه ۱۳۱۴ در داراب فارس دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم آیةالله حاج شیخ غلامحسین شرعی شیرازی که از علمای بزرگ و مبارز آن نواحی محسوب میشد، تحصیلات خود را در نجف ادامه داده بود و پس از بازگشت به ایران ابتدا در داراب و بعد از چندی در قم ساکن شد.
آیتالله حاج شیخ محمدعلی شرعی در پنج سالگی شروع به آموختن قرآن کرد و با تشویق و ترغیب پدر خود تمام «نصاب الصبیان» و «تهذیب المنطق» را حفظ کرد و عموم مطالب صمدیه و الفیه را نیز به خاطر سپرد، سپس سیوطی را نزد حاج شیخ احمد زرندی و حاج شیخ حسین مؤمن شیرازی فرا گرفت.
آیتالله حاج شیخ محمدعلی شرعی از معدود دانشوران حوزوی است که عمرش در نشر و گسترش معارف خاندان عصمت و طهارت و ارائه خدمات گوناگون فرهنگی، علمی، سیاسی و اجتماعی و تربیتی سپری شد.
آیتالله شرعی با توجه به لزوم ایجاد تشکیلات منسجم در حوزههای علمیه برای ارتقای وضعیت علمی و آموزشی طلاب و فراهم کردن زمینههای لازم در مبارزه با رژیم طاغوت، مدیریت مدرسه رضویه را بر عهده گرفت و سالهای متمادی در آنجا به کار و تلاش پرداخت.
اعتقاد راسخ وی به حقانیت مکتب اهل البیت و پیروزی حق بر باطل در فرجام امور، رویکردی آینده شناسانه را به وی ارزانی داشته که زندانی شدن در زندانهای ساواک، تلاش در هماهنگسازی نیروهای طرفدار حق، ایجاد امکانات رفاهی و آموزشی برای آحاد مردم، تشویق و ترغیب قشرهای گوناگون به دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی، شهادت فرزندش حجتالاسلام شهید محمدتقی شرعی در جبهههای جنگ تحمیلی و… مجموعهای از عملکردهای باورمند وی را نشان میدهد.
آیتالله حاج شیخ محمد علی شرعی را میتوان یکی از چهرههای سیاسی و فرهنگی معاصر دانست، چرا که با تهیه یک دستگاه چاپ و تکثیر، سخنرانیهای امام راحل را در میان افراد انقلابی منتشر سازد که یکی از شاخصترین این موارد چاپ و نشر سخنرانی مشهور حضرت امام (قدس سره) در پانزدهم خرداد سال ۴۲ است.
منبع:http://www.shahrekhabar.com/cultural/148326168028357
چند خاطره از حاج اقا قرایتی
امامت مخلوط با طلا
پس از اينكه كتاب امامت را تأليف كردم، به حرم امام رضا(ع) رفتم و از امام خواستم تا مزد و پاداش مرا بدهد. وقتى كه از حرم بيرون میآمدم، درهاى طلايى را بوسيدم امّا درهاى چوبى را حال نداشتم، ببوسم. به خود گفتم: كتاب امامت نوشتى، امّا امامت تو با طلا مخلوط است!
تاثیرنگاه به مزار شهدا بیش از سخنرانی
از من دعوت شد در بهشت زهرا براى بزرگداشت شهدا سخنرانى كنم. گفتم: نگاه به مزار شهدا، اثرش از سخنرانى من بيشتر است.
سلام شهرتی
شخصى از جلوى من گذشت و سلام كرد، من جواب سلام او را دادم. وقتى از كنار من گذشت از كسى پرسيد: اين همان آقاى قرائتىِ تلويزيون نيست؟ دوستش گفت: چرا. برگشت و اين دفعه محكم گفت: سلام عليكم.
گفتم: سلام اوّلى ثواب داشت؛ ولی سلام دوّم به خاطر اين بود كه من در تلويزيون هستم و به خاطر شهرت من بود.
بمب خنده در حضور هنرمندان
خداوند شهيد مطهرى را رحمت كند. چون مرا مى شناخت و برنامه هاى مرا ديده بود، مرا به صدا و سيما فرستاد. به سراغ رئيس وقت صدا و سيما رفتم. وی گفت: تلويزيون جاى آخوند نيست؛ اينجا بازى نيست؛ مسئله هنر است.
گفتم: احتمال نمیدهى كه من معلّمِ هنرمندى باشم؟
دستور داد مرا به اتاقى بردند كه عدّهاى از هنرمندان نشسته بودند. گفتند: حرف حساب تو چيست؟
گفتم: من يك معلّم هستم و میخواهم درس بدهم. از اين لحظه تا دو ساعت میتوانم با حرفِ حقّ شما را چنان بخندانم كه نتوانيد لبهاى خود را جمع كنيد. ساعت گذاشتند و من برنامه بسيار شادى را اجرا كردم و بالاخره ورود من به تلويزيون مورد قبول آنان واقع شد.
شناخت نقاط ضعف و قوّت خود
شخصى از من پرسيد: آقاى قرائتى! آيا خودت هم از تلويزيون برنامه خودت را میبينى؟ گفتم: بله، خوب هم گوش میكنم. چون در آن وقت است كه نقاط ضعف و قوّت خود را میفهمم.
بُخل فرهنگى
منزل يكى از دوستان مهمان بودم. يادداشتهاى او را مطالعه كردم. مطالب خوبى داشت. از او خواستم از نوشتههايش استفاده كنم و در تلويزيون بگويم. گفت: نمیدهم. هرچه اصرار كردم گفت: راضى نيستم بنويسى. دفتر را پس دادم و از اين بُخل فرهنگى غصه خوردم.